بازار کار مهندسی نقشه برداری برای خانم ها

مهندسی نقشه برداری، رشته ای پویا و پرکاربرد در دنیای امروز است که به علم و تخصص در زمینه اندازه گیری و تعیین موقعیت نقاط روی زمین می پردازد. این رشته با تنوع گرایش های مختلف، فرصت های شغلی متعددی را برای خانم ها و آقایان فراهم می کند. در این مقاله از پورتال جامع مهندسین ایران به بررسی بازار کار مهندسی نقشه برداری برای خانم ها می پردازیم.

نقش زنان در مهندسی نقشه برداری

در گذشته، مهندسی نقشه برداری به عنوان یک حوزه‌ی مردانه شناخته می‌شد و حضور زنان در این رشته محدود بود. اما خوشبختانه، در سال‌های اخیر شاهد حضور پررنگ‌تر زنان در این حوزه بوده‌ایم. زنان با دقت، پیوستگی و ظرافت بالا، توانایی‌های فنی و تخصصی قابل توجهی در انجام کارهای نقشه برداری دارند و می‌توانند در این زمینه به موفقیت‌های چشمگیری دست پیدا کنند.

حضور زنان در مهندسی نقشه برداری به دلیل تغییرات فرهنگی، توجه به تساوی جنسیتی و افزایش فرصت‌های آموزشی و شغلی برای زنان، بهبود یافته است. زنان اکنون به عنوان همکاران برابر و حرفه‌ای در این صنعت شناخته می‌شوند و توانایی‌های خود را در طراحی و تهیه نقشه‌های مکانی، جمع‌آوری داده‌های میدانی، استفاده از فناوری‌های پیشرفته و تحلیل داده‌های مکانی نشان می‌دهند.

زنان با تمرکز بر جزئیات و دقت، مهارت‌های لازم برای تهیه و تحلیل نقشه‌ها را به خوبی اجرا می‌کنند. ضرورت دقت و دقت در کارهای نقشه برداری، باعث می‌شود که زنان با استفاده از قدرت تمرکز و دقت خود، در این رشته به خوبی عمل کنند. علاوه بر این، زنان با نگرش‌های خلاقانه و نوآورانه، می‌توانند به راهکارهای جدید و بهتری در طراحی و تهیه نقشه‌ها دست یابند.

باز شدن فرصت‌های شغلی برای زنان در مهندسی نقشه برداری، منجر به رشد و توسعه حوزه‌ی حضور زنان در این صنعت شده است. امروزه، زنان به عنوان مهندسان نقشه بردار حرفه‌ای و با تجربه شناخته می‌شوند و در پروژه‌های مهم و بزرگی در حوزه‌های عمرانی، صنعتی و زیرساختی مشغول به کار هستند.

پیشنهاد مطلب : کدام رنگ مبلمان شیک‌تر و مدرن‌تر است؟

مزایای رشته مهندسی نقشه برداری برای خانم ها

  • تنوع گرایش ها: این رشته دارای گرایش های مختلفی مانند فتوگرامتری، سنجش از دور، ژئودزی، هیدروگرافی و نقشه برداری زمینی است که خانم ها می توانند با توجه به علایق و مهارت های خود، گرایش مناسب را انتخاب کنند.
  • نیاز به دقت و ظرافت: خانم ها به طور ذاتی از دقت و ظرافت بالایی برخوردارند که این امر در انجام وظایف مربوط به نقشه برداری، بسیار حائز اهمیت است.
  • کار در محیط های مختلف: مهندسان نقشه بردار می توانند در محیط های مختلفی مانند دفاتر فنی، شرکت های پیمانکاری، سازمان های دولتی و یا به صورت آزاد مشغول به کار شوند.
  • امکان کار پاره وقت: با توجه به تنوع وظایف در این رشته، خانم ها می توانند به صورت پاره وقت و یا دورکاری نیز فعالیت کنند.

 

فرصت های شغلی برای خانم ها در مهندسی نقشه برداری

    • کار در دفاتر فنی: خانم ها می توانند در دفاتر فنی مهندسی نقشه برداری به انجام وظایف مربوط به پردازش داده ها، ترسیم نقشه ها، تهیه گزارشات و انجام محاسبات بپردازند.
    • کار در شرکت های پیمانکاری: در شرکت های پیمانکاری، خانم ها می توانند در زمینه های مختلفی مانند نقشه برداری مسیر، نقشه برداری توپوگرافی، نقشه برداری ثبتی و یا نقشه برداری معادن مشغول به کار شوند.
    • کار در سازمان های دولتی: سازمان های دولتی مانند شهرداری ها، سازمان ثبت اسناد و املاک، وزارت راه و شهرسازی و سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی از جمله سازمان هایی هستند که به استخدام مهندسان نقشه بردار خانم نیاز دارند.
    • کار به صورت آزاد: خانم ها می توانند با اخذ مجوزهای لازم، به صورت آزاد و مستقل در زمینه های مختلف نقشه برداری فعالیت کنند.

چالش های پیش روی خانم ها در مهندسی نقشه برداری

    • کار در محیط های فیزیکی سخت: برخی از وظایف مربوط به نقشه برداری، نیازمند حضور در محیط های فیزیکی سخت و طاقت فرسا است که ممکن است برای خانم ها چالش برانگیز باشد.
    • تبعیض جنسیتی: متاسفانه در برخی از موارد، شاهد تبعیض جنسیتی در استخدام مهندسان نقشه بردار خانم هستیم.
    • کمبود امکانات رفاهی: در برخی از محل های کار، امکانات رفاهی مناسب برای خانم ها در نظر گرفته نشده است.

راهکارهای پیش رو برای افزایش فرصت های شغلی خانم ها در مهندسی نقشه برداری

  • افزایش آگاهی جامعه: با افزایش آگاهی جامعه نسبت به توانمندی های خانم ها در رشته مهندسی نقشه برداری، می توان به ترویج استخدام خانم ها در این زمینه کمک کرد.
  • ارائه آموزش های تخصصی: ارائه آموزش های تخصصی به خانم ها در زمینه های مختلف نقشه برداری، می تواند به ارتقای مهارت های آنها و افزایش شانس یافتن شغل مناسب کمک کند.
  • حمایت از کارآفرینی خانم ها: با حمایت از کارآفرینی خانم ها در زمینه مهندسی نقشه برداری، می توان به افزایش فرصت های شغلی برای آنها کمک کرد.

 

وضعیت کلی بازار کار مهندسی نقشه برداری

با توجه به رشد و توسعه روزافزون کشور در زمینه‌های عمرانی و صنعتی، بازار کار مهندسی نقشه برداری در ایران به طور کلی از وضعیت مطلوبی برخوردار است. این رشته شامل فعالیت‌هایی مانند تهیه و تحلیل نقشه‌های زمین‌شناسی، مکانیکی، احداثی و سایر نقشه‌های مربوط به پروژه‌های عمرانی و صنعتی می‌شود.

یکی از عوامل اصلی تأثیرگذار بر وضعیت مطلوب بازار کار مهندسی نقشه برداری، رشد و توسعه کشور است. با گسترش بنیان‌های عمرانی و توسعه صنایع در کشور، نیاز به متخصصان مهندسی نقشه برداری برای تهیه نقشه‌های دقیق و کاربردی برای پروژه‌های عمرانی و صنعتی افزایش می‌یابد. این شامل ساختمان‌ها، جاده‌ها، پل‌ها، تأسیسات صنعتی و سایر زیرساخت‌های عمرانی است. بنابراین، نقشه برداران و متخصصان مهندسی نقشه برداری در تأمین اطلاعات دقیق و کاربردی برای پروژه‌های عمرانی و صنعتی بسیار حائز اهمیت هستند.

علاوه بر این، فناوری‌های پیشرفته در حوزه مهندسی نقشه برداری نیز تأثیر قابل توجهی بر بازار کار این رشته داشته است. استفاده از سیستم‌های اطلاعات جغرافیایی (GIS)، سنجش از دور و تصاویر ماهواره‌ای، نرم‌افزارهای پیشرفته تحلیل داده‌های مکانی، و استفاده از روش‌های اتوماسیونی در تهیه نقشه‌ها، عملکرد و دقت کارهای مهندسی نقشه برداری را بهبود بخشیده است. این امکانات و فناوری‌ها باعث شده است که نیاز به متخصصان مهندسی نقشه برداری با توانایی استفاده از این ابزارها برای تهیه نقشه‌های دقیق و مطلوب برای پروژه‌ها افزایش یابد.

 

نتیجه گیری:

با وجود برخی چالش ها، بازار کار مهندسی نقشه برداری برای خانم ها، پویا و رو به رشد است. خانم ها با اتکا به مهارت ها و توانمندی های خود، می توانند در این رشته به موفقیت های چشمگیری دست پیدا کنند.

منبع:   https://www.pjmi.ir/

تاثیرات پودر سوپرفود ان بی اس بر روی بیماری ها

 

تاثیر سوپر فود بر روی بدن جهت درمان بیماریها و بهبود مشکلات عمومی از طریق 5 مرحله زیر صورت می گیرد :

حدود ۷۰ درصد از مصرف کنندگان سوپر فود این مرحله را در همان روزهای ابتدایی تجربه می کنند. در بقیه افراد این تغییرات ممکن است کمتر احساس شود، اما بعد از گذشت یکماه اثر گذاری و درمان سوپر فود در فرد کاملا مشخص می شود .

  1. 1. مرحله آغاز درمان

این مرحله در روزهای ابتدایی مصرف در اکثر افراد سبب :

تنظیم خواب

انرژی زایی

رفع کسالت و بی حالی

رفع دردهای عضلانی

رفع استرس و افسردگی

ایجاد حس نشاط و سرزندگی

تنظیم فشار خون و… می شود

  1. 2. پاکسازی و سم زدایی

سوپر فود به عنوان پادشاه سم زدایی شناخته می‌شود، چرا که قدرت و توانایی بالایی در حذف مقادیر بیش از اندازه اسید اوریک، اسید لاکتیک، کلسترول اضافی، ذخایر چربی، بافت مرده و سموم انباشته شده در بدن را دارا است .

تمام این سموم بوسیله سیستم گردش خون و پس از عبور از کلیه و کبد، از طریق ادرار و مدفوع، بازدم و خلط از بدن تخلیه می‌شوند .

چگونه متوجه این پاکسازی شویم؟

علائمی که در هنگام پاکسازی بدن ایجاد می شود نظیر سردرد، سرگیجه، حالت تهوع، احساس خستگی، بوی نامطبوع دهان، بوی بد بدن، پوسته ­پوسته شدن پوست، جوش، سرفه، بدن درد، مدفوع بد بو، اسهال، تیرگی ادرار، بی خوابی، افزایش تحریک­پذیری، دفع مخاط بدن و…

لازم به ذکر است که این محصول سوپر فود NBS هیچ عوارض جانبی ندارد، مگر اینکه بدن شما به علت استنشاق هوای آلوده، غذاهای ناسالم، مصرف سیگار، الکل، مواد مخدر و یا داروهای شیمیایی دارای سموم بالایی باشد در این صورت علائم بالا به صورت موقت و کوتاه مدت تا پایان پاک سازی بدن رخ می دهد.

افرادی که بدن آنها سمومی ندارد در طول مصرف دارو علائم بالا را نخواهد نداشت،  بسته به میزان سموم بدن هر فرد ممکن است یکی از علائم بالا را در خود مشاهد کند.

  1. 3. تنظیم عملکرد بخش های مختلف بدن

در این مرحله که معمولا بیشتر از یک ماه طول میکشد، واکنش‌های بسیاری در بدن دیده میشود .

تمام این واکنش‌ها، نشانه‌هایی از بهبود عملکرد بدن و از بین بردن بیماریها است .

  1. 4. بازسازی و بهبودی عمومی بدن

سوپر فود همچنان به تقویت بخش‌های آسیب دیده بدن و تقویت سیستم ایمنی برای مقاومت در برابر تمام بیماری‌ها ادامه خواهد داد .

همچنین تمام عناصر ضروری و ویتامینهای مورد نیاز برای بهبود سریع بیماریها را در بدن فراهم می‌کند .

  1. 5. جوان‌سازی و کند شدن روند پیری

هدف نهایی مصرف سوپر فود، حفظ عملکرد کلی بدن در بهترین حالت، پیشگیری و درمان تمام بیماریها و بازگرداندن شادابی و کند کردن روند پیری است .

بطور خلاصه مصرف سوپر فود ، سبب ایجاد تعادل و توازن در عملکرد دستگاههای بدن و موجب بهبودی و درمان تمام مشکلات و بیماریهای بدن هر فرد می گردد.

سوپرفود  NBSدکتر خلخالی مصرف از آن چه بیماری هایی را درمان می کند:

  • پودر سوپر فود دکتر خلخالی سیستم ایمنی شما رو بسیار بالا می برد، از این رو خرید پودرNBS با قیمت بسیار مناسب و استفاده از این محصول یکی از بهترین گزینه ها برای در امان ماندن از بیماری کوید 19 است.
  • موهاتون ریخته؟ کم مو شده اید؟ دیگه نگران نباشید! این پودر به رشد مجدد موی شما بسیار کمک می کند.
  • اگر پوست خشکی دارید و این موضوع برای شما آزاردهند شده است برای داشتی پوستی شاد و با طراوت تهیه سوپرفود NBSرا به تعویق نیندازید.
  • پودر NBS می تواند عفونت های بدن شما را از بین ببرد، فرق نمی کند کدام قسمت بدن شما دچار عفونت است، استفاده از این پودر در رفع و بهبود آن شما را یاری می کند.
  • تا حد بالایی درد های بدن را کاهش می دهد.
  • سردرد های میگرنی و درد مفاصل خود را با استفاده از این پودر کاهش دهید.
  • درمان کم خونی که خود عامل بیماری های زیادی در انسان است.
  • اگر از چاقی خود زجر می کشید ما پودر سوپرفود دکتر خلخالی را به شما توصیه می کنید.
  • این محصول مشکلات گوارشی شما را درمان می کند.
  • برای درمان دیابت و فشار خون مفید است.
  • درمان بیماری های قلبی و حتی آرتروز…
  • افسردگی، بی حالی، ضعف و بی حسی را از بین می برد.
  • به بهبود رماتیسم کمک می کند.
  • به کنترل و بهبود بیماری MS کمک می کند.
  • بیماری هایی که مربوط به ضعف ایمنی بدن است

را از شما دور نگه می دارد.

  • درمان کولیت روده
  • کنترل تشنج مغزی و صرع
  • بهبود آسم و آلرژی
  • حتی به کمک به درمان سرطان
  • تنظیم هورمونی در زنان و درمان اختلال در قاعدگی
  • جلوگیری در ابتلا به سرما خوردگی، آنفولانزا، سیوزیت،…
  • جلوگیری از آب آوردگی کبد
  • تقویت عملکرد افراد مسن و از کار افتاد حتی معلولین
  • کم رنگ شدن تیرگی و از بین رفتن گودی دور چشم
  • درمان کدورت پوستی
  • کمک به درمان پروستات
  • کمک به درمان فیبرم،میوم، کیست های رحم، تخمدان ها و سینه
  • درمان درد های قلب، قفسه سینه، اریتمی
  • رفع استرس،اضطراب و ترس
  • درمان درد خار پاشنه
  • تنظیم خواب و رفع خستگی هنگام بیدار شدن از خواب
  • جلو گیری از سفیدی مو و مشاهد سیاه شدن رنگ مو در چند موارد مصرف شد.
  • جلوگیری از درد لثه
  • افزایش میل جنسی و رفع مشکلات جنسی با تنظیم هورمون ها
  • کاهش درد هنگام ترک اعتیاد و کمک به درمان اعتیاد به انواع مخدر ها
  • آرامش اعصاب و ترک سیگار
  • ایجاد نشاط و جلوگیری از ایجاد افکار منفی و بد بینی
  • درمان لرزش دست و بدن
  • کمک به درمان فیزیوتراپی با افزایش عملکرد مغز وعضلات، بهتر بیماران پارکینسون، اوتیسم، آلزایمر، بهبود توانایی بهتر گفتاری وشنیداری، بهبود عملکرد افراد نخایی ومعلول، عملکرد رفتاری وحرکتی افراد با بیماری ژنتیکی مثل مونگولیسم و…
  • کمک به بهبود افراد بیماران فلچ مغزی و تشنجی

موارد منع مصرف پودر ان بی اس نیز به شرح زیر است:

کسانی که بیماری سلیاک دارند (حساسیت به گلوتن)

کسانی که پیوند عضو انجام داده اند

کسانی که صرع مقاوم به درمان دارند

کسانی که بیمارری FMF و ALS دارند

کسانی که بیماری خود ایمنی با منشا ژنتیکی دارند.

نتیجه گیری:

برای استفاده از محصولات ان بی اس فود اگر مشکلات منع مصرف را ندارید و حتی بیماری خاصی هم ندارید برای تنظیم متابولیسم بدنتان و بالا بردن سیستم ایمنی بدن می توانید از این محصولات استفاده کرده و بدن خودتان را در برابر بیماری های مختلف ایمن کنید.

برای مشاوره و خرید محصولات اصلی سوپرفود ان بی اس می توانید به سایت و یا کانال تلگرامی ما مراجعه نمایید.

لینک وب سایت ما: https://nbsfoodstore.ir

لینک کانال تلگرامی ما: https://t.me/Nbsfoodshop

۹ اشتباه درباره ابراز علاقه به دخترها

همانطور که می دانید؛ ما در مورد این صحبت کردیم که شما اصلا ارتباط دارید یا نه که دیدیم که هفتاد و پنج درصد بچه‌ها هیچ ارتباطی ندارند. در ادامه روی همان ریپلای کردیم و گفتیم که ما در هر سطحی باشیم؛ فرقی نمی‌کند. یک سری آدم از ما خوششان می آید و روی ما به اصطلاح کراش دارند و آنجا گفتیم برای اینکه ما پیشنهاد بدهیم اینگونه نیست که ناگهان سرمان را پایین بندازیم و بگوییم که: من از شما خوشم می آید! توی ذوق طرف می خورد. همه چیزخراب می‌ شود.

حالا می‌خواهیم به این موضوع بپردازیم که چرا همه چیز خراب می شود. نکته‌ی دوم یک مثال و مصداق عالی که خودش هم به من اجازه داده است که در موردش پادکست بسازم. یک مشتری دارم که اسمش را گذاشتم؛ دختر شیرازی.

خوش صدا, کاربلد, خوش اخلاق, خوش رفتار و خودش می گوید که خوشگل هم هست و اینکه ورزشکار هم هست. این شخص با این ویژگی‌ها را در نظر بگیریم. یک آقا پسری که از یک شهر دیگر هست از ایشان خوششان آمده است و به بهانه‌ی رزومه و این ها اطلاعاتش را گرفته است؛ یعنی یک قسمتی از کار را انجام داده است و گفته است که من از شما خوشم می آید. با ایشان دیدار گذاشته است و از قضا ایشان قبول کرده است. با هم رفتند بیرون و یک سری اشتباهات این پسر انجام داده است که می‌خواهم بررسی کنیم.

 

 نکته ی اول

 

دوستان اولین اشتباه عدم دانه پاشی است. شاید یک دختر با ما بیاید بیرون؛ شاید با ما حرف بزند؛ به ما اجازه بدهد ولی تا وقتی که من دانه پاشی خوب انجام نداده باشم کفتر من خیلی راحت نمی آید در دست های من. این نکته مهمترین نکته است. یعنی باید زور بزنم که خودم را اثبات کنم و دختر این را متوجه می شود که طرف دارد زور می‌زند. چون چیزی در چنته اش نیست الان. ولی اگر به مرور زمان در مورد رزومه صحبت می‌کرد؛ در مورد خارج از کشور صحبت می‌کرد؛ چون کارش در خارج از کشور است. می‌گفت من این هستم و این سبک زندگی را دارم؛ خیلی متفاوت بود تا زمانی که مثلا ناگهان بگوید: سلام از شما خوشم می آید! تازه اگر دختر به ما اجازه بدهد؛ ما فقط باید زوربزنیم.

 نکته‌ی دوم

 

دوستان یکی از مهم‌ترین نکات برای ارتباط‌گیری, طنازی و حرف را کش آوردن است. خیلی بهتر است که نسبت به این موضوع گارد نگیریم. این موضوع فلرت یا همان عشق‌بازی یک چیزی است که واقعا در خارج از کشور روی آن حسابی کار می شود ولی متاسفانه در ایران اولا بعد ترجمه شده؛ بد از آن برداشت شده است و به همین خاطر کسی معمولا سراغش نمی رود و چون کسی نمی رود شناخته شده نیست به صورت علمی و از طرفی هم روی این موضوع و روی این کلمه‌ گارد وجود دارد. یکی از چیزهایی که دخترها دوست دارند؛ حرف را کش آوردن و طنازی کردن است. من اگر بتوانم این را خیلی خوب پیاده‌سازی کنم؛ دختر مبهوت من می شود ولی متاسفانه این شخص فقط می گوید: سلام, خداحافظ, سلام, خداحافظ. خب مشخص است که وقتی شما بلد نیستید طنازی کنید شخصی جذب شما نمی شود.

 نکته‌ی سوم

دوستان عدم توجه به موقع است. من در یکی از مشاوره‌ها با یک پسری صحبت می‌کردم که در ارتباط بود و ارتباطش را از دست داده بود. با یک نکته ارتباطش برگشت. به او گفتم که اگر ما نباشیم ولی سر بزنگاه باشیم؛ خیلی بهتر از این است که همیشه باشیم ولی سر بزنگاه نباشیم. من این موضوع را در این پسر دارم می‌بینم که سر بزنگاه نیست. این داستانی که دختر شیرازی دارد برای من تعریف می‌کند؛ دارد به من نشان میدهد که این پسر سر بزنگاه وجود ندارد و این یعنی عدم توجه به موقع.

