سبک زندگی

خودت را دوست داشته باش

درود بر شما دوستان امیدوارم که حالتان خوب باشد من سپهره خدابنده هستم و امروز با اپیزود پانزدهم پادکست صلح درون با موضوع خودت باش در کنار هم خواهیم بود.ما هر کاری بکنیم قضاوت خواهیم شد یعنی کلا فرقی نمی‌کند چه کار کنیم،کجا برویم اصلا اصلا مهم نیست در هر حال ما قضاوت خواهیم شد چه درست باشد کارمان چه غلط باشد از نظر بعضی اصلا درست و غلط کلا تعریفش فردی است یعنی شما بهترین کار دنیا را کنید یک عده میگوین باریکلا آفرین و برخی میگویند چرا اینکار را کردی، بدترین کار را بکنید ازنظر حال عموم جامعه باز مخالف و برخی موافق خواهی داشت به خاطر همین خیلی خوب است که ما یاد بگیریم که یک جوری که دوست داریم زندگی کنیم حالا می‌خواهم بروم در چند تا مثال.یک مقدار این اپیزود می‌خواهم متفاوت‌تر بگویم می‌خواهم چند مثال برایتان چیز کنم.

هرگز به حرف های دیگران در مورد خود توجه نکنید

بینید من مدت‌های زیادی خودم درگیر این بودم که دیگران در مورد من چی فکر می‌کنند مثلا موقعی که می‌رفتم پیاده‌روی سعی می‌کردم خیلی شیک و رسمی و آدم فرهیخته‌ای باشم مثلا یک برداشت مثبتی از من بشود ولی من حالا درست است حالت همیشه دوست دارم برایم سوت بزنند، چه شد حالا باید این کار را شروع کردم خیلی جالب بود.یک بار بود باشگاه انقلابی ها آدمی داشت برای خودش راه می‌رفت سوت می‌زد و من انقدر حال کردم این طرف چون در واقع داشت کاری می‌کرد که من دلم می‌خواست بکنک ولی جسارتش را نداشتم. بعد از آن روز بعد من هرجا میروم معمولا سوت می‌زنم ؛ راه میرم،می‌دوم خیلی ها ممکن است بگویند چه آدم بیشعوری،ولی اوکی برفرض من بی‌شعور شاید خیلی هام بگویند چقدر آدم باحالی است هیچ فرقی به حال من نمی کند من همان کاری میکنم که با آن حال میکنم.آنهایی که با من حال میکنند دور من جمع می شوند.

آنهایی که فکر میکنند بیشعور هستم از من دور میشوند ولی این رفتار من به کسی آسیبی نمی‌زند. که در خیابان حالا مثلا دارید میروید خودتان هم تنهایی و سوت میزنید و حالا یک مرد از کنار شما رد بشود یا مثلا بعضیا آهنگ میخوانند موقع راه رفتن خیلی باحال به نظر میرسند،حال میکند طرف این کار را بکند چیزی نیست که به کسی آسیب بزند، چیزی که انتخاب آن طرف است.

سعی کنید خودتان باشید و از آن لذت ببرید

حالا نمیگویم مثلا دیگر آلودگی صوتی ایجاد کنید یک سوت ریز برای خودتان بزنید.یا یک مثال دیگه برایتان بزنم اونی که دارم میگویم خیلی اخیرا یعنی مثلا برای سی آبان نود و هشت است، مثلا در این حد نزدیک،بعد با یکی از دوستانم رفته بودیم یک رستوران در فرشته کلا بعضی از رستوران‌ها آدم هایی که می آیند خودشان با خودشان هم قهر هستند یعنی مثلا یک رخ برنده‌ای می‌گیرند و فکر می‌کنم مثلا چی شده است. اسم رستوران را نمیگوم که حالا تبلیغات نباشد من عادت دارم که پیتزار را با دست بخوذم همه این را می دانند که پیتزا را با دست میخوریم ولی فاز آن رستوران مدلی است که شما باید با کارد و چنگال بخورید هم راحت‌تر هم چی میگویند مرسوم‌تر است در این سبک. این پیتزاهایش برشی است و ایلایدی نیست که سبک مخصوص خودش است که با کارد و چنگال راحت تر است. من و دوستم کلا حال نمی‌کردیم.

