رشد و توسعه فردی

چگونه به خواسته های خود برسیم؟

به نام خدا و سلام من حسین توکلی هستم این هوپوکست بیست و یک است که دارید می‌شنوید. در این هوپوکست دنیای درونی و رسیدن به باور صحبت می کنیم، با ما همراه باشید.یک نکته‌ای را ابتدای برنامه قبل از اینکه شروع کنیم،صحبت اصلی را میخواهم خدمت شما بزرگواران بگویم آن هم این است که نباید بگویم عدم اطمینان،باید بگویم حیرت نباید کنیم، ناامنی با اینکه یک ویروس جهانگیر با آن طرف هستیم و یک ویروسی که کل دنیا را گرفته است باید به جای ناامنی بگویم آزادی.

چگونه از یک آرزوی کوچک به هدفی بزرگ برسیم؟

حالا برویم سراغ اصل مطلب حرف اصلیمان اینطوری شروع کنیم که هولوگرام یک عکس است که هر ذره از آن در مواجهه با اشعه لیزر تصویر کل عکس را از خودش منعکس می‌کند؛ یعنی هر میلی‌متر از عکس تمام عکس در خودش دارد و در بر گرفته است. فیزیکدان ها به این مسئله پی بردند که هر کدام از سلول‌های بدن آدم مانند ذره‌ی هولوگرام تمام ترکیب بدن انسان را در خودش دارد و همین‌طور این مطلب به اثبات رسیده است که هر یک ذره یعنی هر واحد اتمی در این عالم کلا و هر عنصر از آن تمامی عناصر دیگر را تو خودش دارد؛ درست مثل یک بذر درخت که کل درخت را در خودش دارد و دربرگرفته است، یعنی تمام یک درخت تنومند در همان بذر است ولی وجود دارد و از آنجایی که آدم‌ها هم از همین ذرات ریز هستند یعنی از اتم ساخته شده اند پس باید بگویم که هر کدام از ما تمامی جهان را در خودمان متجلی می‌کنیم.

از طرف دیگر اگر تمام جهان در درون ما قرار داشته باشد به این معنا که ما هم در باقی جهان تجلی پیدا می‌کنیم بر این اساس باید بگویم که این مصرع مشهور « بنی‌آدم اعضای یک پیکرن اند»  اگر یکی از بنیادی‌ترین حقایق این علم در نتیجه انزوا تخیلی بیش نیست و هیچ انسانی از انسان دیگر و هیچ عضوی از بقیه‌ی اعضای این جهان جدا نیست، اما آن چیزی که تمام موجودات این عالم را به همدیگر وصل می‌کند همان نیروی هوشیار مرتبط در مادون اتم است که بهش میگویم آگاهی مطلق و تنها نیرویی که سرعت انتقال اون از سرعت نور بشتر تمام آدم‌ها،تمام گیاهان و چیزهای دیگر به هم مرتبط هستند و این یعنی خوب و بد جهان هستی در درون ما منعکس میشود و همینطور لازم به اشاره است که رفتار و اعمال تک تک ما انسان‌ها بر عملکرد این جهان تاثیرگذار است و وجود این همه آدم افسرده با خیانت‌ها،خودخواهی‌ها،پایمال کردن حق بقیه آدم‌ها و چیزهایی دیگر همگی به هم متصل اند یعنی آدمایی که با دیگران خصومت دارند خودشان در نهایت نیاز به مصرف داروهای ضد افسردگی پیدا می‌کنند.

آیا احساسات آدم ها دارای انرژی است؟

اگر بخواهیم مطالب این هوپوکست که تا اینجا گفتیم به صورت خلاصه و با زبان ساده بگویم عصاره‌ی این  شکلی که احساسات آدم که دارای انرژی خیلی زیاد در اتم‌های این جهان است که اولین واحد ساختمانی آفرینش هستند اثر میگذارد و ساختار آن را تغییر میدها در نتیجه چه اتفاقی میفتد؟ آدم‌ها قادرند با انتخاب‌های تحت اراده‌ی خودشان و از روی عمد دو نیروی قدرتمند و تحت کنترل خودشان به جهان القا کنند و این روند روی حوادث و نتایج زندگیشان اثر مگیذارد.

نوشته های مشابه

البته به وقوع پیوستن چنین اتفاقاتی در زندگی هر آدمی نیازمند وجود یک نیروی دیگری به نام باور یا ایمان است. این قانون کائنات بدون باور بی‌اثر میشود همانطوری که قبلا به این مسئله پرداختیم، در هر یک از لحظات زندگی آدم میلیاردها امکان برای به وقوع پیوستن وجود دارد ولی این به خود هر آدم برمی‌گردد که کدام یکی از این یک میلیارد را انتخاب کند کدومش را باور کند و از بین این یک میلیارد کدامش را انتخاب کند.