 چهارمین نکته

دوستان زود صمیمی نشوید! زود نگویید: وای می‌میرم برایتان و دوستتان دارم؛ چشم هایت چقدر خوشگل و فلان است! این باعث می شود که دختر از شما دور بشود. چرا دختر از ما دور می شود؟ به این خاطر است که دختر در ذهنش روال رسیدن به عشق را سخت کرده است. خب مشخص است که اگرسریع ارتباط برقرار شود؛ فارغ از آن چیزی است که در ذهن خودش شکل داده است. بگذارید کش بیاید. بگذارید این غذای عشق وعاشقی به وقت خودش بپزد.

 

 نکته‌ی پنجم

فقط عاشقانه یا فقط کاری حرف نزنید! می‌خواهید با یک دختر ارتباط بگیرید یا یک دختر با شما ارتباط بگیرد. در دخترها هم همین موضوع واقعا وجود دارد. مثلا فقط می‌نشینند و غیبت می کنند. پسرها فقط حرف می‌زنند در مورد حوزه‌ی کاریشان. فقط در مورد باشگاه صحبت می کنند. یک چیزی بگویید و حوزه‌های دیگر را هم بیاورید وسط .ادبیات, شعر, دو پهلو حرف زدن و… . این باعث می شود که جذابیت در حرف داشته باشیم. ما برای اینکه بتوانیم یک ارتباط موثر بگیریم باید استوری تلینگ ( داستان گویی)  بلد باشیم. داستان‌گویی کنیم به نحوی که مخاطب ما پشت سرهم ذهنش بالا و پایین بشود.

 نکته‌ی ششم

دوستان حاضرجواب باشید. بعضی ها خیلی یبس هستند. همینطور نشسته است و دختر یک چیزی می گوید و او می گوید: آره! شما درست می گویید! اصلا موافقت با دختر روی مغز او راه می رود. اعصابش را خورد می کند. فرض کنید یک شیر هستید و در قلعه‌ی خودتان ایستاده اید. غرش کنید! یعنی حرفی با شوخ‌طبعی به او بگویید. جواب حرفش را بدهید.

نکته ی هفتم

احوالپرسی عادی روی مخ دختر و مخ مخاطب است. دوست عزیزم کمی تنوع داشته باشید. دوتا شعر حفظ کنید. مثلا بگویید: صبح و خورشید بهانه‌اند. تو تنها دلیل چشم‌های بیدار منی. خودتان باشیید با کدام یک از این ها ارتباط برقرار می‌کنید؟ وقتی یکی به شما می گوید؛ صبح به خیر؛ شما بگویید: تو خود صبح جهانی خودت به خیر. اصلا این دو تا جواب را کنارهم بگذارید. شما درگیر کدام یکی از این ها می شوید؟!

 نکته‌ی هشتم

همه چیز را گفتن اعتبار شما را از بین می‌برد. هنوز با طرف آشنا نشده است و نمی داند که طرف چه اخلاقی دارد و من چه اخلاقی دارم. می‌دانم اصلا فرض می‌کنیم این دختر خوشگل و خوش صداست. باز هم نباید بگویید چون این باعث می شود که داستانی که دختر در مغز خودش به صورت ناخودآگاه ساخته است و به آن آگاهی ندارد؛ از بین برود.

هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. سر موقع حرف بزنید. اگه نمی‌توانید که اینطور باشید؛ یعنی انعطاف‌پذیری شناختی شما پایین است. یکی از کارکردهای اجرایی مغز است که به صورت علمی هم هست. روی آن کار کنید و تا این اصلاح نشود؛ شما همیشه درجا می‌زنید. آدم‌هایی که انعطاف‌پذیری شناختی ندارند؛ در روابطشان گند می‌زنند. مثل برق می‌چسبند و مثل برق فاصله می‌گیرند. شما اینگونه نباشید.

 نکته‌ی نهم

دوستان اگر شما همه چیز را داشته باشید؛ همه چیز را؛ مثلا این پسر اصلا تاجر است و وضعیت مالی اش عالی, رفتارش عالی است و … . ولی این چیزهایی که گفتم را ندارد. مردانگی ندارد؛ مستقل نیست با این سنش؛ با این وضعیت مالی اش بلد نیست ارتباط بگیرد با یک دختر. الان دختر به من می گوید که اصلا من از او حسی نمی‌گیرم و نمی‌توانم با او ارتباط برقرار کنم. اینکه زنگ بزنید تصویری فقط طرف را نگاه کنید که چه بشود؟! این نگاه کردن مربوط به زمانی است که رابطه ایجاد شده به تثبیت رسیده است.

آن وقت دلبری می‌کنم. هنوز ارتباط شکل نگرفته است و شما مثلا زنگ می‌زنید که چه بشود؟! این زل زدن به چه دردی می خورد؟! خب بی‌احترامی است. پس مهارت را یاد بگیرید دوستان. ارتباط موثر باعث می شود که ما وضعیت مالی مان خوب بشود؛ حس خودمان بهتر بشود؛ رابطه عاطفی بهتری را تجربه کنیم. بعضی ها می گویند اگر پول داشتم؛ اگر یک ماشین با کلاس داشتم و … فلان کار را می کردم.

بین پول و جذابیت‌های کلامی بصری یک پسر, دخترا آن چیزی را انتخاب می‌کنند که اینها را داشته باشد. بعید می دانم که همه دخترها به دنبال پول باشند.

من دارم این را می گویم که این گونه نیست. من الان باید چیکار کنم؟!

تمام این نکاتی که گفتم را و آن پسر انجام میدهد را برعکس کنید!

ویژگی هایی که یک مدیر موفق باید حتما داشته باشد

ابتدا تمام قوانین را زیر پا بگذارید

نقش مدیر در محیط کار نقش آسانی نیست. در نهایت، عملکرد کارکنان عامل اصلی تاثیرگذار روی موفقیت یک کسب‌وکار است و وظیفه‌ مدیر این است که مطمئن شود عملکردها در بالاترین سطح ممکن هستند. در مورد اینکه مدیران چگونه می‌توانند نقش‌شان را به طور موثر انجام دهند، مطالب زیادی نوشته شده است. اما چه می‌شود اگر باور عموم در مورد مدیریت کلا اشتباه باشد؟ نانوکتاب «ابتدا تمام قوانین را زیر ا بگذارید»، به جای بدیهی برشمردن ضرب‌المثل‌های قدیمی مدیریت، روش‌هایی را بررسی می‌کند که بهترین مدیران از آنها استفاده می‌کنند.

آنچه خواهید خواند:

– چگونه مدیران می‌توانند کارکنان مناسب را برای نقش‌های مناسب پیدا کنند و آنها را از نقش‌هایشان راضی نگاه دارند.

– چگونه به کارکنان استقلال کافی دهید، ضمن آنکه از طریق کنترل و راهنمایی از کیفیت کارشان مطمئن شوید.

– چگونه وقتی عملکرد کارکنان طبق انتظار نیست، به این وضعیت بپردازید.

رضایت کارکنان کلید کسب‌وکار موفق است

روش‌های زیادی برای افزایش درآمد شرکت‌ها وجود دارد، با این حال بیشتر این تکنیک‌ها فقط موجب رشدهای کوتاه‌‌مدت می‌شوند. در واقع، کسب‌وکارهای موفق، یعنی کسب‌وکارهایی که می‌توانند رشدشان را حفظ کنند، فقط براساس عملکردهایی که خوب هستند، رفتار می‌کنند. این قضیه بیشتر مربوط به چگونگی مدیریت کسب‌وکارها می‌شود. به عبارت دیگر، محیط کاری قوی و کارآمد در راس کسب و کار موفق قرار دارد. موفقیت همه‌ کسب‌وکارها صرفا می‌تواند براساس جریان درآمد قوی و پایدار باشد. تکنیک‌هایی مثل شکستن قیمت‌ها یا باز کردن مکانی جدید، چنین جریان درآمدی را تولید نمی‌کند، بلکه این جریان درآمدی نتیجه‌ پایگاه رو به رشدی از مشتریان وفادار است که تولید می‌شود. رشد چنین پایگاه مشتریان وفاداری، مستلزم این است که آن مشتریان از خدمات و محصولات عالی شرکت راضی باشند.

بنابراین، چگونه شرکت‌ها می‌توانند چنین محیط کاری قوی و کارآمدی ایجاد کنند؟ راه‌حل آن کارکنان راضی است: هر چه کارکنان راضی‌تر باشند، بیشتر به ایجاد و حفظ محیط کار قوی کمک خواهند کرد. اما چرا اینطور است؟ از یک جهت، کارکنان راضی بیشتر در کارشان مشارکت می‌کنند و به دلیل تعهد قوی‌ترشان، کمک بیشتری به افزایش بهره‌وری می‌کنند. دلیل دیگر این است که تعهد کارکنان اغلب تاثیر غیرمستقیمی روی سود شرکت دارد. کارکنان راضی و مشتاق به احتمال زیاد در انرژی صرفه‌جویی می‌کنند و در مورد قیمت‌ها بیشتر مذاکره می‌کنند (مثلا، قبل از رفتن مطمئن می‌شوند که همه چراغ‌ها خاموش است) و بعید است از شرکت دزدی کنند. در نهایت، چنین کارکنان مشتاق و تعاملی احتمالا مدت طولانی‌تری هم در شرکت می‌مانند و به احتمال زیاد رفتار دوستانه‌تری با مشتریان دارند، زیرا به شدت به نحوه‌ برداشت دیگران از شرکت‌شان اهمیت می‌دهند. بنابراین، شرکت‌ها برای موفقیت در بلندمدت، باید محیط کاری قوی ایجاد کنند که در آن عملکرد کارکنان بسیار بالا باشد. اطمینان از اینکه کارکنان از نقش‌هایشان راضی هستند روش نتیجه‌بخشی برای ایجاد چنین محیط کاری است.

مدیر سطح رضایت کارکنان را تعیین می‌کند

اگر کلید کسب‌وکار موفق، رضایت کارکنانش است، در آن صورت کلید رضایت آنها چیست؟ مدیر!

به این دلیل که مدیر، مسئول تعریف محیط کاری کارکنان است و فضایی ایجاد می‌کند که موجب رضایت کارکنان می‌شود. در واقع، در کل مدیر مستقیم، بسیار بیشتر از سیاست‌ها و روش‌های شرکت روی رضایت کارکنان تاثیر می‌گذارد و این به این دلیل است که مدیران اخلاق کاری شرکت را به شیوه‌ها و دستورالعمل‌ها تبدیل می‌کنند. مثلا، از نظر شیوه‌ها، این تحول اغلب شامل تبدیل راهبردهای شرکت به اهداف واقعی می‌شود که کارکنان می‌توانند روی آن تمرکز کنند. مثلا، شرکت‌های بزرگ فناوری، روی تولید محصولات نوآورانه تمرکز نمی‌کنند، بلکه هدفشان استاندارد کردن محصولاتشان است و هنگام تبدیل این استراتژی جدید به دستورالعمل واقعی، مدیر فروش باید اطمینان دهد که این کارکنان فروش به مشتریان در مورد سازگاری محصول با گجت‌های دیگر می‌گویند.

از حیث دستورالعمل‌ها، مزایای مدیری که کارکنانش را می‌شناسد، به آنها اعتماد می‌کند و روی آنها سرمایه‌گذاری می‌کند، مهمتر از هر گونه مقررات شرکتی غیردوستانه با کارکنان است. مثلا، مدیر شرکت رسانه‌ای بزرگی را در نظر بگیرید که حقوق طراحان را افزایش نمی‌دهد، مگر اینکه به سطح مدیریت ارتقا یابند. مشکل اصلی این است که طراحانی که عملکرد عالی دارند ولی هیچ پاداشی برای این کار دریافت نمی‌کنند. برای حل مسئله و پاداش دادن به این کارکنان کارآمد، مدیر موقعیت شغلی جدیدی ابداع کرد که در آن طراحان می‌توانستد به کار طراحی‌شان ادامه دهند و در عین حال مسئول به اشتراک‌گذاری ایده‌هایشان با طراحان جدید بودند.

این امر موجب شد آن شغل، به عنوان نقش مدیریتی به نظر برسد. همانطور که این مثال‌ها نشان می‌دهد، مدیران، مسئول تبدیل محیط کار به چیزی فراتر از مکانی برای امرارمعاش هستند. هیچکس نباید مایل به کار در شرکتی باشد که حقوق کمی پرداخت می‌کند، اما محیط کاری که حس هدفمندی و پتانسیل خودبیانگری ارائه می‌کند، برای کارکنان ارزشمندتر است.

کار مدیر روی واسطه‌گری نه رهبری متمرکز است

برای تبدیل شدن به رهبر عالی اول باید اصول مدیریتی محبوب را کنار بگذارید و اساس کارتان را یاد بگیرید. اولین نکته‌ای که باید بدانید این است که مدیر، رهبر نیست. مدیران و رهبران عالی، وجه اشتراک زیادی دارند، اما تفاوت مهم بین آنها هدف و تمرکزشان است. رهبران برون‌نگر هستند و به آینده چشم می‌دوزند، اما مدیران عالی عمدتا درون‌نگر هستند و باید قابلیت فعلی کارکنان را به عملکرد عالی تبدیل کنند. رهبران باید آرمان‌گرا باشند، اما مدیران عالی باید همدل باشند. به طور خلاصه، مدیران با مردم سروکار دارند و کارشان یافتن، متمرکز کردن و حفظ کارکنان خوب است.

با این حال، اگر مدیران رهبر نیستند، پس دقیقا چه نقشی دارند؟ مدیران واسطه هستند. آنها هم به نیازهای شرکت و هم کارکنان توجه می‌کنند و به علایق هر دو می‌پردازند. آنها اطمینان می‌یابند که فضای کاری نه تنها موجب تحقق اهداف اقتصادی مطلوب می‌شود، بلکه موجب می‌شود همه‌ی اعضای تیم احساس مولد و ضروری بودن کنند. در پرداختن به نیازهای هر دو طرف (کارکنان و شرکت)، مدیران باید نقطه‌ی همگرایی پیدا کنند، نقطه‌ای که در آن الزامات کسب‌وکار و کارکنان بصورت مولد کنار هم قرار می‌گیرد. از این منظر، مدیران را می‌توان «کاتالیزور» در نظر گرفت. مدیر مانند کاتالیزوری در شیمی، واکنش بین دو عنصر مجزا را تسهیل می‌کند. این کاتالیزور شامل فقط دو عنصر می‌شود، اما مستلزم چیز اضافی برای شروع فرایند است. همانطور که مشاهده می‌کنید، کلید کسب‌وکار موفق واسطه‌گری موفق و هماهنگ کردن نیازهای کارکنان و شرکت است. در این راستا، مدیران با یافتن، متمرکز کردن و حفظ کارکنان خوب، نقش مهمی را ایفا می‌کنند. در مباحث بعدی، متوجه می‌شوید چگونه مدیران عالی با شناسایی و پرورش استعدادهای منحصربه‌فردشان، بیشترین بهره را از کنارکنان‌شان می‌برند.

همه افراد رفتارهای منحصربه‌فرد و تغییرناپذیری دارند که می‌تواند استعداد محسوب شود

همه‌ مدیران عالی سبک مدیریتی شخصی خود را دارند، اما همه‌ آنها به طور مشترک یک اصل مهم دارند: همه‌ افراد منحصربه‌فرد هستند. آنها طرز فکر و سبک منحصربه‌فردی برای ارتباط با جهان دارند و به شیوه‌ای که مختص خودشان است، با انگیزه می‌شوند. در حقیقت، مطالعات نشان می‌دهد که در طول ۱۵ سال اول زندگی شخص، اتصالات سیناپسی مغز به شکلی کاملا منحصری شکل گرفته است و بعد از آن افراد قادر به تغییرات ذهنی نیست. علاوه‌بر این، طبیعت منحصربه‌فرد هر شخص شامل استعدادها و «غیراستعدادها» می‌شود.

استعدادها را نباید توانایی‌های خاصی در نظر گرفت که فقط افراد بااستعداد دارند. مثلا، واژه‌ «استعداد» را نباید برای توصیف موزارت یا انیشتین استفاده کرد. در مقابل، استعداد را باید هر الگوی فکری، احساسی یا رفتاری تکرارشونده در نظر گرفت که می‌توان به صورت مولد اعمال کرد. مثلا، برخی افراد طبیعتا برون‌گرا هستند و در نتیجه مسئولین فروش عالی می‌شوند. اما افراد یک بخش «غیراستعدادی» هم دارند که فقدان چنین الگوی تکراری نامیده می‌شود. برخی افراد به طرز باورنکردنی شلخته هستند. با این حال، عدم‌توانایی تمیز نگاه داشتن میز به این معنا نیست که چنین افرادی نمی‌توانند طبق ضرب‌العجل‌هایشان عمل کنند.

سه نوع استعداد وجود دارد: تلاش‌کننده، تفکر کننده و برقرارکننده‌ ارتباط. استعدادهای تلاش‌کننده، انگیزه‌ شخص مثل رقابت‌پذیری را تعریف می‌کند. هدف بهتر شدن از دیگران، چنین افرادی را باانگیزه می‌کند. استعدادهای تفکرکننده تعریف می‌کند چگونه افراد هر کار ذهنی را انجام می‌دهند. برخی استعداد متمرکز بودن را دارند، اما برخی امکان گزینه‌های مختلف را برای خودشان باز نگاه می‌دارند. در آخر، استعداد برقراری ارتباط، عادات برقراری ارتباط را تعریف می‌کند. برخی افراد استعداد رویارویی با دیگران را دارند، اما دیگران از مواجهه با دیگران اجتناب می‌کنند. در محیط کاری، استعدادهای تلاش‌کننده موجب اصطکاک و تنش می‌شوند، اما استعدادهای تفکرکننده به جو کاری خوشایند کمک خواهند کرد. مثلا، افراد با قابلیت برقراری ارتباط، کیک‌های خانگی‌شان را به محل کار می‌آورند.

برخلاف باور عموم، مردم نمی‌توانند آنچه که می‌خواهند باشند. با این حال، هر شخص مجموعه استعدادهای مشخصی دارد. این واقعیتی است که همه‌ مدیران عالی می‌دانند و بیشترین بهره را از آن می‌برند.

برای ایجاد محیط کاری کارآمد، مدیران باید استعدادهای منحصربه‌فرد هر کارمند را در نظر بگیرند

این واقعیت که همه‌ مجموعه رفتارهای منحصربه‌فرد و غیرقابل ‌تغییری دارند به این معناست که برای مدیران، این رفتار باید به دستورالعمل‌های مدیریتی تبدیل شود. به همین دلیل طبیعت منحصربه‌فرد هر کارمند، نقش مهمی در عملکرد شغلی فردی‌اش ایفا می‌کند. به عنوان مثال، اگر چه مجموعه‌ای از تجربیات می‌تواند به ارتقا عملکرد کمک کند، اما این استعدادهای منحصربه‌فرد کارکنان است که میزان عملکردشان را تعیین می‌کند.

داشتن حداکثر عملکرد شغلی فقط در مواردی امکان‌پذیر است که استعداد و الزامات شغلی کاملا منطبق باشند. تزریق کردن، وظیفه‌ مشترک همه‌ پرستاران را در نظر بگیرید. هر چه یک پرستار تزریق بیشتری انجام دهد، مهارت بیشتری در تزریق پیدا می‌کند. با این حال، اگر پرستاری فاقد استعداد همدلی لازم باشد، هرگز قادر نخواهد بود آنطور که شایسته‌ مددکاران اجتماعی است با بیمارانش ارتباط برقرار کند. بنابراین، غیراستعداد به نقطه‌ضعف تبدیل می‌شود و پرستار هرگز در حرفه‌ خود موفق نخواهد بود. در این صورت، مدیران چگونه می‌توانند به بهترین شکل به موقعیتی که در آن همه‌ کارکنان به طور طبیعی و به صورت منحصربه‌فردی استعداد دارند، رسیدگی کنند؟ مدیران باید روی این استعدادها سرمایه‌گذاری کنند.

مدیریت موفق در مورد تمرکز روی مجموعه‌ استعدادهای طبیعی افراد و سپس استفاده از آنهاست. مدیران باید تکنیک‌هایی ایجاد کنند که به کارکنانشان امکان استفاده و توسعه‌ استعدادهای ذاتی و منحصربه‌فردشان را می‌دهد و در نتیجه مجبور نیستند چنین منحصربه‌فردی را نادیده بگیرند و تلاش کنند کارکنان را به زور با نقش خاصی انطباق دهند. نه تنها مدیران بزرگ روی استعدادهای متفاوت و منحصربه‌فرد کارکنانشان سرمایه‌گذاری می‌کنند، بلکه با اجتناب از رشد نقاط‌ضعف کارکنان، غیراستعدادهای کارکنانشان را جبران می‌کنند. برای اینکه مدیران بتوانند استعدادهای طبیعی کارکنان را استفاده کنند، می‌توانند این چهار دستورالعمل کلی را دنبال کنند:

– افرادی را انتخاب می‌کنند که استعداد مناسبی برای شغل مورد نظر دارند

– نتایج مناسب را تعریف کنند

– روی توانمندی تمرکز کنند

– هر استعداد را به نقش متناسب با آن اختصاص دهند.