این کار را کنیم حالا می‌کردیم با دست بخوریم بعد که این کار را کردیم اول گارسونی که پشت کانتر بود یک نگاه عجیبی به ما کرد مثلا میگفت: این آدما دیگر از کجا اومدند من دلم می‌خواست این کار را بکنم اوکی به نظرات شما من خز هستم اوکی ولی شاید یکی دیگر بگوید چقدر آدم باحالی و راحتی برویم یک مرحله جلوتر تمام این کارها چیزایی که چه میگویند ما ممکن است دوست داشته باشیم انجام بدهیم ولی به خاطر ترس از قضاوت انجام ندهیم چه فرقی می‌کند ما این کارامان چه آسیبی به آدم می‌زند یا مثلا چه تاثیری در زندگی طرف مقابلمان دارد که من با دست پیتزا بخورم یا نخورم یا با کار و چنگال بخورم یا مثلا سوت بزنم یا نزنم به کسی که آسیبی نمیزنم این انتخاب ماست یک جوری که دلمان می‌خواهد زندگی کنیم یک جوری که دیگران دلشان می‌خواهد ما زندگی کنیم و باور کنید هر کاری کنیم یک عده ای میگویند چقد آدم باحالی یک عده ای هم میگویند که آدم مسخره‌ و مزخرفی است این دوتا مثالی که زدم مثال ساده بود.

شما همیشه الویت زندگی خودتان هستید

شما درخیلی از جاها مهمتری دارید،مثلا خیلی ها در رابطه‌ها خواسته‌شان را بیان می‌کنند خب خودشان نیستند به خاطر این که مثلا فکر می‌کنند این کار نکنند آدم فرهیخته‌تر به نظریه میرسند، آدم داناتری هستند. بگذارید اصلا همه بگویند این آدم احمقی است در چیزی که می‌خواهید بگوید درچیزی که در ارتباط و دوستی در زندگی می‌خواهید بیان کنید اگر طرف مقابلت پذیرش بود که بهتر، اگر نبود بهتر هر چه زودتر از هم جدا بشوید بهتر است ولی اما به خاطر تایید شدن توسط دیگران کاری کنید که مطابق میلتان نیست چیزی که می‌خواهید را بیان نکنید به خاطر اینکه در نظر دیگران بالاتر بروید.

حرفی که دلمان می‌خواهد نزنیم به خاطر اینکه آدم روشنفکرتر و جالب‌ترین به نظر بیایم یا در دوستی‌هایمان یک سری چیزها بهمان برمی‌خورد، هیچ وقت نمیگویم هی تدر خودمان می‌ریزیم برای اینکه طرف مقابلمان ناراحت نشود خب بگو فوقش ناراحت میشود دیگر اگر آدمی با ناراحت شدن حرف زدن می‌خواد برود همان بهتر که برود. اگر رابطه‌ای انقدر سست و بدون پایه و اساس باشد اصلا برای چه دارید حفظش می‌کنید به همین خاطر خیلی مهم است که یاد بگیریم که خودمان باشیم و خواسته‌هایمان را بیان کنیم، جوری که واقعا هستیم زندگی بکنیم و باور کنید فرقی هم نمیکند اگر در آن رستوران من با کارد و چنگال غذایم را می‌خوردم شاید اگر یک آدمی با طرز فکر من بغلم نشسته بود گفت این چه آدمی است پیتزا را با دست نمیخورد چرا آدم راحتی نیست.

با خودتان مهربان باشید و خود را قضاوت نکنید

مثالا میگویم واسه همین در هر حال شما هر کاری کنید قضاوت  خواهید شد پس چه بهتر که جوری که دلتان می‌خواهد زندگی کنید. آنگونه که دلتان می‌خواهد رفتار کنیند جوری که دلتان می‌خواد نظرتان را بیان کنید.این هم در مواردی که به دیگران آسیب نمی‌زند نه اینکه مثلا بپیچید در  جاده خاکی مثلا هر جا دلتان می‌خواهد پارک کنید.آن هم دیگر یک کاری که جالب نیست حالا خیلی منظورم به این‌جور چیز ها نیست ولی چیزهایی که به کسی آسیب نمی‌زند انجامش بدهید چه اتفاقی میفتد این حتما به آن دقت بکنید. مطمعن باشید خیلی در زندگیتان تاثیر مثبتی دارد.

بعضی اوقات ما فکر می‌کنیم با اینکه خودمان نباشیم و رفتاری که دیگران دلشان میخواهد انجام بدهیم در نظرشان بالاتر میرویم ببینید شما وقتی که خودتان نیستد آن موقع یک ماسک گذاشته اید بروی صورتتان و دارید یک چیزی دیگری را نشان میدهید که خودتان نیستید وقتی خودتان نباشید ناخودآگاه با آدم هایی هم آشنا میشوید که سبک شما نیستند. من مثال های خیلی ساده‌ ای در بخش قبلی زدم این می‌تواند باشد که شما مثلا با یک نفر قرار گذاشتین می‌خواهید با آن دوست باشید. در جلسه‌ی اول خودتان یک آدمی نشان میدهید که نیستید از نظر سطح زندگی،سطح مالی،سطح کاری یک چیز را تعریف می‌کنید که اصلا وجود خارجی ندارد. خب این انتظار الکی دیگری در دیگران بالا می برید و باعث میشود بتواند در دراز مدت فشار بخورید چون می‌دانید دروغ است و در نهایت رو میشود و وقتی که شما خودتان گنده‌تر از چیزی که هستید معرفی می‌کنید یک جا بالاخره گندش در می آید و خودتان اصلا زجر می‌کشید.