در حقیقت هر آدمی بنا به برداشت و باورهای ذهن خودش دارای یک سری دیدگاه‌های معینی نسبت به خودش، زندگی و کل عالم هستی که بر روی انتخاب‌هایش در هر مرحله تاثیر می‌ گذارد و کنترل مستقیم دارد و همین‌طور جهان نشسته دارد ما را نگاه میکند که هر فردی بعد از فیلتر کردن باورهای خودش است. دوم کارت بیرون می‌کشد یعنی کدام یکی از آن یک میلیارد اتفاق را انتخاب می‌کند انتخاب هر انسان و در پی آن شرایط زندگی که برای خودش می‌سازد ساخته‌ی همین انتخابش کاملا بسته و وابسته به آن دیدگاه و باوری که از پشت آن به زندگی و لحظات موقعیت‌هایش دارد نگاه می‌کند، چون همانطوری که به کمک علم فیزیک رسید عالم تابع ثانیه ثانیه آدم، شما هم می‌توانید این قانون را امتحان کنید به این شکل به مدت سی روز یک باور معین یعنی هر چیزی که انتخاب خودتان را توام با احساسات شدید با خودتان تکرار کنید و به ذهنتان این حاضر و این فضا را ندهید که مطلب دیگه‌ای را جایگزین کند یا اختلالی تدر باورتان ایجاد کند.

یقین کنید که بعد از این سی روز به طور حتم به خواسته‌ی خودتان می‌رسید این تمرین در ارتباط با هر موضوع دیگری می‌تواند به اجرا دربیاید اما شرط لازم برای دریافت نتیجه‌ی دلخواه عمل کردن به تمامی اجزای این تمرین یعنی اول اینکه باید ثانیه به ثانیه تا رسیدن به خواسته‌ی متمرکز بمانید ، دوم شدیدا و با تمام وجود خواسته‌ی خودتان را بخواهید ، سومین کاری که باید کنید چیست؟ احساسات خیلی شدید را در پس باورهای جدید یا همان خواسته‌ی خودتان قرار بدهید،چهارم اینکه رسیدن به خواسته‌ی خودتان را یک طوری باور کنید که میزان شک و تردید تان در آن صفر باشد و پنجمین و آخرین مرحله از جریان دست پیدا کردن به آرزوهایمان داشتند و حرکت به سمت دستیابی و رسیدن به آن چون عدم جنبش خلاف جریان این عالم آدم است با حرکت و تلاش خودشان به جهان می‌فهماند خواسته‌ی خودشان را مصرانه میخواهند خیلی از آدم‌ها در اجرای آخرین مرحله از این مراحل دچار سستی و تنبلی میشوند باید بگویم که تلاش نکردن برای رسیدن به خواسته‌ها نشان از افسرده بودن آدم‌ها می‌دهد.

در پس ذهن ما صدایی است که با جملات ناامید کننده ای باعث تحلیل رفتن انرژی و سست شدن باورهای مثبت میشود. لازم به یادآوری است که صدای ذهن آدم‌ها از باورهای قدیمی آنها هم منفی و به ترتیب خانواده تربیت و جامعه شکل گرفته است و تشکیل میشود. همه‌ی آدم‌ها بر اساس باورهای ذهنشان عملکردی را پیش می‌گیرند که به اثبات باورهایشان برسند در واقع ما همیشه به طور ناخودآگاه تمایل دارند که به دنیا ثابت کنند باورشان درباره‌ی سختی‌های زندگی صحیح است و هیچ معجزه‌ای وجود ندارد و برای دستیابی به هر لذتی باید سال‌ها زجر و خستگی تحمل کرد و در نهایت هم به هیچ نقطه‌ی امیدی نرسید.

انرژی انسان ها به صورت منفی و مثبت است!

ولی حقیقت این است که انرژی جاری در مادون اتم‌ها نیرویی که به هر فکر و باور انسان چه مثبت و چه منفی و هیچ ترجیحی پاسخ و جواب مثبت نشان میدهد یعنی اگر کسی خودش دوست نداشتنی بدون جهان ازش اطاعت می‌کند و جلوه‌های دوست نداشتنی بودن را جلوی پایش قرار میدهد، اگر خودش را بی‌ارزش و بی‌خاصیت بداند در زندگی دائما با وضعیتی روبرو میشود که این دیدگاه بریاش اثبات میشود و با این دیدگاه مواجه میشود.به زبان ساده‌تر میشود گفت که نیروی الهی مثل یک آینه‌ی در مقابل انسان قرار گرفته است و تصویر افکار و باورها و در زندگی منعکس می‌کند.

این نیرویی که از عشق بی‌دریغ سرشار به انسان این فرصت را میدهد تا باورهای خودش را در زندگی مشاهده کن نیروی الهی از روی عشق بی‌شر انسان این اجازه ر میده تا زندگی خودش با اختیار خودش رقم بزنه پس هر اون چیزی کند.هر انسان نسبت به آن میل شدید نشان بدهد برایش خلق می‌کند. هر قدر این میل در انسان قوی‌تر باشد نمود آن در زندگی سریع‌تر و بیشتر میشود، در ضمن این نکته را باید بگویم که تکرار کردن هر فکر باعث نهادینه شدن و نیرومندی آن فکر و وجود انسان میشود، پس اگر فردی یک فکر کوچک ولی منفی سالیان،سال در ذهن خودش مرور کرده باشد حالا این تفکر کوچک به باوری بزرگ و عمیق در وجودش تبدیل میشود.

هر قدر هم که خلاف میل کنونیش باشد و از آنجایی که قدرت اثرگذاری زیادی پیدا کرده است به طور حتم در زندگیش مجسم می‌شود. این مسئله درست درباره‌ی اندیشه‌های مثبت هم صدق میکند اما به طور معمول در ذهن آدم‌ها افکار منفی و مخرب خیلی فراوان‌تر و ریشه دار تر از تفکر و باورهای مثبت پیدا میشوند به همین خاطر جایگزین کردن یک اندیشه‌ی نو یا رسیدن به چیزی که قبل از این باور منفی در پشت اون بوده است نیاز به ممارست و تلاش بیشتری دارد تا بتواند برخلاف جریان همیشگی ذهن حرکت کند و به هر آنچه که مایل است دست پیدا کند و برسد.

حضور انسان و فکر کردن در مورد آن باعث بروز مسائل می شود

افکار و باورهای تکراری آدم‌ها درست مثل یک درختی است که سال‌ها در خاک ریشه گسترده باشد و ریشه دوانده باشد چنین درختی را نمیشود به آسانی ریشه کن کرد برخلاف آن اندیشه‌های جدید هر قدر هم که عاقلانه و دلخواه آدم‌ها باشد ولی مثل اینکه نهال نوپا که به راحتی امکان از بین رفتن دارد، کسانی که به قدرت تاثیرگذاری انسان بروی سرنوشتشان باور دارند در هر بار مواجه شدن با افکار مخرب ذهن قاطعانه جلو این و با یادآوری کردن افکار مثبت و تکرار جملاتی در بی‌اعتبار کردن اندیشه‌های منفی به صورت ذکر مانع از نفوذ احساسات منفی به وجود خودشان میشوند و کسی قبلا به این مطلب اشاره کردم، که فقط دو احساس در این عالم وجود دارد ترس و عشق و اینکه هر وقت ترس باشد، عشق از بین میرود و انسان خودش را از خدا دور احساس می‌کند هر موقع که عشق باشد ترس محو میشود و انسان قدرت اثرگذاری بر جریان این عالم را پیدا می‌کند و یکی دیگر از مسائلی که به انسان قدرت اثرگذاری در مسیر زندگی و عالم را میدهد حضور داشتند در روز و لحظه‌ی حاضر است.

حضور انسان باعث شکل‌گیری حوادثی از طرفش در این عالم میشود چرا که هر انسان خواسته یا ناخواسته هر لحظه در حال تفکر فعالیت و همانطور که گفتیم هر فکر کلام و عمل انسان موجی را به سوی این عالم است به همین دلیل مثلا یک شخص عصبی و مضطرب به راحتی قادر به انتقال حالت نامطلوب خودش به دیگران نیست، چون این جهان بر اساس امواج معلق در فضا شده است.