همه‌ مدیران عالی این بینش مشترک را دارند که همه‌ افراد‌ استعدادهای منحصربه‌فرد و طبیعی دارند. در مباحث بعدی، خواهیم دید که چگونه تکنیک‌های خاص برای مدیریت موفق را می‌توان از این بینش استنباط کرد، از جمله اینکه چگونه می‌توان شخص مناسب را برای شغل مدنظر انتخاب کرد.

مدیران بزرگ افرادی را پیدا می‌کنند که استعداد مناسب برای شغل مورد نظر را دارند

همانطور که دیدیم، انطباق کامل استعدادهای کارکنان با الزامات شرکت کمک شایانی به عملکرد خوب می‌کند. اما چگونه مدیران بزرگ چنین کارکنانی پیدا می‌کنند؟ آنها چگونه تصمیم می‌گیرند دنبال چه ویژگی‌هایی باشند؟ قبل از هر چیز، با آگاهی از انواع مختلف استعدادهایی که یک موقعیت شغلی نیاز دارد. برای هر موقعیت شغلی، باید حداقل یک استعداد مهم را در هر دسته از استعدادها در نظر بگیرند (تلاش‌کننده، تفکرکننده و برقرار کننده ارتباط). برای تعیین استعداد مناسب برای شغل، مدیران بزرگ، نه تنها عنوان و توضیحات شغلی، بلکه فرهنگ و اخلاق شرکت و تیمی که کارکنان جدید به آنها می‌پیوندند را هم در نظر خواهند گرفت. مثلا، هر تیم، نقش‌های مشخصی لازم دارد. تیم متشکل از افرادی که مایلند از رویارویی اجتناب کنند از کارمندی که استعداد برقراری ارتباط دارد و مسائل را مطرح می‌کند، بهره می‌برد.

دوم، رهبران بزرگ مصاحبه‌های شغلی را به شیوه‌ای انجام می‌دهند که به نامزدهای شغلی امکان نمایش شخصیت‌شان می‌دهد. برای این منظور، آنها به نامزدهای شغلی استرس وارد نمی‌کنند، ارزیابی‌هایشان را فقط براساس ظاهر قرار نمی‌دهند یا شتاب‌زده نامزدها را قضاوت نمی‌کنند. رهبران بزرگ می‌دانند که افراد برای سازگار شدن با جلسه‌ معذب‌کننده‌ مصاحبه به زمان نیاز دارند و اینکه اگر به افراد استرس وارد کنند، فقط می‌توانند ارزیابی کنند آیا آن استعداد تحت استرس عملکرد خوبی دارد یا نه. البته، چنین استعدادی ممکن است برای برخی از موقعیت‌های شغلی مهم باشد، اما قطعا برای همه‌ اینطور نیست. علاوه‌بر این، با تمرکز صِرف فقط بر این ویژگی، مدیر ممکن است سایر استعدادهای مناسب نامزد شغلی را نادیده بگیرد. یکی از تکنیک‌های مصاحبه که مدیران بزرگ اتخاذ می‌کنند، پرسش سوالاتی با پاسخ باز است. این سوالات مصاحبه‌شونده را وادار می‌کند به صورت شخصی پاسخ دهد. مدیران بزرگ هنگام در نظر گرفتن پاسخ‌های نامزدهای شغلی، به دنبال ویژگی‌های خاص و پاسخ‌های «برتر در ذهن پاسخ‌دهنده» هستند، زیرا اینها تضمین می‌کنند که پاسخ‌ها شخصی‌تر هستند. در مجموع، مدیران باید به گونه‌ای اطمینان پیدا کنند وظایف شغلی را کارکنانِ با استعدادی انجام می‌دهند که بهتر از دیگران می‌توانند آن وظایف را با موفقیت انجام دهند.

مدیران بزرگ مسیرهای شغلی جایگزینی برای کارکنان ایجاد می‌کنند و در نتیجه آنها را در بهترین موقعیت شغلی قرار می‌دهند

گردآوری تیمی از کارکنان بااستعداد کافی نیست. مدیران باید اطمینان پیدا کنند که استعدادهای کارکنان واقعا به درستی استفاده می‌شود. اغلب مسیر شغلی سنتی مانع تحقق این هدف می‌شود. این مدل پیشرفت نواقص زیادی دارد. اما این نقص‌ها چیست؟

اول، فقط به این دلیل که کارمندی در شغل خاصی عالی است، بدین معنا نیست که در موقعیت شغلی بالاتر هم بهتر خواهد بود. بالا رفتن از یک پله در نردبان شغلی لزوما به پله‌ بعدی منتهی نمی‌شود.

دوم، مسیر متعارف ترفیع شغلی، پرستیژ را به آنهایی محدود می‌کند که موفق می‌شوند از نردبان شغلی بالا روند و در نتیجه وقتی همکاران برای موقعیت‌های بالاتر و محدود رقابت می‌کنند، درگیری ایجاد می‌کند.

در آخر، این سیستم بیش از حد روی ارزش تجربه تاکید می‌کند و در نتیجه موجب «تلاش برای کسب مهارت‌ها و تجارب قابل‌ عرضه می‌شود». اگر کارمندی موفق شود از نردبان شغلی بالا رود، این اقدام به عنوان افزایش مهارت‌های قابل‌عرضه تفسیر می‌شود.

مدیران بزرگ از مسیر شغلی متعارف به میزان کم استفاده می‌کنند. در مقابل، آنها طیف وسیعی از تکنیک‌ها را برای ایجاد مسیرهای جایگزینی استفاده می‌کنند که برای کارکنان مناسب‌تر است.

با انجام این کار، مدیران عالی محیطی ایجاد می‌کنند که در آن پول و پرستیژ به طور مساوی در سراسر شرکت توزیع می‌شود و به همین دلیل، کارکنان آزادانه‌تر می‌توانند شغل‌شان را براساس استعدادهایشان انتخاب کنند. یکی از این تکنیک‌ها تعریف سطوح درجه‌بندی‌ شده‌ پیشرفت است. این تکنیک در بسیاری از موسسات حقوقی اجرا می‌شود که در آن ترفیع شغلی تاثیر قابل‌توجهی روی پرستیژ و حقوق دارد، نه روی کار. تکنیک دیگر گسترده کردن ساختار پرداخت حقوق است. پرداخت حقوق هر موقعیت شغلی طوری ساماندهی می‌شود که حقوق بالاترین رده‌ پایین‌ترین موقعیت شغلی، با حقوق پایین‌ترین رده‌ بالاترین موقعیت شغلی همپوشانی داشته باشد. به این ترتیب، عملکرد عالی در موقعیت شغلی سطح پایین‌تر سودمندتر از عملکرد ضعیف در موقعیت شغلی سطح بالاتر می‌شود.

مدیران بزرگ می‌دانند که مسیر شغلی متعارف مملو از فرضیات اشتباه است. بنابراین، آنها تلاش می‌کنند به کارکنانشان امکان صعود از نردبان شغلی بدهند، ضمن آنکه همیشه کاری که متناسب با استعدادهایشان است را انجام می‌دهند.

مدیران بزرگ روی رسیدن به نتایج مطلوب تمرکز می‌کنند، نه کنترل کارکنانشان

در نهایت، نتایج مدیریت ریشه در عملکرد کارکنان دارد. به همین دلیل، مدیران بزرگ توجه‌شان را از کنترل کارکنان دور می‌کنند و به نتایج عملکرد کارکنان معطوف می‌کنند. پشت این قضیه، این آگاهی و شناخت مدیر قرار دارد که کنترل محدودی روی کارمندان دارند. برای شروع، مدیران افرادی نیستند که واقعا کاری را انجام دهند که به نتایج مورد نظرشان منجر می‌شود. تنها کاری که می‌توانند انجام دهند این است که کارکنانشان را برای این کار باانگیزه کنند. بنابراین، کنترل مدیران را باید به عنوان شکل واسطه‌ای کنترل یا کنترل از راه دور تعریف کرد. با این حال، با وجود اینکه مدیران کنترل مستقیمی روی کاری که نتایج عملکرد را تعیین می‌کند، ندارند، اما همچنان مسئول چنین نتایجی هستند. بنابراین، آنها باید روی نتایج مطلوبی که کار تولید می‌کند، تمرکز کنند. مدیران بزرگ این نتایج مطلوب را برای کنارکنان تعریف می‌کنند و به آنها این امکان را می‌دهند که روش‌های خاص خودشان را برای رسیدن به این نتایج پیدا کنند.

معمولا، هیچ راه درست و مناسبی برای تحقق چنین اهدافی وجود ندارد. بنابراین، به جای وضع قواعدی که کارکنان فروش را ملزم به دنبال کردن سبک خاصی برای فروش می‌کند، مدیر فقط باید نتایجی که مدنظر دارد را تعریف کند. این امر به کارکنان فروش امکان می‌دهد سبک فروشی که با آن راحت‌تر هستند را انتخاب کنند. این رویکرد مزایای زیادی دارد.

یکی از مزایای آن کارآمد بودنش است، زیرا مدیر نمی‌خواهد با ابداع یک سبک کاری و تلاش برای اجرای آن وقتش را هدر بدهد. مزیت دیگر این است که کارکنان را تشویق می‌کند مسئولیت کارشان را برعهده گیرند و در نتیجه کارکنان مسئول را جذب می‌کند. با تعریف نتیجه، مدیران بزرگ محیط کاری ایجاد می‌کنند که در آن کارکنان برای رسیدن به هدف مشخص بدون اینکه به آنها بگویند چه باید بکنند، انگیزه پیدا می‌کنند. در آخر، چنین محیط کاری در واقع به کارکنان کمک می‌کند همزمان با تست استعدادهایشان، از آنها استفاده کنند.

مدیران بزرگ می‌دانند لازم نیست روش دقیق و واضحی برای رسیدن به نتیجه‌ مطلوبشان ایجاد کنند. مهمترین نکته این است که در پایان، نتیجه مطلوب حاصل می‌شود.

مدیران بزرگ قواعد اساسی ایجاد می‌کنند که مبنای رضایت مشتری را تضمین می‌کند

مدیران بزرگ به کارکنان این امکان را می‌دهند که شخصیت متمایزی داشته باشند. اما این بدان معنا نیست که کارکنان آزاد هستند هر کاری که مایلند انجام دهند. در واقع، از حیث جنبه‌های خاصی، یک سری قوانین وجود دارد که کارکنان باید به آنها پایبند باشند.

نخست، هر قاعده‌‌ای که مربوط به دقت و ایمنی است باید رعایت شود. مثلا، بانک‌ها اقدامات نظارتی و دستورالعمل‌های داخلی سختگیرانه‌ای برای اطمینان از مدیریت ایمن و دقیق پول تعریف کرده‌اند.

دوم، مدیران باید به همه قوانین ضروری برای استاندارد صنعت یا شرکت پایبند باشند، زیرا این کار مشروعیت شرکت و قیاس‌پذیری آن را با شرکت‌های دیگر در بازار تضمین می‌کند. مثلا، حسابداران باید قوانین دفترداری دوطرفه را دانسته و اجرا کنند و مهندسان باید اطمینان یابند که محصول طبق فرکانس استاندارد برق کار می‌کند.

چنین قوانینی بیانگر حداقل استاندارد برای برآورده کردن انتظارات مشتری هستند و شامل دقت، دسترس‌پذیری، مشارکت و مشاوره می‌شوند. اساسی‌ترین عوامل در اینجا، دقت و دسترس‌پذیری هستند؛ این دو عامل حداقل الزامات رضایت مشتری را برآورده می‌کنند. مثلا، بدیهی است که اگر مشتری بخواهد چرخ ماشینش را تعویض کند، کارگاه باید چرخ‌هایی موجود در انبار و همچنین مکانیکی داشته باشد که کار را به درستی انجام دهد.

قوانینی که مدیران بزرگ اصرار دارند کارکنانشان رعایت کنند، همه به آن دو عامل اساسی مربوط می‌شوند. اما برای کسب بالاترین رضایت مشتری، مسئولیت زیادی همچنان روی دوش کارکنان است. مثلا، اگر مکانیک، با ارائه توصیه‌ای در مورد افزایش ماندگاری چرخ‌ها از انتظار مشتری فراتر رود یا مشتری را وارد مکالمه‌ای خوب کند، مشتری که می‌خواهد چرخ‌های ماشینش را تعویض کند، به حداکثر سطح رضایت دست می‌یابد. علاوه‌بر این، اگر مکانیک، استعداد بیشتری در مشتری‌مداری داشته باشد، حتی می‌تواند زمان انتظار مشتری را به تجربه‌‌ای خوشایند تبدیل کند. پیروی از این دستورالعمل‌های اساسی حداقل نتایج عملکردی و مبنای رضایت مشتری را تضمین می‌کند. در مورد بقیه‌ موارد، باید به کارکنان امکان داد استعدادهایشان را دنبال کنند.

مدیران بزرگ روی بهترین کارکنان تمرکز می‌کنند، کسانی که تلاش می‌کنند از آنها یاد بگیرند

مدیران عالی روابط شخصی و موفقی با کارکنان ایجاد می‌کنند و این کار را برای کمک به رشد و پیشرفت آنها انجام می‌دهند. آنها همچنین وقت زیادی را با بهترین کارکنانشان می‌گذارند و سعی می‌کنند نه فقط استعدادهایشان، بلکه همه‌ جوانب زندگی‌شان را درک کنند. مدیران بزرگ فقط از طریق شناخت کارکنانشان قادر به انتخاب روش مناسب برای رشد آنها هستند. مثلا، مدیران فقط با دانستن آنچه برای کارکنان مهم است، می‌توانند آنها را به درستی باانگیزه کنند یا به آنها پاداش دهند. چه چیزی عجیب‌تر از دادن هدیه‌ای است که کارگر دوست ندارد؟ اگر یک کارمند عالی که خجالتی است، در جمع بزرگی و جلوی همه از او تقدیر شود، این اقدام در بهترین حالت موجب ناراحتی‌اش و در بدترین حالت موجب سوءتفاهم می‌شود. وقتی بحث آگاهی از نحوه‌ بهبود عملکرد کارکنان مطرح می‌شود، مدیران بزرگ به کارکنان عالی اشاره می‌کنند، نه اشتباهات گذشته یا کارکنان متوسط. چرا؟

اول اینکه، درس گرفتن از اشتباهات می‌تواند موجب مفروضات غلطی شود. مثلا شاهد روابط عاطفی پرستارها با بیماران‌شان هستید، اما متوجه می‌شوید که به انداز‌ه‌ای درگیر آنها می‌شوند که نمی‌توانند کارشان را انجام دهند. ممکن است نتیجه بگیرید که ایجاد روابط هیجانی خوب نیست. اما اشتباه می‌کنید. حقیقت این است که ایجاد روابط عاطفی قوی با بیماران استعداد کلیدی است که پرستاران عالی دارند. مشکل این است که شما فقط پرستاران بد را مشاهده کرده‌اید و اگر پرستاران بد چنین استعدادی برای ایجاد پیوند عاطفی داشته باشند، در مسیر اشتباه قرار می‌گیرند.

دوم، ایجاد اهداف تجاری براساس عملکرد کارکنان متوسط موجب می‌شود عملکرد امکان‌پذیر را دست‌کم بگیرید. فقط با درس گرفتن از کارکنان عالی می‌توان معیارهای تعالی را کشف کرد. پرستاران عالی نشان می‌دهند که رابطه‌ مناسب با بیماران برای ارائه‌ خدمات مراقبتی لازم است و به همین ترتیب، کارمندان عالی نشان می‌دهند که عملکرد را می‌توان به طور مداوم بهبود داد.

همانطور که می‌بینیم، کارمندان کارآمد ارزش این را دارند که از آنها درس بگیریم و در موردشان اطلاعات کسب کنیم و با این کار، به آنها در ارتقا عملکردشان کمک کنیم. همچنین، آنها می‌توانند به مدیران در درک چگونگی رسیدن به تعالی کمک کنند.

مدیران بزرگ با دقت عملکردهای ضعیف را تحلیل می‌کنند و سعی می‌کنند روی غیراستعدادهای کارکنان کار کنند

از آنجایی‌که مدیران بزرگ روی عملکرد تمرکز دارند، فورا به هر عملکردی که انتظاراتشان را برآورده نمی‌کند، رسیدگی می‌کنند. مدیران بزرگ به جای نتیجه‌گیری شتاب‌زده در مورد عملکرد ضعیف، اول شرایط را تحلیل می‌کنند. مثلا، تلاش می‌کنند مشخص کنند آیا عملکرد ضعیف ناشی از فقدان مهارت یا دانش قابل آموزش است یا نه. اگر چنین باشد، آموزش مناسب به احتمال زیاد عملکرد را بهبود خواهد داد. آنها همچنین کار خودشان را زیر سوال می‌برند و به این فکر می‌کنند آیا خطای مدیریت موجب کارمند ناکارآمد شده است یا نه. با این حال، چه می‌شود اگر عملکرد ضعیف ناشی از عدم‌استعداد کارکنان باشد، نه به دلیل به فقدان مهارت‌ها یا مدیریت بد؟ از آنجایی‌که هیچکس کامل نیست و هیچکس همه‌ استعدادهای لازم برای برتری در یک موقعیت خاص را ندارد، این وضعیت غیرعادی نخواهد بود. بنابراین، مدیران بزرگ در چنین مواردی چه می‌کنند؟ آنها تلاش می‌کنند غیراستعداد را مدیریت کنند.

آنها این کار را با ایجاد سیستم پشتیبانی برای کاهش نقاط‌ضعف کارکنان یا بی‌ربط ساختن آن انجام می‌دهند (مثلا، برای کسی که به خوبی اسامی و کلمات را نمی‌تواند تلفظ کند، نرم‌افزار چک کردن تلفظ در نظر می‌گیرند). یا آنها کارمندان را همکاران مکمل هم می‌دانند و تیمی ایجاد می‌کنند که در آن هر غیراستعداد، به وسیله‌ استعداد دیگری جبران شود. با این حال، در شرایطی که غیراستعدادی به عنوان نقطه‌ضعف واقعی ثابت می‌شود، مدیران بزرگ برای اخراج آن کارمند تردید نمی‌کنند. وقتی استعداد خاصی الزام اساسی برای یک موقعیت شغلی است، کارکنانی که به طوری طبیعی این استعداد را ندارند، بهتر است این موقعیت را ترک کنند. البته، این بدان معنا نیست که آن کارمند معمولا شخص بی‌فایده‌ای است. این بدان معناست که استعدادهایش را می‌تواند به طور مولدتر جای دیگر به کار ببرد.

مدیران بزرگ احساس بدی در مورد جدیت و سختگیری ندارند، زیرا کارکنان را سرزنش نمی‌کنند. در واقع، اگر بخواهند کسی را سرزنش کنند، آن شخص خودشان هستند، زیرا اشتباه محاسباتی مرتکب شده‌اند.

در نهایت

همه‌ افراد مجموعه استعدادهای منحصربه‌فردی دارند که آنها را برای شغل خاصی مناسب می‌سازد. مدیریت موفق، کارکنان را به توسعه‌ این استعدادهای ذاتی و حتی بهتر شدن (به لطف تمایلات طبیعی‌شان) در آنچه در حال حاضر در آن خوب هستند، می‌کنند.

استعداد مدنظرتان را انتخاب کنید؛ هنگام استخدام کردن، یکی از مهمترین چیزهایی که باید به یاد داشت «انتخاب شخصی به خاطر استعداد خاصش» است. استعدادهای منحصربه‌فرد افراد و شغلی که برای آن درخواست می‌دهند، تناسب خوبی ایجاد می‌کند. بنابراین، در طول مصاحبه‌ شغلی، سوالاتی با پاسخ‌های باز بپرسید و برای کشف استعدادهای افراد به جزئیات گوش دهید.

بهترین ترفندهای روانشناسی برای بهبود خود – از خلاقیت تا پی بردن به دروغگویی

حکایت معروفی در مورد یک مرد و دیگ بخارش وجود دارد که چیزهای زیادی در مورد اینکه در زمینه خودباوری، در چه وضعیتی قرار داریم می‌گوید. حکایت این است:

«دیگ بخار مرد خراب شده بود و چندین هفته تلاش کرد تا آن را تعمیر کند. در نهایت ناامید شد و با مهندسی تماس گرفت. روز بعد مهندس می‌آید، ضربه‌ای به بدنه آن می‌زند و دستگاه دوباره شروع به کار می‌کند. زمانی که مرد هزینه‌ای که باید پرداخت کند را می‌شنود با مهندس بحث می‌کند که برای تعمیری که چند ثانیه طول کشیده چنین پولی نباید پرداخت کند. مهندس می‌گوید: «خب، شما برای تعمیرات پولی پرداخت نمی‌کنید، بلکه برای سال‌ها آموزش برای فهمیدن محل دقیق ضربه‌زدن هزینه می‌کنید.»

نکته‌ای که وجود دارد این است که شما نیازی به صرف ده‌ها سال یا هزاران دلار برای حل اکثر مشکلات ندارید. با وجود پیشرفت‌های زیادی که در تحقیق و فناوری‌های روانشناختی شده، اکنون می‌توانیم «دیگ‌های بخارمان» را با روش‌های ساده‌ای تعمیر کنیم!

در حقیقت، اغلب ما می‌توانیم هر چیزی را در کمتر از یک دقیقه تغییر دهیم. اینجا بهترین ترفندهای روانشناسی که برای بهبود خود در تمام زمینه‌ها، اعم از خلاقیت تا پی بردن به دروغگویی نیاز داریم را می‌خوانیم.