اصلا فکر کنید شش ماه با کسی دوست هستید و  یکی از چیزهایی که میتواند رابطتان خراب کند همان خالی بندی‌هایی که اوایل گفتید خودتان نبودید خواستتان بهتر نشان بدهید اگر کسی هم کسی را ودار کنید که باید کنار شما باشد اگر کسی همین که اسید دوست ندارد اصلا برای چی باید با شما در ارتباط باشد شما نمی‌توانید یک معجزه کنید که مثلا کسی که دو میلیونش بشود چهل میلیون بکنید مگر اینکه دزدی بکند یا یک خلاقیت خاصی داشته باشد که تعدادشان خیلی باشد. پس دلیلی ندارد شما خودتان  را بهتره از چیزی که هستید نشان بدهید اگر آدم ها شما را همینگونه که هستید قبول دارند چه بهتر، اگر نه که اصلا به درد نمی‌خورد کسی که از همون اول دنبال تغییر شما است از سنگ مثلا چخماق که شما نمی‌توانید طلا استخراج بکنید. یک مثال مشابه ای  که اگر اوکی است سنگ چخماق یا طلا،نمیگویم بده یا خوب است بستگی به شما دارد شما دنبال چه باشید. اگر دنبال این باشید که آتیش روشن کنید چخماق به دردت می‌خورد.

در خود به دنبال اهداف زندگی بگردید

اگه بخواهید تجارت کنید طلا بیشتر به دردتان میخورد ولی باید ببینید دنبال چه هستید ممکن است من هیچ وقت دنبال تجارت نباشم دنبال سنگ چخماق باشم. مهم این است که شما چه می‌خواهید که هستید و چه میخواهید؟!حالا اگر با آن شخصیتی که هستید کسی که هستید آدم متناسب با شخصی خودتان و پیدا کردید که بهتر اگر نه بهتر که پیداش نکنید به چه دردی میخورد.فیلم هندی که نیست مثلا هی بریم خودمان یک جور دیگه ای نشان بدهیم باید خود واقعیمان باشیم و با واقعیت روبرو بشویم و اینگونه که روابطمان ارزشمند میشود.

حالا در یه رابطه ای دوستی باشد، رابطه‌ی عاطفی باشد رابطه کاری باشد مثلا طرف میرود استخدام بشود یک مهارتی ندارد میگوید مثلا زبان انگلیسی خوب است و بعد میرود به آن هلو و هاو آریو را می گپیند جا میخورد  خب چرا باید این کار را بکنیم به خاطر همین همیشه سعی کنید واقعی باشید،خودتان باشید کسی که بخواهد شما را می آید سمتتان کسی که نخواهد نمی آید در نهایت زندگی همیشه این شکل نمی‌ماند یعنی همچنین مثلا اوایلش می‌توانید با خالی‌بندی بروید جلو ولی بالاخره یک جا گندش در می آید و این گنده‌گویی و این رخ گرفتن همه اش موقتی است و این ماسک ها اصلا جذاب نیست.آدم که ماسک دارد اصلا لذت نمیبرد فکر کنید این برای ما ماسک گذاشته اید و دو آدم دروغگو مثلا با خالی بندی جفتشانم می‌دانند دارند خالی می‌بندند ولی رخ گرفتند که مثلا با همدیگر در ارتباط بوده اند.

به چه دردی میخورد خودتان دارید زجر می‌ دهید و نکته‌ی آخری که میخواهم بگویم بیخودی انتظار دیگران از خودتان را بالا نبرید با همین که هستید هستند بروید جلو  می‌دیدند چرا بیخودی وعده میدهید که آینده من اینگونه میشود اگر شد که چه بهتر و اگر نشد فدای سرتان بلاخره شما چیزی که هستید را نشان بدهید نه چیزی که میخواهید باشید و شاید هیچ وقت انتظاراتتان محقق نشود و ممکن است به آن نرسید. انتظار آدم ها  را در حد واقعی نگه دارید نه انتظاری که ممکن اس دست نیافتنی باشد یا اتفاق نیفتد این بهتان کمک می‌کند آرامشتان خیلی بیشتر بشود و نیاز داشته باشید تا تظاهر بکنید به کسی چیزی که نیستید.

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا