فصل سوم : نقش خانواده و دوستان در شکل‌دهی به عادت‌ها

 

مازلو، یک مرد مجارستانی بود که باور داشت همه چیز تحت تاثیر یک آموزش درست است و استعداد جایگاهی در موفقیت افراد ندارد. مازلو اعتقاد داشت آموزش درست می‌تواند یک کودک را به نابغه تبدیل کند. او ۳ دختر خود را مورد آزمایش قرار داد و از کودکی به آن‌ها به صورت حرفه‌ای شطرنج را آموخت. مهارت آن‌ها به قدری زیاد بود که می‌توانستند به راحتی بزرگترها را در بازی شکست دهند. آن‌ها بزرگ شدند و توانستند جزء برترین زنان شطرنج باز دنیا شوند. شطرنج برای آن‌ها همه چیز بود و بالاتر از هر چیز دیگری قرار داشت و همین عامل موفقیتشان بود.

ما عادت‌هایمان را تکرار می‌کنیم و همان کاری را انجام می‌دهیم که خانواده، دوستان، مدرسه و… یاد داد‌ه‌اند. هر کدام از ما در جوامع مختلفی زندگی می‌کنیم و این باعث می‌شود تا انتظارات و استانداردهای متفاوتی را تجربه کنیم. در بسیاری از مواقع شما بدون آنکه به این موارد توجه داشته باشید از آن پیروی می‌کنید و اصلا در مورد درست و یا غلط بودن آن‌ها فکر نمی‌کنید. نزدیکان، اکثریت و قدرتمندان معمولا گروه‌های شاخصی هستند که ما عادت‌های خود را از روی آن‌ها تقلید می‌کنیم.

۱. تقلید از نزدیکان: ما معمولا از رفتار افراد پیرامون‌مان تقلید می‌کنیم. مثلا اگر کسی از نزدیکان ما قبل از خواب دو بار در را چک می‌کند شما هم آن کار را انجام می‌دهید. بهترین کار برای تغییر رفتار و شکل‌دهی عادات جدید این است که با افرادی نشست و برخاست کنید که رفتارهای مطلوب و مناسب داشته باشند. مثلا اگر به دنبال تناسب اندام هستید، با افرادی نشست و برخاست کنید که اندام مناسبی دارند.

۲. تقلید از اکثریت: معمولا زمانی که نمی‌دانیم باید چه کاری انجام دهیم، از یک گروه بزرگ تقلید می‌کنیم. ما محیط اطراف خود را به طور دقیق زیر نظر می‌گیریم و آن را تحلیل و بررسی می‌کنیم. شاید این بررسی کردن‌ها در مواردی به نفعمان باشد اما یک نقطه ضعف بزرگ در دل خود پنهان کرده است. ممکن است رفتار و عادت شما بهتر از گروهی باشد که مد نظر قرار داده‌اید. معمولا تغییر عادت در یک گروه اکثریت سخت است، اما اگر برای شما نفعی داشته باشد در آن صورت تغییر عادت جذاب است.

۳. تقلید از قدرتمندها: قدرت در انسان نهفته است و همه دوست دارند قدرتمند باشند تا بتوانند به منابع زیادی دسترسی پیدا کنند. ما دوست داریم مورد احترام دیگران قرار بگیریم. می‌خواهیم تبدیل به یک ورزشکار قوی یا موسیقیدان حرفه‌ای شویم که همه به ما احترام می‌گذارند. به همین دلیل از افراد قدرتمند تقلید می‌کنیم و به همین دلیل اگر رفتاری برای ما احترام و ارزش به همراه بیاورد راحت‌تر آن را جذب می‌کنیم.

نکات کلیدی:

– در دنیا فرهنگ‌های مختلفی وجود دارد و این فرهنگ‌ها برای ما تعیین می‌کنند چه چیزی جذاب است و باید به دنبال چه چیزی برویم.

– ما رفتارهایی را تقلید می‌کنیم که برایمان ارزش و اهمیت به همراه می‌آورند.

– ما از سه گروه بزرگ تقلید می‌کنیم: «نزدیکان، اکثریت و قدرتمندان»

– بهترین راه برای ایجاد تغییرات در درون خودمان این است که گروه‌هایی که می‌خواهیم از آن‌ها تقلید کنیم، بهترین رفتارها را داشته باشند.

چگونه علل عادت‌های بد را شناسایی و اصلاح کنید

زمانی به پیشنهاد یکی از دوستانم به نام اریک به استانبول سفر کردم. او مرا به یک مهمانی دعوت کرد. در آن جمع تنها کسی که هرگز لب به سیگار نزده بود من بودم. از یکی از افراد سیگاری پرسیدم چه چیزی باعث شد که سیگاری شود، خیلی راحت پاسخ داد: دوستان. البته اریک هم سیگاری بود اما به گفته خودش بعد از مطالعه کتاب آلن کار به نام «ترک سیگار به آسان‌ترین روش» توانسته آن را ترک کند.

من هرگز این کتاب را نخوانده بودم اما ترغیب به مطالعه آن شدم. نویسنده در جای جای کتاب هر سرنخی که باعث شده تا فردی سیگاری شود را ذکر می‌کند، مثلا می‌گوید شما سیگار می‌کشید چون فکر می‌کنید اعصابتان را آرام می‌کند. اینقدر به این کار ادامه می‌دهد که فرد باور می‌کند سیگار کشیدن کار احمقانه‌ای است. در پایان کتاب هم به شما می‌گوید که با ارزش هستید و اگر سیگار را ترک کنید همه چیز به دست می‌آورید.

نویسنده از تکنیک «اصل غیر جذاب» برای ترک سیگار استفاده کرده است. او سیگار را برای خواننده‌های سیگاری خود غیر جذاب کرد و اکثر آن‌ها مثل اریک توانستند سیگار را ترک کنند.

پشت هر کاری که انجام می‌دهیم، یک انگیزه قوی نهفته است. تعدادی از انگیزه‌های ما اساسی نیستند اما تعدادی از آن‌ها برای بقای لازم و ضروری هستند. ذهن ما، همان ذهن انسان‌های نخستین است که انگیزه داشت تا زندگی کند، تولید مثل انجام دهد و برای بقاء بجنگد. حالا این نیازها شکل مدرن‌تری به خود گرفته اما اصل آن یعنی وسوسه همچنان باقی مانده است.

البته در این میان هم افراد به روش‌های مختلفی به وسوسه خود پاسخ می‌دهند. برخی برای رهایی از استرس سیگار می‌کشند و عده‌ای هم به جای سیگار کشیدن ورزش می‌کنند. وقتی در تنگنا قرار می‌گیریم و یک راه‌حل پیدا می‌کنیم، برای همیشه آن را انجام می‌دهیم مثل کسی که برای آرامش سیگار می‌کشد یا ورزش می‌کند. هر رفتاری که انجام می‌دهیم به تفسیر ما از وقایع باز می‌گردد. ممکن است سرنخ‌ها یکسان باشند اما برداشت شما و اقدامی که انجام می‌دهید می‌تواند خوب یا بد باشد.

هر وسوسه‌ای در شما تمایلات مختلفی را ایجاد می‌کند و همین مورد تعیین می‌کند که در آینده در چه جایگاهی قرار خواهید گرفت. هر تمایلی که دارید تلاشی است برای رشد انگیزه‌های شما. هر وقت یک نیاز خود را از طریق یک عادت و رفتاری برآورده کردید، این وسوسه در شما رشد می‌کند و باز هم آن کار را تکرار می‌کنید. وقتی که عادت‌های خود را مثبت تلقی می‌کنید برایتان جذاب می‌شوند.

همه چیز به ذهنیت ما بر می‌گردد، مثلا یک روز کاری را در ذهن خود خسته کننده و از روی اجبار تصور می‌کنیم، اما چه اتفاقی می‌افتد اگر بتوانیم نگاه اجباری را از روی آن برداریم و فقط کارمان را انجام دهیم؟! مثلا به جای گفتن این جمله که «من باید سر کار بروم و با مشتری‌های زیادی تماس بگیریم»، بگویید «من سر کار می‌روم و با مشتری‌های زیادی تماس می‌گیرم.»

برداشتن کلمه «باید» آن احساس مجبور کننده را از شما دور می‌کند. از این طریق می‌توانید عادت‌های دشوار را برای خودتان جذاب کنید و تجربیات مثبتی در زندگی خود بسازید. در این جا چند راهکار ساده برای توسعه مهارت‌ها و تبدیل عادات بد به عادات خوب و جذابتر کردن آن‌ها را به شما توضیح می‌دهم.

ورزش کردن: ورزش کنید اما با به کار بردن کلمات نادرست آن را برای خودتان سخت نکنید. به جای اینکه بگویید: «من باید روزی یک ساعت بدوم» بگویید «من باید استقامت بدنم را افزایش دهم.»

امور مالی: شاید پس‌انداز کردن برای شما خیلی سخت باشد. اما به خودتان نگویید من باید یا مجبورم هر ماه پس‌انداز کنم. بگویید اگر این ماه پس‌انداز کنم می‌توانم ماه بعد چیزی که می‌خواهم را بخرم.

وحشت‌های پیش از وقوع: خیلی افراد در شرایطی قرار می‌گیرند که باید سخنرانی کنند یا در مسابقه‌ای شرکت کنند. آن‌ها معمولا دچار ترس و وحشت می‌شوند و دائما به خودشان می‌گویند که من مضطرب هستم. بیایید به جای این جمله با این حجم از بار منفی بگویید «من هیجان‌زده‌ام و این به من کمک می‌کند که تمرکز کنم.»

نکات کلیدی:

– برای تغییر عادت‌های خود آنها را غیر جذاب کنید.

– هر رفتاری که ما از خود بروز می‌دهیم به دلیل انگیزه و وسوسه درونی‌مان است.

– از کلمات برای تغییر وضعیت به نفع خود استفاده کنید.

– ذهنیت خود را نسبت به مسائل مختلف تغییر دهید تا بتوانید از عادت‌های بد دوری کنید.

آرام جلو بروید، اما هیچگاه به عقب برنگردید

ما خودمان را محدود بهترین‌ها می‌کنیم. می‌خواهیم هر کاری را از بهترین روش آن انجام دهیم، اما وقتی به خود می‌آییم می‌بینیم که هیچ کاری انجام ندادیم. به جرات می‌توان گفت گاهی بهترین بودن، به بدترین دشمن شما تبدیل می‌شود. بین حرکت کردن و عمل کردن تفاوت زیادی وجود دارد. وقتی به دنبال یافتن بهترین ایده‌ها هستید فقط حرکت کردید، اما وقتی بخواهید یکی از آن‌ها را اجرا کنید آن وقت است که عمل کرده‌اید. منظور این نیست که حرکت کردن به درد شما نمی‌خورد، خیلی لازم است، اما تا وقتی عمل نکنید هیچ نتیجه‌ای به دست نمی‌آورید.

به طور کلی ما تمایل بیشتری به حرکت کردن داریم اما از شکست خوردن می‌ترسیم. می‌دانیم که وقتی عمل کنیم، احتمال شکست وجود دارد ولی در مرحله حرکت کردن شکست هر چقدر هم باشد، نمی‌تواند به ما آسیبی بزند، چون در حال آزمون و خطا هستیم. به همین دلیل در برنامه تغییر عادت‌ها نباید فقط برنامه‌ریزی کنیم، تغییر وقتی اتفاق می‌افتد که اقدامی انجام دهیم.

یک عادت فقط از طریق تکرار کردن، در ذهن و رفتار شما نهادینه می‌شود. هر چقدر بتوانید یک رفتار را بیشتر تکرار کنید وارد عمل نیرومندسازی طولانی مدت می‌شوید. با تکرار، در مغز ما راه‌هایی به وجود می‌آید که به مرور زمان یک رفتار را ناخودآگاهانه انجام می‌دهیم. مثلا ممکن است یادگیری زبان خارجی سخت باشد چون ذهن باید مسیرهای تازه‌ای را طی کند، اما هر چقدر که زمان بگذرد کم‌کم آن را فرا می‌گیریم.

چیزی که باعث می‌شود شما آسانتر یک عادت را یاد بگیرید، تکرار آن است. نمی‌توان محدوده زمانی خاصی را برای عادت‌ها مشخص کرد، مثلا می‌توانید ۳۰ بار یا ۱۰۰ بار یک عادت را در مدت ۳۰ روز انجام دهید تا ذهن شما به آن رفتار جدید عادت کند. یک رفتار را برای خود ساده کنید تا بتوانید راحت‌تر بارها و بارها تکرارش کنید.

 

نکات کلیدی:

– با ساده کرده رفتارها می‌توانید آن را راحت‌تر تکرار کنید.

– برای اینکه عادتی را شکل دهید باید در کنار تمرین، اقدام عملی هم صورت دهید.

– نمی‌توان مدت زمان مشخصی را برای شکل‌دهی به یک عادت تعیین کرد، هر رفتاری هر چقدر بیشتر تکرار شود، به عادتی دائمی در شما تبدیل خواهد شد.

فصل چهارم : کمترین تلاش – ایجاد عادت های خوب و شکستن عادت های بد