برگزیده تیتر مطالب این صفحه :

– چرا دائم فکر کردن به خودیاری همراه با تجسم فکری، در حال منحرف‌ شدن از مسیر اصلی خود است.

– چگونه می‌توان از روانشناسی استفاده کرد تا رفتاری دوستانه‌تر داشته باشیم.

– یک مهندس فرانسوی قرن نوزدهم چه چیزی را درباره کار گروهی فهمید.

 

مصاحبه را با داشتن رفتاری دوستانه‌تر به دست آورید

مصاحبه کنندگان شغلی، انتخاب‌های خود را از بین افراد نامزد شده برای کار، براساس صلاحیت‌ها و تجارب کاری انتخاب می‌کنند. خب، این حرف تا حدودی غلط است. مطالعات نشان داده که عاملی وجود دارد که در زمان مصاحبه می‌تواند تمامی رقیبان دیگر را مغلوب کند و آن، توانایی «دوست ‌داشته شدن» است. در ادامه ترفندهایی ساده برای ایجاد حس دوست ‌داشته شدن در دیگران را بیان می‌کنیم.

محققین دانشگاه واشنگتن و فلوریدا پس از بررسی بیش از صد دانشجوی فارغ‌التحصیل شده که برای اولین شغل خود درخواست می‌دادند، دریافتند که کسانی که توجه مصاحبه‌ کننده را جلب می‌کردند، احتمال بیشتری برای استخدام داشتند.

چند مورد وجود دارد که افراد را دوست ‌داشتنی‌تر می‌کند، از جمله: بعضی افراد از مباحث جذابی که ارتباطی به کار ندارد صحبت می‌کنند، برخی دیگر لبخندی واقعی بر چهره دارند و بعضی از سازمان‌هایی که به آن‌ها درخواست دادند صحبت می‌کنند. این اتفاق خوبی است، زیرا این‌ها کارهای ساده‌ای هستند که تغییرات بزرگی ایجاد می‌کنند.

روشی دیگر برای جلب نظر افراد در یک مصاحبه، نشان دادن نقاط ضعف خود، درست در مقابل مصاحبه کننده است.

در دهه ۱۹۷۰، روانشناسان دانشگاه دوک تحقیقاتی انجام دادند که در آن شرکت‌کنندگان به صحبت‌های یک مرد درباره زندگی خودش، گوش می‌کردند. در اولین نوار، مرد در ابتدا اعتراف کرده بود که در مدرسه تقلب کرده است. در نوار دیگر، او تا پایان سخنان خود اعتراف نکرد. افراد به نواری که در آن مرد در ابتدای سخنان خود اعتراف کرده بود، برخورد بهتری نشان داده بودند.

بنابراین، بهتر است شما تا انتهای زمان مصاحبه ویژگی‌های مثبت خود را بیان نکنید. با این کار، به نظر می‌آید که ترجیح داده‌اید که نقاط قوت خود را به طور طبیعی در مکالمه نشان دهید، که این باعث می‌شود شما شخصیت دوست داشتنی‌تری داشته باشید.

و نکته نهایی در مورد مصاحبه: اگر اشتباهی داشتید، دست‌پاچه نشوید.

احتمال اینکه فقط خودتان متوجه اشتباه‌تان شده باشید بسیار بیشتر است و داشتن واکنشی عصبی یا عذرخواهی در مورد چیزی که شاید دیگران متوجه آن نشده‌‌اند، تنها آن اتفاق را برجسته‌تر می‌کند.

 

اشتباهات گاه به گاه و اجتناب از بدگویی باعث می‌شود شما شخصیتی دلسوز‌ نشان داده شوید

توانایی دوست‌ داشته ‌شدن تنها برای مصاحبه‌ها مهم نیست، این ویژگی یک مزیت بزرگ برای زندگی اجتماعی شما هم است. در حقیقت، اگر شما شخصیتی دوست‌ داشتنی نداشته باشید، شانس دوستیابی و متقاعد‌ کردن دیگران را نخواهید داشت. ممکن است عجیب باشد، اما در حقیقت افراد با لیاقت، زمانی که گیر می‌کنند، بیشتر از زمانی که سعی بر کامل ‌بودن دارند، شخصیتی جذاب‌تر و دوست ‌داشتنی‌تر دارند.

اینکه چگونه رئیس جمهور «کندی» اتفاقات پس از عملیات «خلیج خوک‌ها» – یک عملیات نظامی ناموفق توسط آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا برای ساقط کردن حکومت فیدل کاسترو در کوبا – را مدیریت کرد را در نظر بگیرید. اگرچه تلاش برای حمله به کوبا فاجعه‌ای کامل بود، اما در واقع باعث افزایش محبوبیت کندی شد، چرا که او بهانه‌ای نیاورد و مسئولیت کامل این شکست را برعهده گرفت.

برای بررسی بیشتر این موضوع، ریچارد وایزمن، مخاطبینی را گردآورد و دو بازیگر زن را برای تبلیغ یک مخلوط‌کن انتخاب کرد. یک بازیگر کاملا بدون نقص بازی کرد و از اطلاعات بالایی برخوردار بود. بازیگر دیگر افتضاح بود! درب مخلوط کن باز شد و آبمیوه روی خودش ریخت. اگرچه جمعیت نمایش شخص اول را حرفه‌ای و متقاعد ‌کننده می‌دانستند، اما بازیگر دوم به لحاظ دوست‌ داشته شدن در سطح بالاتری قرار گرفت.

هنگامی که از افراد خواسته شد که آنها را رتبه‌بندی کنند، مردم می‌گفتند که نمی‌توانند نمایش بی‌نقص اولین بازیگر را کتمان کنند، اما بازیگر دوم که نشان‌ دهنده یک وجه انسانی‌تری بود، بیشتر نظرشان را جلب کرد.

دقت کنید که این اتفاق، تنها زمانی رخ می‌دهد که شما قبلا به عنوان فردی شایسته شناخته شده باشید. اگر شما یک بازیگر متوسط باشید، اشتباهات برای شما هزینه‌هایی به همراه دارد و شما را فردی غیرجذاب نشان می‌دهد. اما اگر شما در تمام کارهایی که انجام می‌دهید مهارت داشته باشید، لازم نیست نگران کمال‌گرایی باشید. لغزش‌های گاه و بی‌گاه، شما را دوست‌ داشتنی‌تر می‌کند.

در اینجا نکته دیگری هم وجود دارد که شما را به شخصیتی دوست‌ داشتنی تبدیل می‌کند: دوری از بدگویی

محققین دانشگاه ایالتی اوهایو مطالعه‌ای در مورد اینکه چگونه بدگویی درک می‌شود، انجام دادند. از شرکت ‌کنندگان خواسته شد تا ویدیویی را تماشا کنند که در آن بازیگران در مورد شخص دیگری با اهانت صحبت می‌کردند. به طور شگفت‌انگیزی، شرکت کنندگان فهمیدند که بازیگرانی که آن ویژگی‌های منفی را به شخص سوم نسبت می‌دادند، خودشان آن‌ ویژگی‌ها را داشتند. بنابراین، اگر شما خواهان داشتن شخصیتی مثبت از نظر دیگران هستید، در مورد دیگران به شکلی مثبتی صحبت کنید.

 

به خودتان با تصورات بی‌فایده انگیزه دهید

در سال‌های اخیر به نظر می‌رسد، هر شخصی در حرفه خودیاری، در حال تجسم خود در در دسته افراد موفق و محبوب است. این تجسم به عنوان راهی برای رسیدن به اهداف مورد استفاده قرار می‌گیرد: به سادگی خود را در آن دسته تصویرسازی کنید و شما در آن گروه خواهید بود.

اما چندین تحقیق علمی به ما می‌گوید که تجسم به معنای بهبودی همه آن چیزهایی که از بین رفته‌اند، نیست. در یک مطالعه در دانشگاه کالیفرنیا، از دانشجویان خواسته شد تا روزی چند لحظه تصور کنند که نمرات بالاتری گرفته‌اند و این که چه حس خوبی در آن لحظه دارند. از گروه دیگری از دانشجویان خواسته شده بود که کاری انجام ندهند. پس از ثبت تعداد ساعت‌هایی که دانشجویان هر روز مطالعه می‌کردند، نتایج نشان داد که دانشجویان گروه اول دارای ساعت مطالعه کمتر و نمرات امتحان پایین‌تری نسبت به گروه دیگر بودند، اگرچه تمرین تصور کردن تنها چند دقیقه طول می‌کشید.

محققان استدلال کردند کسانی که در مورد یک زندگی عالی خیال‌بافی می‌کنند، برای شکست‌ها آماده نیستند و از این رو برای رسیدن به اهدافشان جرات کافی ندارند. پس چه کاری برای ایجاد تغییرات مثبت لازم است؟ ایجاد یک برنامه.

ریچارد یک تحقیقی را روی ۵۰۰۰ شرکت ‌کننده با اهداف مختلفی از جمله لاغرشدن تا ترک سیگار انجام داد. افرادی که به اهداف خود رسیده بودند کسانی بودند که برنامه داشتند. بهترین راه برای برنامه‌ریزی، این است که هدف خود را به اهداف کوچکتری تقسیم کنید و یک روند قدم به قدم ایجاد کنید. با داشتن این قدم‌های کوچکتر، شما احساس ترس و تردید کمتری خواهید داشت و به این شکل در گروه افراد موفق و محبوب قرار می‌گیرید.

یکی دیگر از روش‌های موثر برای رسیدن به اهداف، این است که آن‌ها را به دوستان و خانواده خود بگویید. روانشناسان به این نتیجه رسیده‌اند که افراد زمانی که اهداف خود را عمومی می‌کنند، احتمال بیشتری برای دنبال‌کردن آنها وجود دارد. بنابراین آنها را اعلام کنید!

 

خلاقیت خود را با از بین بردن آشفتگی‌های ذهنی تقویت کنید

افراد بسیاری، آشفتگی‌های ذهنی را به عنوان یک تقویت‌ کننده فوق‌العاده برای خلاقیت حساب می‌کنند. این اعتقاد احتمالا از دهه ۱۹۴۰ شروع شد، زمانی که «الکس اسبورن» مدیر اجرایی تبلیغات، ادعا کرد که کار کردن به صورت گروهی می‌تواند تا دو‌برابر، ایده‌های بیشتری به افراد دهد. با این حال، تحقیقات زیادی نشان می‌دهد که آشفتگی‌های ذهنی ما باعث می‌شود تا ایده‌های خلاقانه به جای شکل‌گیری، سرکوب شوند.

در دهه ۱۸۸۰، یک مهندس کشاورزی در فرانسه، مطالعه‌ای انجام داد که در آن او از شرکت ‌کنندگان خواست تا یک طناب را برای بلند کردن جسمی سنگین بکشند. او متوجه شد که وقتی افراد به تنهایی کار می‌کنند، ممکن است بتوانند حدود ۸۴ کیلوگرم را بلند کنند. اما زمانی که آن‌ها به صورت گروهی کار می‌کردند، این مقدار به ۶۴ کیلوگرم برای هر نفر کاهش یافت.

این اتفاق به این دلیل رخ می‌دهد که وقتی که ما به صورت گروهی کار می‌کنیم، مسئولیت‌ها تقسیم می‌شوند. اما هنگامی که تنها هستیم، موفقیت یا شکست تنها به خودمان بستگی دارد.

تحقیقات «بران مولن» در دانشگاه کنت در کانتربری این فرضیه را تایید کرد. او متوجه شد که شرکت‌کنندگانی که به صورت مستقل کار می‌کنند، از لحاظ کیفیت و کمیت، ایده‌های بهتری از کسانی که به صورت گروهی کار می‌کنند، دارند. اما جدا از کار مستقل، چطور می‌توان نوآوری و خلاقیت را وارد کار خود کرد؟ سعی کنید به ضمیر ناخودآگاه‌تان توجه کنید.

«سالوادور دالی» برای اینکه ایده‌های جدیدی برای نقاشی به ذهنش برسد، با یک قاشق در دستانش روی نیمکتی می‌نشست. وقتی خوابش می‌برد، قاشق از دستش می‌افتاد و به سطح زمین برخورد می‌کرد. صدای برخورد، او را بیدار می‌کرد و بلافاصله شروع به رسم طرح اولیه می‌کرد، چون در این حالت ذهنی ناخودآگاه، ظرفیت بیشتری دارد. این که ذهن ما به صورت ناخودآگاه قادر به خلق اتفاق‌های خارق‌العاده است بر کسی پوشیده نیست. اما باید یاد بگیریم که چگونه آن را به وسیله ذهن خودآگاه خود سرکوب نکنیم.

روانشناسان دانشگاه آمستردام کشف کردند که مردم هنگامی که حس آگاهانه کمتری دارند، خلاق‌تر عمل می‌کنند، بنابراین باید فضا را برای ایجاد ایده‌های خلاقانه به ذهن ناخودآگاه اختصاص داد.

بنابراین هنگامی که شما نیاز به حل یک مشکل دارید، توجه خود را به یک پازل یا چیزی که ذهن شما را از مسئله حاضر دور کند، اختصاص دهید. ذهن ناخودآگاه شما در نهانگاه ذهن، در مورد مشکل کار خواهد کرد و احتمال بیشتری وجود دارد که راه‌حل پیدا کنید.

افکار خلاقانه خود را با آماده‌سازی ذهن و با پرکردن اطراف خود با گل و گیاه تقویت کنید

بسیاری از ما تلاش می‌کنیم که خلاق باشیم، اما لازم نیست که این تلاش خیلی سخت باشد. در حقیقت، توانایی شما برای خلاقیت می‌تواند با چند تغییر سریع و آسان به محیط اطراف شما بهبود یابد.

محیط اطراف ما ذهن ما را شکل می‌دهد که به نوبه خود بر واکنش‌های ما تاثیر می‌گذارد. تاثیرپذیری از محیط اطراف، آماده‌سازی ذهنی نامیده می‌شود و این اتفاق حتی زمانی که شما از وجود آن خبردار نیستید، اتفاق می‌افتد. بنابراین، برای مثال، اگر شما بوی معطری به وسیله اسپری به هوا اضافه کنید، افراد در آن فضا تمایل بیشتری برای فعالیت دارند.

اما چطور می توان خلاقیت خود را پرورش داد؟ در آزمایشی که توسط «جینز فاستر» در دانشگاه بین‌‌المللی برمن انجام شد، از شرکت ‌کنندگان خواسته شد تا چند جمله در مورد رفتار، ظاهر و شیوه زندگی پانک‌ها بنویسند. پانک‌ها به این دلیل انتخاب شدند چون آن‌ها معمولا پرهرج و مرج و متعصبانه رفتار می‌کردند. از یکی دیگر از گروه‌ها خواسته شد که همین کار را انجام دهد، اما درمورد یک مهندس معمولی که معمولا محافظه‌کارانه و منطقی عمل می‌کند بنویسند. بعد یک تست استاندارد خلاقیت از آن‌ها گرفته شد.

نتایج به این صورت بود گروهی که با پانک‌ها سروکار داشتند، به مراتب خلاق‌تر از کسانی بودند که در مورد مهندس فکر می‌کردند.

شما هم می‌توانید با صرف چند دقیقه برای توصیف یک موسیقیدان یا هنرمند از این روش استفاده کنید. فهرست رفتار، شیوه زندگی و ظاهر آن‌ها را لیست کنید. ایجاد این طرز فکر راه شما را برای پرورش خلاقیت هموار می‌کند.

یکی دیگر از راه‌های سریع برای پرورش خلاقیت، افزودن گل و گیاه به محیط اطراف‌تان است. این کارها باعث کاهش استرس و ایجاد حال خوب می‌شود و همچنین خلاقیت شما را افزایش می‌دهد.

در یک مطالعه، محققان از یک گروه از مردم خواسته بودند تا کارهای خلاقانه‌ای را یکبار در اتاق‌هایی با گیاهان و بار دیگر در اتاقی با قفسه‌ها انجام دهند. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که افزودن گیاهان به محیط، خلاقیت افراد را به طور قابل توجهی افزایش می‌دهد. در مطالعه دیگری در مورد خلاقیت که در دانشگاه تگزاس انجام شد، نشان داد که قرار‌دادن گل و گیاه در دفاتر منجر به افزایش ۱۵ درصدی در تولید ایده از طرف کارکنان مرد و بهبود توانایی‌های حل مسئله کارکنان زن می‌شود.

 

تمرکز روی جنبه‌های مثبت می‌تواند شما را خوشحال‌تر کند

یک طلاق، بیماری یا حتی استرس‌های روزانه، همه اتفاقاتی هستند که افراد تجربه می‌کنند و آن‌ها را مضطرب، ناراضی یا حتی افسرده می‌کند. خبر خوب این است که یک تمرین کوتاه برای کاهش استرس وجود دارد.

در چنین شرایطی، افراد معمولا به دنبال مواردی برای حواس‌پرتی هستند، اما این راه‌حل تنها مدت کوتاهی موثر است. در این موقعیت‌ها، شما باید یک راه‌حل مناسب پیدا کنید. در این روش، سعی کنید جنبه‌های مثبت رویداد اتفاق‌ افتاده را مشخص کنید. این روش سریعی است که در شرایط بسیار سخت هم به افراد کمک کرده است.

در مطالعاتی که در دانشگاه میامی، از بین بیش از ۳۰۰ دانشجوی مقطع کارشناسی انجام شد، از دانشجویان خواسته شد تا اتفاقی در زندگیشان که به آن‌ها آسیب رسانده یا آزرده خاطرشان کرده است را انتخاب کنند. سپس از یک بخش از شرکت‌ کنندگان خواسته شد تا چند دقیقه برای بیان جزییات رویداد و تمرکز روی اینکه چگونه آن اتفاق، آن‌ها را به طور منفی تحت تاثیر قرار داده است، صحبت کنند. از گروه دیگر افراد خواسته شد تا روی جنبه‌های مثبت تجربیاتشان متمرکز شوند، چیزهایی که به عنوان مثال، آن‌ها را قوی‌تر یا باتجربه‌تر کرده است. نتایج نشان داد کسانی که روی نتایج حاصل از تجربیاتشان متمرکز شده بودند، برای مقابله با خشم و ناراحتی خود آماده‌تر بودند.

اما در مورد اتفاقات ناگوار چطور؟ در حالی که بعضی اوقات ، پیداکردن روزنه امید از لابه‌لای اتفاقات، غیرممکن به نظر می‌رسد، شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد در آن شرایط هم می‌توان جنبه‌های مثبت را پیدا کرد. به عنوان مثال تحقیقات نشان می‌دهد که ویژگی‌های شخصیتی مثبت، مانند قدردانی، امید، مهربانی، رهبری و کار گروهی، پس از حملات ۱۱ سپتامبر در آمریکایی‌ها افزایش پیدا کرده است. مطالعات دیگری هم نشان داده که داشتن یک بیماری جسمی جدی می‌تواند منجر به افزایش سطح شجاعت، عدالت، کنجکاوی، شوخ‌طبعی و درک زیبایی شود.

با مراقبت از گفتار خود، روابط خود را بهبود دهید

احتمالا همه ما می‌توانیم کمی روابطمان را بهبود بخشیم. بنابراین، برخی از مهارت‌های سریعی که می‌توانیم یاد بگیریم تا آن‌ها را در مسیر صحیح حفظ کنیم، کدامند؟

روابط معمولا با حمایت و توافق متقابل رشد می‌کنند. اما، از آن جا که ما به شدت با نظرات طرف مقابلمان هماهنگی داریم، حتی کوچکترین اظهارنظرهای ناخوشایند هم باید با عشق و توجه، خوشایند شود.

روانشناس معروف، «جان گتمن» درطول تحقیق خود در مورد این که چه چیزی موجب می‌شود زوجین با هم بمانند یا از هم جدا شوند، به نتیجه‌ای جالب رسید. گتمن نقش اظهارنظرهای مثبت در موافقت‌نامه‌ها، توافق و بخشش و نظرات منفی در مخالفت، انتقاد یا تحقیر را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. چیزی که او متوجه شد این بود که برای یک زن و شوهر که می‌خواهند با خوشحالی تا ابد زندگی کنند، باید تعداد نظرات مثبت حدود پنج برابر تعداد نظرات منفی باشد.

به غیر از اظهارنظرهای مثبت به عزیزانتان، چه چیز دیگری می‌تواند روابط شما را سالم نگه دارد؟ سعی کنید در مورد افکار و احساسات خود بنویسید. روانشناسان دانشگاه تگزاس برای مطالعه در مورد راه‌های بهبود روابط، ۸۰ زوج جدید را به دو گروه تقسیم کردند. یک گروه مجبور شد طی سه روز متوالی ۲۰ دقیقه در روز را برای نوشتن افکار و احساسات خود در ارتباط با روابطشان وقت بگذارند و گروه دیگر فقط باید در مورد روزمره‌های خود بنویسد. پس از سه ماه، ۷۷ درصد از گروه اول، در مقایسه با ۵۲ درصد از گروه دوم هنوز با هم بودند.

و آخرین راهکار برای بهبود روابط: استفاده از لغت «اما»

در تحقیقی که توسط «ساندرا موری» و «جان هولمز» انجام شد، از زوج‌ها در مورد ویژگی‌های مثبت و منفی شریک خود پرسیدند. پس از دنبال کردن شرکت ‌کنندگان در یک سال، روابط موفق آن‌هایی بودند که شریکان زندگی تمایل داشتند که هر انتقادی را کنترل کنند. مثلا شوهر تنبل بود اما باعث می‌شد تا شریک زندگی‌اش را بخنداند. خانم خانه یک آشپز افتضاح بود، اما به این معنی بود که بیشتر بیرون از خانه غذا می‌خوردند. کلمه ساده «اما» زوج‌ها را قادر می‌سازد تا اثرات منفی اشتباهات ظاهری شریک خود را خنثی کنند و رابطه متفاوتی را تجربه کنند.

 

استفاده از روانشناسی برای کشف دروغ

آیا شما می‌توانید یک دروغگو را تشخیص دهید؟ آن‌ها احتمالا حرکات عجیبی انجام می‌دهند یا زمانی که می‌خواهند چیزی را پنهان کنند، با اضطراب به بیان داستان‌هایی با ذکر جزییات می‌پردازند. درست است؟ خب، این آن چیزی نیست که روانشناسان به آن دست پیدا کرده‌اند. برخی تحقیقات نشان می‌دهند که افرادی که دروغ می‌گویند از کسانی که حقیقت را بیان می‌کنند، استرس بیشتری ندارند.

در سال ۲۰۰۸، محققین دانشگاه ساوت‌همپتون نبض دانش‌آموزان را در حالی که در مورد نمرات‌شان سوال می‌کردند، اندازه‌گیری کردند. تقریبا ۵۰ درصد از دانش‌آموزان در مورد موفقیت‌هایشان مبالغه می‌کردند، در حالی که نسبت به همکلاسی‌های دیگرشان که صداقت داشتند، دچار استرس بیشتری نشده بودند.

به گفته محققان و ناظران تعلیم ‌دیده، دروغگوها معمولا در هنگام دروغگویی به چشمان شما نگاه کرده و وانمود به راست‌گویی می‌کنند و در حقیقت احساس نگرانی یا بی‌قراری ندارند. بنابراین، این باور که دروغگویی باعث اضطراب ما می‌شود چندان قابل اعتماد نیست.

بنابراین، شما چگونه می‌توانید دروغگو را تشخیص دهید؟ معمولا به نظر می‌رسد که یک دروغگو به سختی در حال فکر کردن است که به طور معمول هیچ دلیلی هم ندارد. دروغگویان هم یک لحن سرد و غیر‌عاطفی را اتخاذ می‌کنند و سعی می‌کنند از جواب به سوالات طفره روند.

برای دروغ ‌گفتن، باید توجه داشته باشید که دیگران قبلا چه چیزهایی را می‌دانستند، چه چیزهایی را می‌توانند بفهمند، چه چیزهایی باورکردنی است و چه چیزهایی با حرف‌های قبلی شما مطابقت دارد.

برای مثال شما در مورد برنامه‌های عصرگاهی خود به کسی دروغ گفته‌اید. چند روز بعد، شخصی که شما به آن دروغ گفتید، از شما درباره برنامه‌تان سوال می‌کند. ناگهان، مغز شما تلاش می‌کند تا همه چیزهایی که قبلا گفته‌اید را به یاد آورید و هیچ تناقضی ایجاد نکنید.

به همین دلیل، وقتی شما دروغ می‌گویید، حالت بدنی شما به همان شکل که در مورد یک مشکل فکر می‌کنید، پاسخ می‌دهد. برای همین وقتی افراد دروغ می‌گویند، معمولا موقع صحبت کردن کمتر از اشاره‌های دست و سر استفاده می‌کنند، برای پاسخ ‌دادن بیشتر مکث می‌کنند و اغلب مردد هستند. علاوه‌ بر این، آن‌ها سعی می‌کنند با به کار بردن کلماتی مانند «من»، «من را» و «مال من» خود را از دروغشان جدا کنند.

در نهایت، دروغگوها از پاسخ دادن به سوالات اجتناب می‌کنند و سعی می‌کنند با پرسیدن سوالات خودشان، توجهات را از روی خود بردارند.

 

در نهایت

شما می‌توانید جنبه‌های مختلف زندگی خود را بدون نیاز به زمان یا تلاش زیادی بهبود بخشید. ‌تکنیک‌های این نانو به شما آموزش می‌دهد که چگونه تغییرات سریع و آسانی ایجاد کنید تا خلاقیت، دوست داشته شدن، روابط و … را بهبود دهید.

 

توصیه‌های انجام شدنی

در ستایش ازخودتان بنویسید

برای کمک به شناسایی اهداف بلندمدت و پیشرفت خود در جهت به دست آوردن آن‌ها، تمرینی طراحی کنید که در آن در ستایش از خودتان چیزی بنویسید. دانشمندان معتقدند که فکر کردن درباره اینکه چگونه انتظاردارید پس از مرگ از شما یاد شود، می‌تواند اهداف واقعی زندگی شما را نمایان کند.

 

دروغگویان را با ایمیل زدن یا چت کردن به دام بیندازید!

اگر شما می‌خواهید خطر دروغگویی افراد را به حداقل برسانید، با ایمیل ارتباط برقرار کنید. طبق گفته کارشناسان ارتباطات در دانشگاه کورنل، افراد در ایمیل یا چت کردن، ۲۰ درصد کمتر دروغ می‌گویند، زیرا کلمات آن‌ها ثبت می‌شود.

چطور در طول فقط ۳۰ ثانیه ایده‌های کاملا جدیدی بیابیم.

معمولا واژه‌ «خلاقیت» را به شعرا، موسیقی‌دانان و نقاشان یا حتی دانشمندان بزرگی مانند آلبرت انیشتین و مخترعان باهوشی مانند نیکولا تسلا ربط می‌دهیم. با این‌ حال، خلاقیت و کسب‌وکار ترکیب آشنایی نیستند. اما اگر می‌خواهید ایده‌ خوبی برای کسب‌وکار جدید داشته باشید، باید خلاق باشید. اگر می‌خواهید ایده‌تان را به محصول بزرگی تبدیل کنید، باید خلاق باشید و اگر می‌خواهید با موفقیت محصولی را بفروشید، باز هم باید خلاق باشید.

ما ترفندهای ساده اما زیرکانه‌ای برای تقویت روحیه خلاق‌تان فراهم می‌کنیم.

همچنین، اینجا جنبه‌های مهمی از برنامه‌ ۲۱ روزه که نویسنده برای تدوین ایده‌های بزرگ ایجاد کرده را ارائه می‌کنیم.

اینجا می‌آموزیم که چطور طیف وسیعی از ایده‌ها برای کسب‌وکارهای جدید ایجاد کنید و چگونه ایده‌های قدیمی را دوباره ابداع کنید.

– توماس ادیسون هر روز چند ایده‌ جدید داشت.

– چرا مرغ پخته در یخچال می‌تواند زمینه‌ساز ایده‌ی تجاری بزرگی باشد.

– چطور در طول فقط ۳۰ ثانیه ایده‌های کاملا جدیدی بیابیم.

برای بدست آوردن ایده‌های خلاق و شناسایی احساسات‌تان طوفان‌ فکری درست کنید

صفحات خالی دلهره‌آور هستند. صفحات خالی موجب می‌شوند وقتی رمان‌نویسان فاضل، تصویرگران درخشان و رهبران تجاری موفق می‌خواهند پروژه‌های جدیدی را شروع کنند، عصبی شوند. خوشبختانه، روشی به نام طوفان‌فکری به ما در غلبه‌بر صفحه‌ خالی کمک می‌کند. در حقیقت، برخی از بزرگترین نوابغ علمی جهان از جمله توماس ادیسون، مخترع لامپ، برای شروع بزرگترین ایده‌هایشان به طوفان‌فکری تکیه کردند.

داخل یکی از دفترچه‌ یادداشت‌هایش، در تاریخ سوم ژانویه‌ سال ۱۸۸۸، حاوی فهرستی از بیش از ۱۰۰ ایده‌ای بود که ادیسون با امید یافتن اختراعی که می‌خواست خلق کند، نوشته بود. ایده‌هایی برای کمپرسور برفی، ابریشم مصنوعی، پیانو برقی و غیره به ذهنش خطور کرد. طوفان‌فکری ترفند عملی برای نوآوران در طول تاریخ بوده است، زیرا به خاموش کردن انتقاد درونی کمک می‌کند. وقتی طوفان‌ فکری می‌کنیم، با خود بازیگوش و خیال‌پردازمان ارتباط برقرار می‌کنیم. این امر به نوبه‌ خود به ما این امکان را می‌دهد که فرصت‌های جدیدی را ببینیم که معمولا نادیده می‌گیریم.

مهمتر از آن، طوفان‌فکری کمک می‌کند احساسات‌مان را کشف کنیم. اگر برای مدت زمان کافی طوفان‌فکری کنید، الگوهایی پدیدار می‌شود که برخی از ایده‌هایتان را به مضامین عمیق‌تر وصل می‌کند. این موضوع به ما این امکان را می‌دهد تا حوزه‌هایی را شناسایی کنیم که در موردشان شور و شوق داریم و می‌توانیم روی آنها تمرکز و پیشرفت کنیم. حتی ممکن است تشخیص دهیم که در مورد چیزی خارج از حرفه یا مهارت‌مان شور و شوق داریم. این مسئله برای برخی گیج‌کننده است، زیرا نگران هستند که نمی‌توانند بدون دانش فنی کافی وارد حوزه‌ خاصی شوند.

با این حال، تحقیقات در مورد استارتاپ‌هایی با عملکرد بالا، نشان داده است که برای رسیدن به راه‌حل‌های اصلی برای مشکلات، لازم نیست در یک بخش خاص متخصص باشید. در مقابل، شاید در موقعیت بهتری برای شروع نوآوری قرار داشته باشید. وقتی افراد چیزهای زیادی در مورد صنعت خاصی می‌دانند، این بدان معناست که به اندازه‌ای در رویکردشان ثابت‌قدم و انعطاف‌ناپذیرند که نمی‌توانند فرصت‌های جدید را ببینند. اگر برای امتحان کردن طوفان‌فکری آماده‌اید، از کجا باید شروع ‌کنید؟ فقط یک تکه کاغذ بردارید و ۳۰ تا ۵۰ ایده را بنویسید.

مشکلات روزمره‌ شروعی برای محصولاتی است که مشکلات کلی را حل می‌کنند

مشکل مارک زاکربرگ نوجوان، این بود که هیچ دختری با او قرار نمی‌گذاشت! فیسبوک تلاش او برای حل این مسئله بود. شاید فیسبوک او را به فرد جذابی برای دخترها تبدیل نکرد، اما قطعا او را ثروتمند ساخت. بنابراین، فیسبوک مانند بیشتر اختراعات، به عنوان راه‌حلی برای یک مشکل شروع شد. برای ایجاد راه‌حل‌های شخصی‌تان، باید مشکلاتی را شناسایی کنید که ارزش حل کردن دارند. البته، ظاهرا جهان مملو از مشکلات است! چگونه راه‌حل درست را پیدا کنید؟ با کشف مشکلات روزمره‌ای که شما را اذیت می‌کند، شروع کنید. مشکلاتی مثل خشک شدن دهان در هنگام خواب، احساس گناه بعد از خوردن دسر شیرین و هل دادن چمدان در فرودگاه بزرگ فقط چند نمونه از مشکلاتی است که باید راه‌حلی برای آنها پیدا کنید.

همچنین می‌توانید با زیر سوال بردن مداوم مشکلات، آنها را شناسایی کنید. سوال «مشکل چیست» را به شعارتان تبدیل کنید و در طول روز به آن رجوع کنید. این کار به شما کمک می‌کند به مسائل نه چندان رضایت‌بخش در زندگی‌تان توجه کنید. با در ذهن داشتن این موارد، می‌توانید راه‌حل‌هایی را جستجو کنید. مسائلی که در زندگی روزمره با آنها مواجه می‌شوید تا حدودی معمولی و روزمره است، اما حل آنها اینطور نیست. تدوین راه‌حل‌های جدید می‌تواند چالش فنی بزرگی ایجاد کند. وقتی راه‌حل‌های جدید به درستی تدوین شود، می‌تواند مزایای مالی زیادی برای بسیاری از مردم در سراسر جهان به ارمغان آورد.

بیوتن (Biotene)و ترابریت (Therabreath) مشکل خشکی دهان در شب را حل کرد. این داروها آب دهان تولید می‌کند و با افزایش ترشح بزاق، مانع از خشکی دهان می‌شود. بروس جانسون، از مینسوتا که شب‌ها به سختی نفس می‌کشید، مشکل خشکی دهان را حل کرد. او با تولید نوارهای بینی Breathe Right، مشکل بسیاری از مردم را حل کرد و در این فرایند، کسب‌وکار چند میلیارد دلاری ایجاد کرد.

برای یافتن ایده‌های تحول‌برانگیز، بپرسید چگونه فناوری فعلی را می‌توان متفاوت استفاده کرد

کدام یک را ایده‌ بهتری در نظر می‌گیرید؟ ایده‌ای که کاملا اصیل است؟ یا ایده‌ای که بخش‌هایی از ایده‌های دیگران را قرض می‌گیرد؟ توجه کنید که قرض گرفتن ایده‌های دیگران واقعا پتانسیل نوآور و پیشگام شدن را دارد! به این فکر کنید که هزاران کارآفرین از اختراع تلفن هوشمند به عنوان محلی برای اختراعات‌شان، یعنی اپلیکیشن‌ها، استفاده کرده‌اند! لازم نیست به خاطر استفاده از ایده‌های عالی و سخت‌کوشی دیگران خجالت بکشید.

مثلا، شرکتی به نام اِرودیزاین (Aerodesigns) اخیرا روشی ایجاد کرده است که افراد از طریق بینی و جریان خون‌شان ویتامین‌ها، مکمل‌های غذایی و کافئین را استنشاق می‌کنند. چرا از این نوآوری محرک برای تدوین رژیم جدید تنفس عمیق استفاده نکنیم؟ با تلفیق مزایای تنفس آنتی‌اکسیدان با فناوری جدید مکمل‌های استنشاقی، افراد بسیاری سالم‌تر و شادتر خواهند بود!

حقیقت این است که فناوری فعلی به شما کمک می‌کند ایده‌های جدیدی برای خدمت‌رسانی به دیگران ایجاد کنید. فناوری که شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد را در نظر بگیرید، به نقاط ‌قوت آن توجه کنید و سپس به اینکه چگونه می‌توانید آنها را به روش جدیدی استفاده کنید، فکر کنید. مثلا، پهپادهای کنترل از راه‌دور، به عنوان نوآوری‌هایی که عمدتا برای جنگ استفاده می‌شوند، در شرایط کاملا متفاوت مفید بوده‌اند. نقطه قوت پهپادها، توانایی‌شان برای جابه‌جایی از نقطه‌ الف به نقطه‌ ب بدون ترافیک یا سایر موانعی است که آنها را متوقف کند. پهپادها می‌توانند برای شرایط اضطراری استفاده شوند، می‌توانند وسایل پزشکی را به افرادی که فورا به آنها نیاز دارند تحویل دهند یا می‌توانند جلیقه‌های نجات را به شناگرانی بدهند که برای شناور ماندن روی آب تقلا می‌کنند. پهپادها کاربردهای بیشماری دارند!

وقتی جنبه‌های عقلانی و سرزنده و فعال‌تان تلفیق شوند، ایده‌ها متولد می‌شود

قبل از ابداع تلفن، ایده‌ الکساندر گراهام‌بل برای ارسال صدا از طریق سیم یک ایده‌ بچه‌گانه و احمقانه به نظر می‌رسید. با این حال، ثابت شده است که کودکان نسبت به بزرگسالان ذهن خلاق‌تری دارند. اگر بخواهیم ایده‌های عالی ایجاد کنیم، باید به کودک درون‌مان کمک کنیم با خود منطقی و بزرگسال‌مان همکاری کند.

در سال ۱۹۶۸، جورج لند، دانشمند علوم اجتماعی، آزمون خلاقیت ناسا را برای ۱۶۰۰ کودک برگزار کرد و سپس از آنها خواست این آزمون را هر ۵ سال یک بار تکرار کنند. رک بگویم، نتایج تاحدودی افسرده ‌کننده بود. تقریبا ۱۰۰ درصد کودکان ۵ ساله خلاقیت را در بالاترین سطوح نشان دادند، اما ۵ سال بعد فقط ۳۰ درصد از کودکان همان سطح از خلاقیت را نشان دادند. همین مطالعه نشان داد که فقط ۱۲ درصد از نوجوانان ۱۵ ساله سطح بالای خلاقیت را نشان دادند. بیشتر بزرگسالان هم این درصد مشابه از خلاقیت را نشان دادند. پس چطور می‌توانیم با ذهن خلاقی که در ۵ سالگی داشتیم دوباره ارتباط برقرار کنیم؟ با آرزو کردن!

آرزو می‌کنید چه کاری را بتوانید انجام دهید؟ در دوران کودکی، آرزوهایی مثل «ای‌کاش می‌توانستم پرواز کنم» یا «ای‌کاش می‌توانستم با دنیای دیگر ارتباط برقرار کنم!» داشته‌ایم. بسیاری از آرزوهای کودکانه، از هواپیما تا واقعیت مجازی، به هیجان‌انگیزترین ابداعات تبدیل شده‌اند. البته، بسیاری از تفکرات فنی و عقلانی در سطح بسیار بالا وارد اختراع هواپیما و واقعیت مجازی شده‌اند. وقتی بخش‌های خلاق و منطقی ما با هم تلفیق شوند، ایده‌های عالی متولد می‌شوند. به محض اینکه آرزوهای کودکانه‌تان را کشف کردید، برای جامه‌ عمل پوشاندن به آن آرزوها، به ذهن بزرگسال‌تان رجوع کنید. حتی اگر ایده‌هایتان عجیب و غریب به نظر برسد، به فکر کردن ادامه دهید! راه‌حل ممکن است دقیقا جلوی چشم‌تان باشد.

به رنگ اسپری NeverWet که شرکت RustOleum تولید کرده است، فکر کنید. اگر در دوران کودکی به نامرئی کردن همه چیز فکر می‌کردید، از بهم‌ریختگی اتاق‌تان تا نوشته‌های مخفی در دفترچه خاطراتتان، این ابداع آرزویتان را برآورده خواهد کرد! این ابداع به شما کمک می‌کند پیام‌های مخفی در پیاده‌روها و خانه‌ها که هنگام بارش باران ظاهر می‌شود را پنهان کنیم.

برای کشف سریع ایده‌های جدید، تکنیک «وَ» را استفاده کنید

آیا می‌توانید زیر ۳۰ ثانیه به ابداع جدیدی فکر کنید؟ شاید چنین چیزی را غیرممکن تصور کنید، اما تکنیکی ساده‌ای خلاف آن را ثابت کرده است! تکنیک «وَ» را وارد کنید. در سال ۲۰۱۵، برایان، نویسنده کتاب، یکی از اعضای کتابداران کتابخانه‌ عمومی شیکاگو شد و به آنها کمک کرد روی خلاقیت‌شان کار کنند. او آنها را به چالش کشید تا ایده‌ کاملا جدیدی در عرض فقط ۳۰ ثانیه پیدا کنند. همچنین، به آنها تکنیک «وَ» را آموزش داد تا بهتر بتوانند ایده‌های جدیدی پیدا کنند. نتیجه این شد که هر کتابدار ایده‌ا‌ی اصیل مطرح کرد.

تکنیک «وَ» مستلزم تلفیقی از دو واژه است که ظاهرا هیچ ربطی به هم ندارند. کتابداران دو مجموعه کارت با اسم یا صفت روی آنها دریافت کردند. سپس، به آنها گفته شد دو کارت انتخاب کنند و اختراع جدیدی براساس تلفیق دو واژه انجام دهند. این تکنیک موجب لحظات فوران نبوغ مانند «جوراب‌های روشن» است. جوراب‌های روشن ایده‌ای است که طبق آن جوراب‌ها در تاریکی روشن می‌شوند، بطوری ‌که می‌توانید آنها را خیلی راحت صبح زود پیدا کنید یا جوراب‌هایی که شنبه شب وقتی بیرون هستید چشمگیر هستند!

اگر در حال حاضر برای صنعتی که می‌خواهید در آن کسب‌وکاری راه بیندازید، ایده‌ای دارید، چگونه تکنیک «وَ» را اجرا می‌کنید؟ اگر به ایجاد کسب‌وکار گل‌فروشی علاقه‌مند هستید، تلفیق واژه‌های «ماهی» و «فیلم» احتمالا کمکی به شما نمی‌کند. کاری که می‌توانید انجام دهید این است که تکنیک را برای تبدیل یکی از واژه‌ها به اسم ثابت، اصلاح کنید. در این مورد، این واژه می‌تواند «گل‌ها» باشد که با ۲۰ اسم یا صفت ترکیب می‌کنید. مثلا، ممکن است با ترکیب «گل‌ها» و «سلبریتی‌ها» مواجه شوید. این ترکیب چه کمکی به شما می‌کند؟ خب، چرا از یک سلبریتی نخواهید حمایت خود را از دسته گلی متمایز اعلام کند؟ مثلا، شرکت جواهری کای (Kay)‌ از بازیگر جین سیمور، خواست آویزی برای آنها طراحی کند. می‌توانید از یک سلبریتی دعوت کنید دسته گل زیبایی را با کمک شما طراحی کند و هر دوی شما با افتخار آن را برای تقویت برندتان نمایش دهید.

اینترنت شما را با مهمترین ترندهای صنعت آشنا می‌کند، از آن درست استفاده کنید!

بعد از چند ساعت گشت‌زنی در اینترنت، چقدر احساس سودمندی می‌کنید؟ احتمال دارد اصلا احساس سودمندی نکنید. خب، وقت تجدیدنظر در این فرض است. اینترنت منبع جذاب و پویای الهام‌بخشی است که ذهن خلاق شما را برمی‌انگیزد. امروزه، وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌ها مرتبا به روز می‌شوند. همین امر اینترنت را به منبع قابل‌اطمینان اطلاعات در مورد اتفاقات در حال وقوع اعم از ترندهای مُد تا امور جاری تبدیل کرده است. برخی شرکت‌ها از شما می‌خواهند هزینه‌ آگاهی از گزارش‌های تِرِندها در صنایع خاص بپردازید، اما بخش قابل‌توجهی از این اطلاعات به صورت رایگان در اینترنت وجود دارد.

مثلا، کاساندرا دیلی، شرکت متخصص در تحلیل ترند است و رسانه‌ خبری رایگانی دارد که مرتبا بروزرسانی‌هایی در حوزه‌های نوآوری ارائه می‌کند. جی.‌دبلیو.‌تی، شرکت تبلیغاتی در سراسر جهان، گزارش سالانه‌ رایگان به کاربران در مورد ۱۰۰ چیزی که باید در سال بعد جویا شوند، ارائه می‌دهد. در همین حال، سایت TrendHunter.com ماهانه بروزرسانی‌های مشابهی ارائه می‌کند و فهرستی از نهایتا ۵۰ محصول پیشگام که در بازار جدید است، فراهم می‌کند. به محض اینکه به ترندهای موضوعی دسترسی پیدا کردید، چطور می‌توانید به خوبی آنها را استفاده کنید؟ با پرسش ۶ سوال ساده‌ زیر شروع کنید:

چه کسی،

چه چیزی،

چه موقع،

کجا، چرا

و چگونه؟

بیایید با بررسی روند آموزش ذهن‌آگاهی در کلاس‌های درس به این موضوع بپردازیم. چه افراد دیگری به آموزش ذهن‌آگاهی نیاز دارند؟ پزشکانی که ساعات طولانی را در بیمارستان‌ها کار می‌کنند؟ چه نوع ذهن‌آگاهی پتانسیل دارد؟ تمرینات ورزشی که برای کاهش فشار خون طراحی شده است ظاهرا امیدوارکننده است. چه موقع، کجا و چرا می‌خواهید ذهن‌آگاهی را آموزش دهید؟ احتمالا ذهن‌آگاهی را باید به عروس و داماد در مراسم عروسی‌شان آموزش داد تا زندگی‌ زناشویی‌شان را با مهربانی شروع کنند. در آخر، بپرسید چگونه ذهن‌آگاهی می‌تواند با در نظر گرفتن تامین بودجه، شواهد علمی و جذابیت مردمی به کسب‌وکار زیست‌پذیر تبدیل شود. این سوالات باید طرح کلی از اینکه چگونه می‌توانید کسب‌وکار جدیدی توسعه دهید، ایجاد کند.

تکنیک ایجاد بیلبورد را برای یافتن مزیت محصولتان امتحان کنید

آیا شعار مشهور شرکت تولید دستمال توالت بونتی را می‌دانید؟ «بونتی سریع‌تر لکه‌ها را جذب می‌کند و دو برابر بیشتر جاذب است». حتی اگر با این شعار آشنا نیستید، نمی‌توانید جذابیت آن را انکار کنید! چنین شعارهایی آزمون نمایانگر خوبی برای کشف جنبه‌های خاص محصول‌تان است. به همین دلیل، نویسنده‌ این کتاب، برایان، توصیه می‌کند روش ساده‌ای به نام ایجاد بیلبورد را امتحان کنید. ایجاد بیلبورد با استفاده از ۳ مرحله به شما کمک می‌کند بفهمید چه ویژگی محصول‌تان را متمایز می‌کند. نخست، ایده‌تان شفاف باشد و مشخص کنید کدام مشکل مشتریان را در زندگی روزمره‌شان حل می‌کند. حتما نام جذابی برای محصول‌تان انتخاب کنید!

دوم، همه‌ مزایای محصول‌تان یا نکات برجسته و مثبت آن را فهرست کنید. محصول شما چه تاثیری روی مشتریان‌تان دارد؟ سوم، قوی‌ترین ویژگی محصول‌تان برای مشتریان را انتخاب کنید. این جنبه باید عنوان عبارت جذابی باشد که برای فروش این نقطه قوت به مشتریان ایجاد می‌کنید.

در پایان این فرایند، نام جذاب و شعار به یادماندنی دارید که دقیقا بخشی که محصول‌تان را متمایز کرده است نشان می‌دهد.

بیایید ببینیم چگونه تهیه‌ بیلبورد برای ایده‌ محصول جدید اعمال می‌شود. مثلا، کالسکه‌ مقوایی کودکان را در نظر بگیرید. این محصول طیف کاملی از نکات مثبت دارد: نسبت به کالسکه‌ معمولی سبک‌تر است، راحت‌تر حرکت می‌کند و جابه‌جایی آن آسان‌تر است و با این حال، به اندازه‌ کافی ایمن هست و می‌توانید کودک‌تان را با اطمینان داخل آن قرار دهید. همچنین، اگر سقوط کند، بعید است موجب جراحت شود و ارزانتر و مقرون به صرفه‌تر است!

در راس این مزایای عملی، کالسکه‌ مقوایی نوزادان هم چندین مزیت خلاق دارد. والدین و کودکان‌شان می‌توانند روی مقوا نقاشی کنند و در طول مسیر خرید از فروشگاه سرگرم می‌شوند. عنوان بیلبوردتان می‌تواند این باشد:

کالسکه خانه‌ بازی: برای خرید بروید، فرزندان‌تان هم سرگرم خواهند شد!

در نهایت

صفحات خالی لازم نیست دلهره‌آور باشد. با چند راهبرد مفید و پنهانی اعم از طوفان فکری، تکنیک «وَ» و تهیه‌ بیلبورد، خیلی زود می‌آموزید با جنبه‌ بازیگوش خود ارتباط داشته باشید و آن صفحه را با ده‌ها ایده برای کسب‌وکار کاملا جدید پر کنید.

برای الهام گرفتن به گفتگو ادامه دهید؛ لازم نیست تنهایی رویکردی برای یافتن ایده‌های تجاری بزرگ اتخاذ کنید. برای اینکه افرادی را اطراف‌تان جمع کنید که می‌دانند چگونه سرزنده بیندیشند، بهترین تلاش‌تان را انجام دهید. با دقت به حرف‌هایشان گوش دهید و در مورد ایده‌های در حال ‌رشدتان با آنها گفتگو کنید. آنها ممکن است دیدگاه تازه‌ای داشته باشند که ایده‌ی تحول‌برانگیزی برای شما می‌شود!

۱۵ تکنیک کاربردی در مورد مدیریت زمان که حتما باید بدانید

زندگی مدرن سرشار از عواملی است که وقت‌تان را می‌گیرند. خواه این عوامل صدای نوتیفیکیشن جدیدترین توئیت، همکاری که وسط یک کار مهم وقت شما را می‌گیرد یا ایمیل‌های روزانه‌ شما باشد، دقیقه به دقیقه و ساعت به ساعت وقتتان گرفته می‌شود. به محض اینکه آن زمان را از دست بدهید، هرگز نمی‌توانید دوباره آن را پس بگیرید. برای اینکه تمرکزتان را حفظ کنید و مطمئن شوید که این عواملی بر شما غالب نمی‌شوند، باید چند ترفند در آستین خود داشته باشید. این ترفندها شما را به مدیریت زمان ترغیب می‌کند.

– چرا عدد ۱۴۴۰ بسیار مهم است.

– سیستم ۳۲۱-صفر.

– جورج بوش در طول ریاست ‌جمهوری‌ چند کتاب خواند؟

زمان بزرگترین دارایی‌تان است و باید عاقلانه آن را خرج کنید

آیا تاکنون شده با خود بگویید ای‌کاش یک ساعت بیشتر در روز برای مطالعه، ورزش یا وقت گذراندن با عزیزان‌تان وقت داشتم؟ خب، می‌توانید این یک ساعت وقت بیشتر را داشته باشید و هیچ جادویی لازم نیست! اما اول، باید بفهمید زمان چقدر ارزشمند است. به همین دلیل اولین راز مدیریت زمان، این است که بدانید زمان ارزشمندترین دارایی‌تان است و به محض اینکه آن را از دست بدهید، هرگز نمی‌توانید آن را پس بگیرید. روش خوب برای نظارت‌ روی این منبع ارزشمند، تفکیک آن است. مثلا، هر روز ۱۴۴۰ دقیقه است و باید در هر دقیقه‌اش عاقلانه سرمایه‌گذاری کنید.

کوین، نویسنده کتاب، برای یادآوری این واقعیت، پوستر «۱۴۴۰» را روی درب دفترش نصب کرد. این پوستر زمان محدود در هر روز را به او یادآور می‌شد. اما چرا باید دقیقه را معیار قرار دهیم؟ چرا به ۸۶ هزار و ۴۰۰ ثانیه در روز فکر نکنیم؟ خب، برخی از فعالیت‌های روزانه از جمله ورزش دراز و نشست، خواندن شعر یا آب دادن به گیاهان را واقعا می‌توانید در یک دقیقه انجام دهید.

پس، حالا که متوجه ارزشمندی زمان شدید، باید آن را اولویت‌بندی کنید. حالا، راز دوم این است که مهمترین کار یا MIT (most important task) را تعیین و اولویت‌بندی کنید. این تنها کاریست که بیشترین تاثیر را روی زندگی یا کارتان دارد. تِرزا ماکان، یکی از اساتید دانشگاه میزوری را در نظر بگیرید. او متوجه شد که یکی از مهمترین عوامل تعیین‌کننده‌ بهره‌وری، توانایی شناسایی اولویت‌هاست. بنابراین، شناسایی ام‌آی‌تی برای مدیریت زمان اهمیت زیادی دارد. مثلا، اگر مدیر ارشد، توسعه و تولید یک اپلیکیشن جدید را به عنوان هدف تعیین کند، ام‌آی‌تی او استخدام یک برنامه‌نویس جدید است. یا ام‌آی‌تی مدیرعامل یک استارت‌آپ، آماده کردن یک ارائه خوب برای سرمایه‌گذاران است. طبق تحقیقات، داشتن ام‌آی‌تی روزانه، موجب سطوح بالاتر شادی و بهبود توجه و تمرکز می‌شود.

فهرست کارهای روزانه‌تان را دور بیندازید و برای انجام کارهای بیشتر با استرس کمتر از تقویم استفاده کنید

بسیاری از مردم تحت فشار فهرست‌ کارهای روزانه‌ بی‌پایان‌شان قرار می‌گیرند. به فهرست کارهای روزانه‌تان نگاهی بیندازید. چندتا از کارهای نوشته شده، هفته‌هاست که در فهرست‌تان قرار دارد و بی‌دلیل به شما استرس وارد می‌کنند؟ احتمالا حداقل چند مورد از چنین کارهایی را دارید و بهترین راه برای پرداختن به آنها استفاده از تقویم قدیمی است. راز سوم این است که فهرست کارهای روزانه‌تان را حذف کنید و برای حذف استرس از روزهای زندگی‌تان، تقویم قدیمی را استفاده کنید.

 

تحقیقات نشان داده است که بطور متوسط ۴۱ درصد از آیتم‌های فهرست کارهای روزانه هرگز انجام نمی‌شوند. یکی از دلایل این آمار شوکه ‌کننده این است که در چنین فهرست‌هایی معمولا یادداشت نمی‌کنیم انجام هر کاری چقدر زمان می‌برد. در نتیجه، کارهای دشوارتر یا کم‌اهمیت‌تر، معمولا ناتمام رها می‌شوند. تنها مشکل این است که کارهای ناتمام در فهرست کارهای روزانه‌تان ناگزیر، استرس زیادی تولید خواهند کرد که خیلی راحت می‌توان از بروز آن اجتناب کرد. در حقیقت، محققان از دانشگاه دولتی فلوریدا کشف کرده‌اند که با ایجاد طرحی برای انجام کارهایتان می‌توانید از این استرس اجتناب کنید.

شانون میلر، ژیمناست المپیک، مثال خوبی برای این موضوع است. او موفق شد با برنامه‌ریزی زمانی که در اختیار داشت، برای کارهای مهم با خانواده‌اش وقت بگذراند، تعهدات مدرسه‌اش را انجام دهد، برای المپیک آموزش ببیند و حتی با رسانه‌ها مصاحبه کند. این استراتژی تعیین محدوده‌ زمانی یا تعیین بلوک‌های زمانی شناخته می‌شود و به شکل باورنکردنی اجرای این استراتژی، مستلزم پایبندی به تقویم با جزئیات است. با این کار، میلر خودش را مجبور کرد کارهایی را در اولویت قرار دهد که او را به هدفش نزدیک‌تر می‌کند و تا به امروز، او برنامه‌ دقیقه به دقیقه داشته است.

 

با این ‌حال، به ناچار با کارهایی در تقویم‌تان مواجه می‌شوید که نمی‌توانید انجام دهید. وقتی چنین اتفاقی می‌افتد، به جای اینکه آنها را رها کنید، مجددا برای انجام‌شان برنامه‌ریزی کنید. مثلا، اگر معمولا ظهرها باشگاه می‌روید، اما همان ساعت باید برای پرواز به فرودگاه بروید، زمان ورزش را به یک یا دو ساعت زودتر منتقل کنید.

با پیش‌بینی اینکه چگونه در آینده عمل خواهید کرد و پذیرش اینکه همیشه کار بیشتری برای انجام وجود دارد، بر تعلل غلبه کنید

همه با این موقعیت مواجه شده‌اید. ضرب‌العجل کار مهمی در حال نزدیک شدن است و به جای اینکه روی پروژه‌ فعلی کار کنید، پشت مانیتور نشسته‌اید، در فیسبوک گشت‌زنی می‌کنید، به یکی از دوستان‌تان پیام می‌دهید یا برنامه‌ تلویزیونی محبوبتان را تماشا می‌کنید. تعلل مانع سرسختی است. اما خوشبختانه، استراتژی‌هایی برای فاصله گرفتن از آن و انجام کارهایتان وجود دارد.

راز چهارم این است که با مجسم کردن خود آینده‌تان، می‌توانید بر تعلل غلبه کنید. در نهایت، تعلل کردن شما، نه به دلیل تنبلی، بلکه به این خاطر است که انگیزه‌ کافی ندارید. مجسم کردن خودتان در آینده می‌تواند این مشکل را حل کند و با پرسیدن دو سوال از خودتان می‌توانید تعلل را کنار گذارید:

۱. «با انجام این کار چه لذتی می‌برم؟»

و ۲.«اگر آن کار را انجام ندهم چه دردی را احساس خواهم کرد؟»

مثلا، اگر هدفتان این است که هر روز ورزش کنید، اما نمی‌توانید خودتان را به انجام این کار متقاعد کنید، فقط مجسم کنید شکم بزرگی دارید و کاملا احساس تنبلی می‌کنید. چنین روتین فکری شما را از روی مبل بلند کرده و روی تردمیل قرار می‌دهد. در عین‌ حال، وقتی در مورد خود آینده‌تان صادق هستید، بهتر می‌توانید به اهدافتان دست یابید. مثلا، اگر می‌دانید در آینده میان‌وعده‌ای ناسالم خواهید خورد، با دور ریختن همه‌ مواد غذایی ناسالم در منزلتان، می‌توانید از خودتان محافظت کنید. حتی می‌توانید به پر کردن آشپزخانه‌تان از هویج، میوه و حموس، به موفقیت‌تان بیشتر کمک کنید.

راز پنجم این است که همیشه کارهای بیشتری برای انجام وجود خواهد داشت؛ نمی‌توانید همه‌ کارها را انجام دهید. در حقیقت، هیچ اشکالی هم ندارد! در واقع، اولویت‌بندی و زمان‌بندی کارهایی که می‌خواهید انجام دهید، بسیار ارزشمندتر از حذف تعداد زیادی از کارهایتان است. مثلا، ریس جمهور سابق امریکا، جورج بوش را در نظر بگیرید. او می‌دانست همیشه کارهای بیشتری برای انجام وجود خواهد داشت. پس، به جای اینکه تلاش کند همه‌ کارها را انجام دهد، مطالعه‌ کتاب را در اولویت قرار داد، زیرا از نظر او درمانی و آموزشی بود. در نتیجه، در دوران ریاست‌جمهوری‌ خود، ۹۵ عنوان کتاب مطالعه کرد!

نوشتن ایده‌هایتان و محدود کردن تعداد دفعات بررسی اینباکس‌تان، ذهن‌تان را پاکسازی و آزاد کرده و بهره‌وری‌تان را تقویت می‌کند

آیا تاکنون وقتی در حال خرید از فروشگاه مواد غذایی بوده‌اید یا سگتان را برای پیاده‌روی برده‌اید، ایده‌ فوق‌العاده‌ای به ذهنتان رسیده است؟ آیا بهتر نیست به جای اینکه سعی کنید بعدا آن ایده را به یاد آورید، همان لحظه آن را بنویسید؟ بنابراین، راز ششم این است که همیشه دفترچه یادداشت همراه‌تان داشته باشید. گذشته از اینها، نوشتن افکارتان به شما کمک می‌کند به آنها توجه کنید. ریچارد برانسون، موسس گروه ویرجین، می‌گوید هرگز بدون دفترچه یادداشت قابل‌اعتمادش نمی‌توانست امپراتوری کسب‌وکارش را راه بیندازد. او به اندازه‌ای به نوشتن ایده‌هایش متعهد بوده که یک بار وقتی ایده‌ تجاری به ذهنش می‌رسد اما دفترچه یادداشت همراهش نبوده است، ایده‌اش را روی پاسپورتش می‌نویسند. از دید وی، اگر ایده‌ای نوشته نشود، می‌تواند برای همیشه از بین برود.

یادداشت‌برداری با دست، به حافظه‌تان هم کمک می‌کند. مثلا، روانشناسان، پام مولر و دنیل اوپنهایمر، فهمیدند دانشجویانی که در طول گفتگوی تِد، با مداد یادداشت‌برداری می‌کنند، بهتر از دانشجویانی که یادداشت‌هایشان را در لپ‌تاپ تایپ می‌کنند، می‌توانند نکات را به یاد آورند.

راز هفتم این است که نوشتن افکارتان، به اندازه‌ کنترل داشتن روی برنامه‌تان مهم است. براساس راز هفتم، نباید دائم ایمیل‌تان را چک کنید و نباید بگذارید دیگران به شما بگویند چگونه وقتتان را سپری کنید. در حقیقت، برخلاف باور عموم، چک کردن مداوم ایمیل‌ها فایده‌ای ندارد. به این دلیل که انتظاری که هنگام چک کردن ایمیل‌تان تجربه می‌کنید مانند کشیدن دسته‌ دستگاه شانس است. معمولا، پیام‌هایتان را چک می‌کنید و پیام جدیدی نمی‌بینید. اما، گاهی پیام جدیدی وجود دارد. این پیش‌بینی‌ناپذیری اعتیادآور است و موجب می‌شود فرد تعداد دفعات بیشتری ایمیلش را چک کند و منتظر آزادسازی دوپامینی است که از ظهور یک پیام جدید ناشی می‌شود. بدیهی است که این چشم ‌انتظاری زمانتان را هدر می‌دهد و تمرکز و توجه‌تان را بهم می‌زند.

یک راه خوب برای رها شدن از ایمیل‌تان این است که با استفاده از برنامه‌ unroll.me، از عضویت خبرنامه‌ها خارج شوید. اما همچنین می‌توانید از سیستم ۳۲۱-صفر استفاده کنید. برای این کار، فقط خودتان را به چک کردن ۳ ایمیل در روز محدود کنید و تلاش کنید در عرض ۲۱ دقیقه، اینباکس‌تان را خالی کنید.

با اجتناب از حضور در جلسات و نه گفتن، روی زمان‌تان مدیریت داشته باشید

اگر تا امروز تجربه شغل‌های اداری داشتید، می‌دانید جلسات چقدر می‌تواند خسته ‌کننده باشند. اما این تنها مشکل جلسات نیست. راز هشتم این است که بیشتر جلسات ناکارآمد است و باید آنها را آخرین حربه در نظر بگیرید. در حقیقت، نظرسنجی سال ۲۰۱۵ نشان داد که ۳۵ درصد از پاسخ‌دهنده‌ها به دو دلیل زیر جلسات هفتگی را اتلاف وقت در نظر می‌گیرند:

اول، طبق قانون بی‌اهمیتی پارکینسون، مشارکت ‌کنندگان در جلسه اغلب زمان زیادی را صرف مسائل بی‌اهمیت می‌کنند.

دوم، برون‌گراها معمولا بر جلسات حاکم هستند و موجب کاهش مشارکت دیگران می‌شوند. در نتیجه، اطلاعات ارزشمندی در طول چنین جلساتی به اشتراک گذاشته نمی‌شود.

 

اعتقاد بر این است که اگر کاملا مجبور هستید در جلسه‌ای حضور داشته باشید، بصورت ایستاده و نه نشسته کارتان را انجام دهید. ممکن است عجیب به نظر برسد، اما محققان دانشگاه واشنگتن دریافتند، جلساتی که در طول آنها شرکت‌کنندگان می‌ایستند موجب همکاری بهتر، دلبستگی کمتر به ایده‌ها، سطوح بالاتر تعامل و حل‌مسئله‌ موثرتر می‌شود. ماریسا مایر، مدیرعامل سابق یاهو، نکته‌ خوب دیگری مطرح می‌کند. او می‌گوید، با برنامه‌ریزی جلسات ۵ یا ۱۰ دقیقه‌ای، او می‌تواند ۷۰ جلسه در هفته داشته باشد.

اگر او به استاندارد جلسه‌ ۳۰ دقیقه‌ای پایبند باشد، هرگز قادر به تحقق چنین هدفی نیست. به عبارت دیگر، با کنترل زمان‌بندی جلسات، اجازه نمی‌دهید افراد وقت شما را بگیرند. راه‌حل موفقیت شما همین است، زیرا دیگران پیوسته از شما درخواست‌هایی خواهند داشت. واقعیت راز نهم این است که با نه گفتن به بیشتر درخواست‌ها، سریع‌تر به اهداف فوری‌تان دست می‌یابید.

گذشته از اینها، هر بار به درخواستی پاسخ مثبت می‌دهید، در واقع به کار دیگری پاسخ منفی می‌دهید. سارا هِندِرشات، قایقران المپیکی مثال خوبیست. او طرفدار نه گفتن به تعامل اجتماعی و سایر تعاملات است. یاد گرفتن این مهارت دشوار به او این امکان را داد که کاملا روی مسیر منتهی به المپیک سال ۲۰۱۲ لندن تمرکز کند. او در المپیک لندن، به فینال مسابقات صعود کرد.

به عنوان نکته‌ مهم، محققان حتی دریافته‌اند افرادی که به درخواست‌ها برای گرفتن وقتشان پاسخ منفی می‌دهند، شادتر و پرانرژی‌تر هستند.

قانون ۲۰-۸۰ و چند سوال خودتاملی کارآیی و رضایت شما را افزایش خواهد داد

در حال‌ حاضر، می‌دانید که صرف زمان محدودتان برای کارهایی که بیشترین تاثیر را دارند، ضروریست. راز دهم به شما در تحقق این هدف کمک می‌کند. براساس راز دهم، با اعمال قانون پارتو، می‌توانید میانبرهای موفقیت را کشف کنید. در دهه‌ ۱۸۹۰، ویلفردو فردیکو داماسو پارتو (Vilfredo Federico Damaso Pareto)، اقتصاددان و فیلسوف ایتالیایی متوجه شد که ۲۰ درصد از گیاهان نخود فرنگی در باغچه‌اش ۸۰ درصد از غلاف نخود سالم را تولید کرده‌اند. او این قانون ۲۰-۸۰ را به اصل کلی پارتو قیاس داد. اصل پارتو برای شماری از حوزه‌ها قابل اجرا است.

مثلا، با اعمال قانون ۲۰-۸۰ برای کارکنان‌تان، تصمیم می‌گیرید اکثر پرسنل فروش‌تان را اخراج کنید، زیرا پایین‌ترین سطح عملکرد را برایتان به ارمغان می‌آورند. از آن لحظه، می‌توانید انرژی‌تان را روی ۲۰ درصد کارکنان باقیمانده‌ متمرکز کنید، زیرا ۸۰ درصد فروش را برای‌تان تولید می‌کنند و می‌توانید پاداش و حمایت بیشتری به آنها ارائه دهید. نتیجه‌ نهایی احتمالا پیشرفت کلی نرخ فروش خواهد بود. یا می‌توانید با آنالیز کارهایتان به صورت هفتگی، قانون ۲۰-۸۰ را در زندگی شخصی‌تان اجرا کنید و سپس مشخص کنید کدام کارها بیشترین تاثیر را دارند.

اعتقاد بر این است که می‌توانید با ارزیابی انتقادی وظایف پیش‌رویتان، کارهای بیشتری را انجام دهید. راز یازدهم به شما در تحقق این هدف کمک می‌کند. براساس راز یازدهم، با استفاده از مهارت‌ها و محول کردن کارها، می‌توانید بهره‌وری‌تان را افزایش دهید. مثلا، آزمایشی که اساتید جولین بیرکینشاو و جوردن کوهن در سال ۲۰۱۳ در «هاروارد بیزینس ریویو» انجام دادند را در نظر بگیرید. این آزمایش نشان داد که ۴۳ درصد از کارگران از وظایفی که در کارشان انجام می‌دهند، راضی نیستند.

محققان این مطالعه، با آموزش کارکنان برای کند کردن روند انجام وظایفشان و پرسش چند سوال از خودشان، موفق شدند وظایف مهم را شناسایی کنند و ۸ ساعت دیگر را در هفته آزاد کنند. سوالاتی که افراد از خودشان پرسیدند این بود: «این وظیفه چقدر برای شرکت مهم است؟»، «آیا شخص دیگری وجود دارد که بتواند این وظیفه را انجام دهد؟» و در آخر «اگر ۵۰ درصد وقت بیشتری داشتم، چطور می‌توانستم این وظیفه را انجام دهم؟»

مشخص کردن مضمون هر روز و انجام فوری فعالیت‌های کوتاه، کارآیی‌تان را افزایش می‌دهد

آیا در یک روز معمولی در محل کارتان، به سختی می‌توانید روی کارتان تمرکز کنید؟ بیشتر افراد در تمرکز کردن مشکل دارند و کمی توصیه می‌توانید بسیار مفید واقع شود. براساس راز دوازدهم، گروه‌بندی کارتان به مضامین تکراری شما را موثرتر خواهد کرد.

جک دورسی Jack Dorsey) (، هم‌بنیان‌گذار توئیتر و بنیان‌گذار اسکوور (Square) مثال خوبی است. او معتقد است که راز اداره‌ هر دو شرکتش این است که برای هر روز، مضمونی در نظر می‌‌گیرد. مثلا، روزهای دوشنبه، روی مدیریت تمرکز می‌کند. چهارشنبه‌ها را به بازاریابی اختصاص می‌دهد و یکشنبه‌ها را به تفکر، بازخورد و استراتژی هفته‌ بعد تخصیص می‌دهد. یا دَن سالیوان، مربی کارآفرینی را در نظر بگیرید. او توصیه می‌کند برای اینکه متمرکز و پرانرژی باشید، مضمون هر هفته را براساس ۳ نوع روز تعیین کنید. نوع اول روز تمرکز نامیده می‌شود که برای فعالیت‌هایی مثل رشد درآمد حیاتی است. نوع دوم روز بافِر نامیده می‌شود که برای رسیدگی به ایمیل‌ها، پاسخگویی به تماس‌ها، شرکت در جلسات، واگذاری وظایف و انجام تشریفات اداری است. در آخر، روز آزاد که در آن هیچ کاری نباید انجام دهید. این روز آخر برای تعطیلات، وقت گذراندن با خانواده و امور خیریه است.

رویکرد ساده‌ دیگر برای افزایش کارآیی‌تان پرداختن به وظایف کوچک است. براساس راز سیزدهم، باید فورا وظایفی را انجام دهید که انجام‌شان کمتر از ۵ دقیقه زمان می‌برد و نباید بارها و بارها به همان کار بازگردید. نیهار سوتهار (Nihar Suthar)، دانشجوی رتبه اول را در نظر بگیرید. او تکالیف ۵ دقیقه‌ای را فورا انجام می‌دهد و از فهرست طولانی از کارهای کوچک اجتناب می‌کند.

یا کوین، نویسنده این کتاب را در نظر بگیرید. خواهرش دِبی، اخیرا به او ایمیل زده، اما به جای اینکه پاسخ او را با ایمیل بدهد، با او تماس گرفت تا با هم گفتگو کنند. با تعیین زمانی برای برقراری ارتباط تلفنی در تقویمش و سپس با صرفه‌جویی در انرژی‌ که صرف یادآوری تماس با خواهرش می‌کرد، تصمیم گرفت فورا با او تماس بگیرد. اگر او تماس با خواهرش را در فهرست کارهای روزانه یا در اینباکس‌اش قرار می‌داد، احتمالا هرگز به یاد نمی‌آورد با خواهرش تماس بگیرد.

قسمت اول پادکست درباره تکنیک های کاربردی مدیریت زمان
[pars-player mp3=”https://nazifa.ir/wp-content/uploads/2023/04/1.mp3″ id=”88268470″]
قسمت دوم فایل صوتی درباره تکنیک های کاربردی مدیریت زمان
[pars-player mp3=”https://nazifa.ir/wp-content/uploads/2023/04/2.mp3″ id=”88296389″]
قسمت سوم پادکست درباره تکنیک های کاربردی مدیریت زمان
[pars-player mp3=”https://nazifa.ir/wp-content/uploads/2023/04/3.mp3″ id=”88317569″]
بخش چهارم پادکست درباره تکنیک های کاربردی مدیریت زمان
[pars-player mp3=”https://nazifa.ir/wp-content/uploads/2023/04/4.mp3″ id=”88336008″]
بخش پنجم فایل صوتی درباره تکنیک های کاربردی مدیریت زمان
[pars-player mp3=”https://nazifa.ir/wp-content/uploads/2023/04/5.mp3″ id=”88346159″]

سطح انرژی و توجه‌تان را با روتین صبحگاهی و تکنیکی ساده افزایش دهید

تصور کنید ساعت ۶ صبح از خواب بیدار می‌شوید، ۴۵ دقیقه ورزش می‌کنید، سپس صبحانه‌ خوشمزه و مملو از پروتئین آماده می‌کنید. شاید سخت و دشوار به نظر برسد، اما راز چهاردهم نشان می‌دهد چرا چنین اقدامی ضروری است. طبق راز چهاردهم، اختصاص دادن اولین ساعت از روزتان به روتین صبحگاهی سلامت ذهن، بدن و روحتان را افزایش خواهد داد. در حقیقت، شروع روزتان با فعالیت ورزشی روش عالی برای تقویت خلاقیت‌تان است.

دَن میلر، که کتابش پرتیراژترین کتاب نیویورک تایمز است را در نظر بگیرید. او هر روزش را با مراقبه به مدت نیم ساعت شروع می‌کند، سپس در حالی ‌که به کتاب‌های صوتی گوش می‌دهد، برای ۴۵ دقیقه ورزش می‌کند. او در طول این مدت به اخبار گوش نداده یا به تلفنش نگاه نمی‌کند و اولین ساعت روزش را به تجربه‌های مثبت و انگیزشی و الهام‌بخش اختصاص می‌دهد. او حتی ادعا می‌کند که خلاق‌ترین ایده‌هایش دقیقا در ساعتی از روز که روی خودش تمرکز دارد به ذهنش خطور می‌کند. بنابراین، صبح‌ها می‌توانید با خوردن صبحانه‌ سالم و نوشیدن آب زیاد، انرژی و سلامتی‌تان را افزایش دهید. این روتین، برای شاون استیونسون، یکی از نویسندگان پرفروش‌ترین و صاحب پادکست عالی است. او انرژی را بسیار مهم می‌داند و هر روزش را با حمام درونی شروع می‌کند. برای شروع فعالیت سوخت‌وساز بدنش، ۸۵۰گرم آب تصفیه ‌شده می‌نوشد تا بدنش را پاکسازی کند.

در حقیقت، براساس راز پانزدهم، انرژی بسیار مهم است و بهره‌وری در مورد زمان نیست، بلکه در مورد حفظ انرژی و تمرکز است. به همین دلیل، فرانسیسکو کیریلو (Francesco Cirillo) تکنیک پومودورو را تدوین کرد. این تکنیک برای کاهش حواس‌پرتی‌ها و تقویت بهره‌وری طراحی شده است. رویکرد او مستلزم تنظیم زمان به مدت ۲۵ دقیقه، تمرکز صرف روی یک کار به مدت ۲۵ دقیقه و سپس استراحت ۵ دقیقه‌ای قبل از تکرار این چرخه است.

نویسنده مونیکا لئونل، بعد از تشخیص اینکه حتی یک ساعت وقت اضافی در روز ندارد، تکنیک پومودورو را موفقیت‌آمیز دید. با استفاده از تکنیک پومودورو، در طول مدت استراحتش، انرژی‌اش را احیا و در طول روز حفظ می‌کرد و با کمک تکنیک‌های دیگر، تعداد کلماتی را که در هر ساعت می‌نوشت از ۶۰۰ کلمه به ۳۵۰۰ کلمه افزایش داد!

در نهایت

افراد بسیار موفق زمان را ارزشمندترین دارایی‌شان در نظر می‌گیرند. با اعمال موثرترین هَک‌های زندگی (که شامل اولویت‌بندی فعالیت‌ها برای تقویت انرژی و حفظ تمرکز می‌شود)، می‌توانید از وقت خود بیشترین استفاده را ببرید.

یک روتین صبحگاهی طراحی کنید: وقتی روتین صبحگاهی‌تان را ایجاد کردید، سیستم LIFE S.A.V.E.R.S (ناجی زندگی) که هال الرود، مربی موفق تدوین کرده است را استفاده کنید. این مخفف به شما کمک می‌کند مهمترین مسائل را دربرگیرید.

حرف S: سکوت برای تقویت شکرگزاری و مراقبه است

حرف E: تایید اهداف و اولویت‌هاست

حرف V: تجسم زندگی ایده‌آلتان است

حرف E: ورزش است

حرف R: خواندن است

و حرف S: یادداشت‌نویسی در دفترچه یادداشت‌تان است

چگونه ساخت سوله سبب کاهش مصرف انرژی میشود

 

صرفه جویی در انرژی و پایداری با گذشت زمان، برای خانه های ما و زمین حیاتی تر و مهم تر می شود.

محیط زیست تحت تأثیر افزایش مصرف انرژی در سراسر جهان است. اما در محل کار، افزایش مصرف انرژی می تواند منجر به هزینه های غیرقابل کنترل انرژی ماهانه شود.

بر اساس نظر سنجی‌های کارشناسان، بیش از ۳۰ درصد از مردم در سال ۲۰۲۱ تلاش کرده ‌اند تا از طریق خرید محصولاتی که انرژی را کاهش میدهند، شیوه زندگی پایدار تری را در پیش بگیرند. به دلیل مسائل مربوط به تهیه و تامین در صنعت برق جهانی. قیمت گاز، زغال سنگ و برق به طور همزمان در نیمه دوم سال ۲۰۲۱ و تا سال ۲۰۲۲ به طور چشمگیری افزایش یافت.

اگر در هنگام خرید به عملکرد انرژی توجه نکرده اید، این لحظه فوق العاده ای برای شروع است. هنگام برنامه ریزی یک پروژه ساختمانی، مزایای بلند مدت استفاده از فولاد برای سوله خود را در نظر بگیرید. در مورد ساخت و قیمت آن میتوانید به سایت تخصصی سوله مراجعه بفرمایید.

پولی که به مرور زمان در سوله ای که خرید آن ارزان بود پس انداز می کنید. می تواند به پولی که در هزینه های انرژی ماهانه خود صرفه جویی می کنید اضافه شود. بیایید کارایی انرژی ساختمان های فولادی را بررسی کنیم و در نتیجه چگونه ممکن است هزینه های ماهانه گرمایش و سرمایش خود را کاهش دهید.

سازه های فلزی چگونه به استفاده مقرون به صرفه انرژی کمک می کنند؟

استفاده از فولاد به عنوان مصالح ساختمانی آن را برای کاربر نهایی بسیار موثرتر می کند. شما کی هستید، حتی اگر ایجاد آن در حال حاضر یک فرآیند پر زحمت است که طولانی تر می شود.

ظرفیت فولاد برای انعکاس طبیعی نور و سادگی بهبود شرایط عایق میشود. علاوه بر این، جلوگیری از انتقال گرما روشی مهم است که فولاد می تواند به شما در صرفه جویی در هزینه های جاری گرمایش و سرمایش کمک کند. ما همچنین نگاهی به استراتژی بعدی  برای بهبود بهره وری انرژی ساختمان فولادی شما خواهیم داشت.

انعکاس گرما در سوله فولادی

از آنجایی که فولاد ذاتاً باز تابنده است، در حفظ گرما و سرما و صرفه جویی در انرژی بسیار عالی است.

سقف ساختمان فلزی شما در واقع به حفظ دمای داخلی آن کمک می کند زیرا فولاد منعکس کننده است. سازه‌ های فولادی معمولاً خنک ‌تر از سازه‌ های چوبی و بتنی، به‌ ویژه در هوای گرم، است. دلیل این امر این است که انرژی خورشید را جذب نمیکند و متعاقباً منتقل نمی شود. این بدان معناست که حتی در روزهای گرم، فضای داخلی ساختمان فولادی شما خنک می ماند و در هزینه های تهویه مطبوع و انرژی در تابستان یا اگر در تمام سال در یک محیط گرم زندگی می کنید، صرفه جویی می کنید.

فولاد تقریباً به همان اندازه در بیرون نگاهداشتن گرما از بیرون در تابستان مؤثر است، همانطور در زمستان در به حفظ گرما در داخل کمک میکند. فولاد یک عایق فوق العاده گرما و سرما است. اما در حفظ گرما در بیرون بسیار بهتر از داخل عمل می کند. میتوانید روش های متداول در مورد حفظ انرژی را مطالعه بفرمایید.

خبر خوب این است که گرم نگه داشتن ساختمان فولادی خود در هنگام یخبندان در بیرون بسیار ساده است.

گزینه های عایق

هنگام استفاده از فولاد برای افزایش عایق سازه خود، طیف وسیعی از گزینه های جایگزین دارید.

انتخاب عایق بهینه برای ساختمان شما می تواند چالش برانگیز باشد، بنابراین مهم است که از یکی از متخصصان ساختمان ما مشاوره بگیرید. اول از همه. درک این نکته ضروری است که نوع عایق کاری که باید انتخاب کنید تا حد زیادی به استفاده از ساختمان شما بستگی دارد. موقعیت مکانی محل کار شما اگر می‌ خواهید از قوانین کد برق پیروی کنید، باید منطقه کاری خود را در نظر بگیرید. معمولاً دستور العمل‌های شدیدی وجود دارد که هنگام مراجعه به دفتر مجوز برای دریافت مجوز برای پروژه خود باید به آنها پایبند باشید.

علاوه بر اطمینان از اینکه دمای ساختمان شما به خوبی کنترل شده است میتوانید از متخصصین کمک بگیرید. همچنین اطمینان حاصل می کند که پکیج عایق شما با استانداردهای دفتر صدور مجوز برای منطقه یا منطقه شما مطابقت دارد.

 

 

در ساختمان های فلزی، چهار نوع اصلی عایق وجود دارد: پشم معدنی، پشم سنگ و پشم شیشه (همچنین به عنوان “فایبرگلاس” شناخته می شود). عایق فوم اسپری (از سازنده ساختمان فولادی بپرسید که آیا این نوع عایق برای سازه شما مناسب است یا خیر). عایق تخته سفت متشکل از پلی ایزوسیانورات (همچنین به عنوان “Poly-iso” شناخته می شود).

دوازده تکنیک برای تغییر ذهن ناخودآگاه

هولوگرام یک عکس است که هر ذره از آن در مواجهه با اشعه لیزر تصویر کل عکس را از خودش منعکس می‌کند؛ یعنی هر میلی‌متر از عکس تمام عکس در خودش دارد و در بر گرفته است.

فیزیکدان ها به این مسئله پی بردند که هر کدام از سلول‌های بدن آدم مانند ذره‌ی هولوگرام تمام ترکیب بدن انسان را در خودش دارد و همین‌طور این مطلب به اثبات رسیده است که هر یک ذره یعنی هر واحد اتمی در این عالم کلا و هر عنصر از آن تمامی عناصر دیگر را تو خودش دارد؛ درست مثل یک بذر درخت که کل درخت را در خودش دارد و دربرگرفته است، یعنی تمام یک درخت تنومند در همان بذر است ولی وجود دارد و از آنجایی که آدم‌ها هم از همین ذرات ریز هستند یعنی از اتم ساخته شده اند پس باید بگویم که هر کدام از ما تمامی جهان را در خودمان متجلی می‌کنیم.

از طرف دیگر اگر تمام جهان در درون ما قرار داشته باشد به این معنا که ما هم در باقی جهان تجلی پیدا می‌کنیم بر این اساس باید بگویم که این مصرع مشهور « بنی‌آدم اعضای یک پیکرن اند»  اگر یکی از بنیادی‌ترین حقایق این علم در نتیجه انزوا تخیلی بیش نیست و هیچ انسانی از انسان دیگر و هیچ عضوی از بقیه‌ی اعضای این جهان جدا نیست.

اما آن چیزی که تمام موجودات این عالم را به همدیگر وصل می‌کند همان نیروی هوشیار مرتبط در مادون اتم است که بهش میگویم آگاهی مطلق و تنها نیرویی که سرعت انتقال اون از سرعت نور بشتر تمام آدم‌ها،تمام گیاهان و چیزهای دیگر به هم مرتبط هستند و این یعنی خوب و بد جهان هستی در درون ما منعکس میشود و همینطور لازم به اشاره است که رفتار و اعمال تک تک ما انسان‌ها بر عملکرد این جهان تاثیرگذار است و وجود این همه آدم افسرده با خیانت‌ها،خودخواهی‌ها،پایمال کردن حق بقیه آدم‌ها و چیزهایی دیگر همگی به هم متصل اند یعنی آدمایی که با دیگران خصومت دارند خودشان در نهایت نیاز به مصرف داروهای ضد افسردگی پیدا می‌کنند.

 

احساسات ما که دارای انرژی خیلی زیاد در اتم‌های این جهان است بر اولین واحد ساختمانی آفرینش هستند اثر میگذارد و ساختار آن را تغییر میدهد در نتیجه چه اتفاقی میفتد؟

آدم‌ها قادرند با انتخاب‌های تحت اراده‌ی خودشان و از روی عمد دو نیروی قدرتمند و تحت کنترل خودشان به جهان القا کنند و این روند روی حوادث و نتایج زندگیشان اثر مگیذارد.

البته به وقوع پیوستن چنین اتفاقاتی در زندگی هر آدمی نیازمند وجود یک نیروی دیگری به نام باور یا ایمان است. این قانون کائنات بدون باور بی‌اثر میشود همانطوری که قبلا به این مسئله پرداختیم، در هر یک از لحظات زندگی آدم میلیاردها امکان برای به وقوع پیوستن وجود دارد ولی این به خود هر آدم برمی‌گردد که کدام یکی از این یک میلیارد را انتخاب کند کدومش را باور کند و از بین این یک میلیارد کدامش را انتخاب کند. در حقیقت هر آدمی بنا به برداشت و باورهای ذهن خودش دارای یک سری دیدگاه‌های معینی نسبت به خودش، زندگی و کل عالم هستی که بر روی انتخاب‌هایش در هر مرحله تاثیر می‌ گذارد و کنترل مستقیم دارد و همین‌طور جهان نشسته دارد ما را نگاه میکند که هر فردی بعد از فیلتر کردن باورهای خودش است.

دوم کارت بیرون می‌کشد یعنی کدام یکی از آن یک میلیارد اتفاق را انتخاب می‌کند انتخاب هر انسان و در پی آن شرایط زندگی که برای خودش می‌سازد ساخته‌ی همین انتخابش کاملا بسته و وابسته به آن دیدگاه و باوری که از پشت آن به زندگی و لحظات موقعیت‌هایش دارد نگاه می‌کند، چون همانطوری که به کمک علم فیزیک رسید عالم تابع ثانیه ثانیه آدم، شما هم می‌توانید این قانون را امتحان کنید به این شکل به مدت سی روز یک باور معین یعنی هر چیزی که انتخاب خودتان را توام با احساسات شدید با خودتان تکرار کنید و به ذهنتان این حاضر و این فضا را ندهید که مطلب دیگه‌ای را جایگزین کند یا اختلالی تدر باورتان ایجاد کند.

یقین کنید که بعد از این سی روز به طور حتم به خواسته‌ی خودتان می‌رسید این تمرین در ارتباط با هر موضوع دیگری می‌تواند به اجرا دربیاید اما شرط لازم برای دریافت نتیجه‌ی دلخواه عمل کردن به تمامی اجزای این تمرین یعنی اول اینکه باید ثانیه به ثانیه تا رسیدن به خواسته‌ی متمرکز بمانید ، دوم شدیدا و با تمام وجود خواسته‌ی خودتان را بخواهید

 سومین کاری که باید کنید چیست؟

احساسات خیلی شدید را در پس باورهای جدید یا همان خواسته‌ی خودتان قرار بدهید،چهارم اینکه رسیدن به خواسته‌ی خودتان را یک طوری باور کنید که میزان شک و تردید تان در آن صفر باشد و پنجمین و آخرین مرحله از جریان دست پیدا کردن به آرزوهایمان داشتند و حرکت به سمت دستیابی و رسیدن به آن چون عدم جنبش خلاف جریان این عالم آدم است با حرکت و تلاش خودشان به جهان می‌فهماند خواسته‌ی خودشان را مصرانه میخواهند خیلی از آدم‌ها در اجرای آخرین مرحله از این مراحل دچار سستی و تنبلی میشوند باید بگویم که تلاش نکردن برای رسیدن به خواسته‌ها نشان از افسرده بودن آدم‌ها می‌دهد.

در پس ذهن ما صدایی است که با جملات ناامید کننده ای باعث تحلیل رفتن انرژی و سست شدن باورهای مثبت میشود. لازم به یادآوری است که صدای ذهن آدم‌ها از باورهای قدیمی آنها هم منفی و به ترتیب خانواده تربیت و جامعه شکل گرفته است و تشکیل میشود. همه‌ی آدم‌ها بر اساس باورهای ذهنشان عملکردی را پیش می‌گیرند که به اثبات باورهایشان برسند در واقع ما همیشه به طور ناخودآگاه تمایل دارند که به دنیا ثابت کنند باورشان درباره‌ی سختی‌های زندگی صحیح است و هیچ معجزه‌ای وجود ندارد و برای دستیابی به هر لذتی باید سال‌ها زجر و خستگی تحمل کرد و در نهایت هم به هیچ نقطه‌ی امیدی نرسید.

ولی حقیقت این است که انرژی جاری در مادون اتم‌ها نیرویی که به هر فکر و باور انسان چه مثبت و چه منفی و هیچ ترجیحی پاسخ و جواب مثبت نشان میدهد یعنی اگر کسی خودش دوست نداشتنی بدون جهان ازش اطاعت می‌کند و جلوه‌های دوست نداشتنی بودن را جلوی پایش قرار میدهد، اگر خودش را بی‌ارزش و بی‌خاصیت بداند در زندگی دائما با وضعیتی روبرو میشود که این دیدگاه بریاش اثبات میشود و با این دیدگاه مواجه میشود.به زبان ساده‌تر میشود گفت که نیروی الهی مثل یک آینه‌ی در مقابل انسان قرار گرفته است و تصویر افکار و باورها و در زندگی منعکس می‌کند.

این نیرویی که از عشق بی‌دریغ سرشار به انسان این فرصت را میدهد تا باورهای خودش را در زندگی مشاهده کن نیروی الهی از روی عشق بی‌شر انسان این اجازه ر میده تا زندگی خودش با اختیار خودش رقم بزنه پس هر اون چیزی کند.هر انسان نسبت به آن میل شدید نشان بدهد برایش خلق می‌کند. هر قدر این میل در انسان قوی‌تر باشد نمود آن در زندگی سریع‌تر و بیشتر میشود، در ضمن این نکته را باید بگویم که تکرار کردن هر فکر باعث نهادینه شدن و نیرومندی آن فکر و وجود انسان میشود، پس اگر فردی یک فکر کوچک ولی منفی سالیان،سال در ذهن خودش مرور کرده باشد حالا این تفکر کوچک به باوری بزرگ و عمیق در وجودش تبدیل میشود.

هر قدر هم که خلاف میل کنونیش باشد و از آنجایی که قدرت اثرگذاری زیادی پیدا کرده است به طور حتم در زندگیش مجسم می‌شود. این مسئله درست درباره‌ی اندیشه‌های مثبت هم صدق میکند اما به طور معمول در ذهن آدم‌ها افکار منفی و مخرب خیلی فراوان‌تر و ریشه دار تر از تفکر و باورهای مثبت پیدا میشوند به همین خاطر جایگزین کردن یک اندیشه‌ی نو یا رسیدن به چیزی که قبل از این باور منفی در پشت اون بوده است نیاز به ممارست و تلاش بیشتری دارد تا بتواند برخلاف جریان همیشگی ذهن حرکت کند و به هر آنچه که مایل است دست پیدا کند و برسد.

 

 افکار و باورهای تکراری آدم‌ها درست مثل یک درختی است که سال‌ها در خاک ریشه گسترده باشد و ریشه دوانده باشد چنین درختی را نمیشود به آسانی ریشه کن کرد برخلاف آن اندیشه‌های جدید هر قدر هم که عاقلانه و دلخواه آدم‌ها باشد ولی مثل اینکه نهال نوپا که به راحتی امکان از بین رفتن دارد، کسانی که به قدرت تاثیرگذاری انسان بروی سرنوشت‌شان باور دارند در هر بار مواجه شدن با افکار مخرب ذهن قاطعانه جلو این و با  یادآوری کردن افکار مثبت و تکرار جملاتی در بی‌اعتبار کردن اندیشه‌های منفی به صورت ذکر مانع از نفوذ احساسات منفی به وجود خودشان میشوند و کسی قبلا به این مطلب اشاره کردم، که فقط دو احساس در این عالم وجود دارد ترس و عشق و اینکه هر وقت ترس باشد، عشق از بین میرود و انسان خودش را از خدا دور احساس می‌کند هر موقع که عشق باشد ترس محو میشود و انسان قدرت اثرگذاری بر جریان این عالم را پیدا می‌کند و یکی دیگر از مسائلی که به انسان قدرت اثرگذاری در مسیر زندگی و عالم را میدهد حضور داشتند در روز و لحظه‌ی حاضر است.

حضور انسان باعث شکل‌گیری حوادثی از طرفش در این عالم میشود چرا که هر انسان خواسته یا ناخواسته هر لحظه در حال تفکر فعالیت و همانطور که گفتیم هر فکر کلام و عمل انسان موجی را به سوی این عالم است به همین دلیل مثلا یک شخص عصبی و مضطرب به راحتی قادر به انتقال حالت نامطلوب خودش به دیگران نیست، چون این جهان بر اساس امواج معلق در فضا شده است. تغییر ذهن بر اساس  آنچه گفتم لازمه‌ی دست یافتن به آرزوها وجود ذهنی با افکار مثبت و نیرومند است.

پس اولین قدم در جهت رسیدن به خوشی و سعادت اصلاح افکار و تغییر ساختمان ذهن است.ذهن انسان در آغاز تولد دارای هیچ هویت از پیش تعیین شده‌ای نیست و فقط با تکرار افکار شکل می‌گیرد در نتیجه دارای قابلیت تغییرپذیری و به راحتی میتواند رنگ و بوی هر موضوعی را به خودش بگیرد که منبع تغذیه‌ اش باشد و برای آن تکرار شده باشد برای همین آدم‌ها می‌توانند به کمک تهیه‌ی منبع تغذیه مناسب برای ذهنشان و تکرار مطالب مثبت ذهن خودشان را از نو شکل بدهند.

دوازده تکنیک وجود داره که نویسنده‌ی عزیز برنامه‌ی ما این را به عنوان بزرگترین هدیه از طرف استاد خودشان میدانند که قراره است با این تکنیک‌ها ذهن ناخودآگاه ما تغییر پیدا کند.

اولیش چیست؟ خواسته شدید تمام آدم‌هایی که موفق هستند کسایی هستند که به آرزوهای خودشان یعنی هر چیزی که است دست پیدا کرده باشند به شما میگوند که به حدی تمام وجود آرزوی خودشان و خواستن که به عینیت در آمده اولی یک خواسته‌ی شدید تمامی افراد موفق کسانی که خودشان هر چیزی که هست دست پیدا کرده باشند. به شما میگویند که به حدی با تمام وجود آرزوی خودشان را خواستن که به عینیت در آمده.

دومی، ایمان به هر نیروی فراتر از قدرت انسان با ذهن خودتان امکان به وقوع پیوستن خواسته‌تان تخمین نزنید. ذهن انسان با محدودیت‌های خودش به نیروهای این عالم نگاه می‌کند.

سوم،هدف‌گذاری تمام افراد موفق به طور خودآگاه یا ناخودآگاه از این تکنیک استفاده می‌کنند. با اهداف هفتگی شروع کنید چون مهلت سررسید آنها کوتاه و برای ذهنتان خیلی دلچسب و اعتماد به نفستان را بالا میبرد. فقط باید طوری عمل کنید که در پایان هفته حتما به اهدافتان رسیده باشید. یادداشتی از هدف مورد نظر و یک جایی جلو چشماتان قرار بدهید. اتفاقی که صورت می‌گیرد این است که ذهن ناخودآگاه فاصله‌ی شما با هدف مورد نظر تخمین می‌زند و خودش را برای رساندن شما به هدف دست‌به‌کار میشود.

چهارم دائما از خودتان سوال کنید که چرا هدف و آرزوی مورد نظر را میخواهید؟ پاسخی که به شما میدهند، احساساتی که شما در زندگی به دنبال آن هستید از آنجایی که احساسات و قدرت بیشتری بر اتم‌های عالم اثر می‌کنند با شناخت احساسات نهفته در آرزوتان و تجسم مستقیم آن خیلی سریع‌تر به آن چیزی که در آرزوش هستید دست پیدا می‌کنید.

پنجم فاصله‌ی بین موقعیت حالتان را با اهدافتان بسنجید.

ششم قرار دادن موعد زمانی دقیق برای دست پیدا کردن به تمام اهداف و آرزوهای ناخودآگاه آدم‌ها اگر موعد زمانی وجود نداشته باشد و دقیق نباشد به حرکت در نمی آید.

هفتم راجع به آرزوها یا موفقیت مورد نظر به قدری اطلاعات در ذهن خودتان وارد کنید که ذره‌ای فضای خالی باقی نمانده است. اگر قصد دارید حرفه‌ای جدیدی را شروع کنید با افراد فعال در حرفتان آشنا بشوید و با آنها معاشرت کنید. تمام مطالعات و فضای پیرامون و همینطور درون ذهنتان را از این موضوع موردنظر پر کنید و هیچ اطلاعاتی را در این زمینه از دست ندهید. نمونه‌ی اجرا شده‌ی این تکنیک را میشود در بین ورزشکاران و قهرمان‌های کشور چین پیدا کرد این افراد از سه الی چهار سالگی روزانه پنج تا شش ساعت به تمرین حرفه‌ای مورد نظر خودشان با تجسم لحظه‌ی رقابت و برخورد در مسابقات می‌پردازند.

هشتم تمام اشخاص موفق در رشته‌ی خودتان را بشناسید. معاشرت های آدم‌ها از اهمیت خیلی زیادی برخوردار هستند. برای اینکه بخواهد به آرزوهایش برسد.

نهم در تمام مدت حرکتشان به سمت هدف مجسم کنید که به خواسته‌تان رسیدید.

دهم ،به کائنات بگوید یا خواسته‌ی من یا مرگ. یعنی زندگی را بدان رسیدن به خواسته‌تان نپذیرید و قبول کنید خواسته‌ی خودتان را تا سر حد مرگ بخواهید. در واقع مرگ در راه رسیدن به خواسته‌ی قلبی خیلی بهتر از زندگی توام با افسردگی استک.

یازدهم یکی از تکنیک‌های تغییر ذهن تکرار کلمات و جملات تاکیدی مثبت یا همان ذکر است. باید بگویم که ذکر بسته به نیاز فرد می‌تواند هر جمله یا کلمه‌ای باشد.

دوازدهم،از راه‌های دیگر برای تغییر ذهن این است که فرد به گونه‌ای رفتار کند که انگار از همین الان به آن چیزی که آرزو داشته است شک و تردید را به طور کامل و محض از وجود خودتان بیرون بریزید چون شک باعث سردرگمی اتم‌ها میشود و احساسات قوی باید در پس فکرتان وجود داشته باشند و قرار داشته باشند لازمه‌ی احساسات قوی این است که آن آدم بداند که  از زندگی چی میخواهد بعدش به طور دقیق خودش را در آن موقعیت ها مجسم کند.

 

این تجسم سازی باید به صورت خیلی دقیق همراه با لمس جزییات دلچسب در آدم صورت بگیرد به طور مثال فردی که در حال تجسم ماشین دلخواه خودش است باید بتواند سطح صاف بدنه است فشاری که برای باز کردن در به آن دستگیره می آورد، جنس فرمانش،دنده‌اش،مدل صندلیش و چیزهای دیگر را زیر دستانش و بوی چرم صندلی در مشام خودش حس کند و در کل لذت لمس این خودرو را با همه‌ی وجودش احساس کند.

مشاهده‌ی تجربیات بقیه‌ی آدم‌ها و به این یقین میرساند که ممکن نیست و امکان نداره با داشتن افکار رو به ضعف و شکست به هیچ گونه موفقیتی دست پیدا کرد و رسید به یک آدم ثروتمند. فکر فقیر به ذهن خودش راه میدهد و یک انسان سعادت‌مند ذره‌ای به بدبختی و فلاکت فکر نمی‌کند. یک فرد دوست‌داشتنی وجود ندارد که از درون دارای احساسات منفی نسبت به خودش باشد پس با در دست داشتن راهکار و کلید موفقیت چه چیزی باعث میشود که انسان به این دستورات عمل نکند و همینطور در وضعیت ناخوشایند باقی بماند.

متاسفانه اغلب آدم‌ها و بیشتر آدم‌ها جسارتی تصویر روشن و ایده‌آل و در زندگی خودشان ندارند. علت این که به طور معمول آن چیزی که هر کدام از ما در زندگی با آنها روبرو هستیم.عده ا‌ی کثیری از آدم‌های افسرده و ناکام در جهت رسیدن به آرزو آنها که باعث میشود جسارت شاد بودن در انسان از بین برود یا از شاد بودن خودمان به خاطر افسردگی دیگران احساس شرم کنیم و احساس گناه داشته باشیم.

در بین تمام مردمی که هر روز فرد با آنها ارتباط و در تماس آدمایی هستند که لازمه انسان از انها دوری کند و من بارها و در همه‌ی صحبت‌هایمان با انها لقب آرزو دادم،آرزوهای آدمهایی هستند که از آنجایی که به آرزوی خودشان نرسیدند و دست پیدا نکردند و در افسردگی به سر می‌برند به طور غیر عمد و غیر ارادی باعث از بین رفتن آرزوهای دیگران و باعث افسردگی شان میشود این آدم ها بیشتر با کمترین تلاش باعث تخریب دیدگاه و دلسردی و ناامیدی دیگران میشوند.

آدم‌ها باید نسبت به این افراد خیلی باهوش باشند و خیلی هوشیار باشند تا بتوانند از خطر آنها در مسیر رسیدن به اهداف و آرزوهایشان جلوگیری کنند. اما در برابر این سوال که چگونه میشود یک چنین کاری انجام داد باید بگویم که لازمه‌ی مقابله کردن با آرزوها، شناخت و اعتماد به وجود خودمان همانطور خواسته‌ی خودمان را مدام در ذهنمان تکرار کنیم.

یقین کنید که به حقیقت می‌رسید و جمله‌ی اگر نشد چی را از ذهنمان بیرون کنیم شاید این سوال در ذهنت شکل بگیرد که آیا تجسم سازی زیاد آدم ها را به رویاپردازی که یکی از سیستم‌های فرار از درد نمی‌کند؟ در پاسخ به این سوال باید بگویم که برای جلوگیری از این اتفاق اولین شرط شناخت خودمان خودشناسی به دور از هرگونه افکار فانتزی و رویاگانه و به آدم کمک می‌کند تا توانایی استعداد و چیزهای دیگر خودش را با جزییات کامل و از هر لحاظ بشناسد.

 

ماموریت خودمان را در این زندگی بدانیم و بدانیم که قرار است چه جایگاهی را تدر این دنیا داشته باشیم.خوشبختی تصمیم است پس افکارتان با اختیار و اراده‌ی خودتان انتخاب کنید تا به هر آن چیزی که در آرزوی آن هستید دست پیدا کنید و برسید بعدش در راه رسیدن به آنها قدم بردارید و در مواجهه با سختی و مشکلات راه دلسرد نشوید.

مسائلی که در طی مسیر رسیدن به آرزوها به انسان ضربه می‌زند ناشی از همان افکاری که یک عمر در ذهن شما بوده است و هنوز از قدرت قابل توجهی برخوردار است. تداوم با پشتکار از ملزومات رسیدن به هدف است، پشتکار یعنی با هر بار دلسردی و ظهور فکر منفی دوباره روحیه‌ی خودمان را احیا کنیم و این کار تا جایی ادامه بدهیم که امواج فکری‌مان به شکل دلخواه تغییر کند.

دانلود با فرمت صوتی

“چطور برای خودمان هدف‌گذاری کنیم و چطور به آنها برسیم

تغییر عقاید، راهی برای رسیدن به زندگی بهتر

با تغییرعقایدتان زندگیتان را تغییر بدهید.ظاهرا یک نمونه کاملا قدیمی عالی راجر بنیستر است،قبل از ۱۹۵۴ دانشمندان و دکترها توافق داشتن که برای یک انسان دویدن یک مایل زیر ۴ دقیقه غیر ممکن است و آنها مطالعات را انجام دادند و ثبت کردند که اینکار خطرناک است و اگر سعی کنید که این کار را بکنید ممکن است قلبتان بترکد،میتواند سیستم عصبیتان را به هم بزند و میتوانید خودتان را به کشتن بدهید.

 

با تغییر عقیده در هرکاری اول باشید!

در ۱۹۵۴ راجبر بنیستر این را باور نداشت و اولین کسی بود که یک مایل را زیر ۴ دقیقه دوید و قسمت جالب داستان این است که سال بعد ده ها ورزشکار این کار را کردند . ما از قبل میدانیم که انسان ها بر روی زمین می توانند زیرا این روش اینگونه عمل میکنند.

 

هماهنگی ذهن و بدن راهی برای غلبه بر مشکلات زندگی

تحقیقات علمی ثابت کرده است که ارتباط قطعی بین ذهن و بدن انسان وجود دارد و چیزی که به آن فکر میکنید و اعتقاد دارید روی اینکه چگونه رفتار کنید و چگونه کاری را انجام دهید،تاثیر می گذارد و به زندگیتان شکل میدهد.

دیوید لارنس گفته است: ذهن می تواند هر چیزی را ادعا کند و وانمود کند که اثباتش کرده است و اگر باور اینکه دویدن یک مایل زیر ۴ دقیقه غیر ممکن است،بدنتان با اثبات دوباره و دوباره آن را حمایت میکند و با تمام تلاشی که برای رسیدن به این باور که کسی نمیتواند این فکر را بکند شده است،همین که یک نفر این باور را رد می کند یکدفعه ده ها ورزشکار این کار را در سال بعد انجام می دهد و این ثابت می کند که ذهن و بدن در هماهنگی کامل کار میکنند. چیزی که در مورد خودتان فکر میکنید و باور دارید،همان چیزی است که در واقعیت آشکار می شود.