تغییر ذهن بر اساس  آنچه گفتم لازمه‌ی دست یافتن به آرزوها وجود ذهنی با افکار مثبت و نیرومند است. پس اولین قدم در جهت رسیدن به خوشی و سعادت اصلاح افکار و تغییر ساختمان ذهن است.ذهن انسان در آغاز تولد دارای هیچ هویت از پیش تعیین شده‌ای نیست و فقط با تکرار افکار شکل می‌گیرد در نتیجه دارای قابلیت تغییرپذیری و به راحتی میتواند رنگ و بوی هر موضوعی را به خودش بگیرد که منبع تغذیه‌ اش باشد و برای آن تکرار شده باشد برای همین آدم‌ها می‌توانند به کمک تهیه‌ی منبع تغذیه مناسب برای ذهنشان و تکرار مطالب مثبت ذهن خودشان را از نو شکل بدهند. دوازده تکنیک وجود داره که نویسنده‌ی عزیز برنامه‌ی ما این را به عنوان بزرگترین هدیه از طرف استاد خودشان میدانند که قراره است با این تکنیک‌ها ذهن ناخودآگاه ما تغییر پیدا کند.

۱- به صورت مکرر خواسته خود را بیان کنید

اولیش چیست؟ خواسته شدید تمام آدم‌هایی که موفق هستند کسایی هستند که به آرزوهای خودشان یعنی هر چیزی که است دست پیدا کرده باشند به شما میگوند که به حدی تمام وجود آرزوی خودشان و خواستن که به عینیت در آمده اولی یک خواسته‌ی شدید تمامی افراد موفق کسانی که خودشان هر چیزی که هست دست پیدا کرده باشند. به شما میگویند که به حدی با تمام وجود آرزوی خودشان را خواستن که به عینیت در آمده.

۲- به خواسته خود ایمان داشته باشید

دومی، ایمان به هر نیروی فراتر از قدرت انسان با ذهن خودتان امکان به وقوع پیوستن خواسته‌تان تخمین نزنید. ذهن انسان با محدودیت‌های خودش به نیروهای این عالم نگاه می‌کند.

۳- درست هدف گذاری کنید

سوم،هدف‌گذاری تمام افراد موفق به طور خودآگاه یا ناخودآگاه از این تکنیک استفاده می‌کنند. با اهداف هفتگی شروع کنید چون مهلت سررسید آنها کوتاه و برای ذهنتان خیلی دلچسب و اعتماد به نفستان را بالا میبرد. فقط باید طوری عمل کنید که در پایان هفته حتما به اهدافتان رسیده باشید.

یادداشتی از هدف مورد نظر و یک جایی جلو چشماتان قرار بدهید. اتفاقی که صورت می‌گیرد این است که ذهن ناخودآگاه فاصله‌ی شما با هدف مورد نظر تخمین می‌زند و خودش را برای رساندن شما به هدف دست‌به‌کار میشود.

۴- همیشه از خودتان سوال بپرسید

چهارم دائما از خودتان سوال کنید که چرا هدف و آرزوی مورد نظر را میخواهید؟ پاسخی که به شما میدهند، احساساتی که شما در زندگی به دنبال آن هستید از آنجایی که احساسات و قدرت بیشتری بر اتم‌های عالم اثر می‌کنند با شناخت احساسات نهفته در آرزوتان و تجسم مستقیم آن خیلی سریع‌تر به آن چیزی که در آرزوش هستید دست پیدا می‌کنید.

۵- همیشه موقعیت سنج باشید

پنجمین فاصله‌ی بین موقعیت حالتان را با اهدافتان بسنجید.

۶- برای رسیدن به خواسته های خود صبور باشید

ششم قرار دادن موعد زمانی دقیق برای دست پیدا کردن به تمام اهداف و آرزوهای ناخودآگاه آدم‌ها اگر موعد زمانی وجود نداشته باشد و دقیق نباشد به حرکت در نمی آید.

۷- همیشه در مورد آرزوهای خود تفکر کنید

هفتم راجع به آرزوها یا موفقیت مورد نظر به قدری اطلاعات در ذهن خودتان وارد کنید که ذره‌ای فضای خالی باقی نمانده است. اگر قصد دارید حرفه‌ای جدیدی را شروع کنید با افراد فعال در حرفتان آشنا بشوید و با آنها معاشرت کنید. تمام مطالعات و فضای پیرامون و همینطور درون ذهنتان را از این موضوع موردنظر پر کنید و هیچ اطلاعاتی را در این زمینه از دست ندهید. نمونه‌ی اجرا شده‌ی این تکنیک را میشود در بین ورزشکاران و قهرمان‌های کشور چین پیدا کرد این افراد از سه الی چهار سالگی روزانه پنج تا شش ساعت به تمرین حرفه‌ای مورد نظر خودشان با تجسم لحظه‌ی رقابت و برخورد در مسابقات می‌پردازند.

۸- اشخاص موفق در حوزه خود را بشناسید.

هشتم تمام اشخاص موفق در رشته‌ی خودتان را بشناسید. معاشرت های آدم‌ها از اهمیت خیلی زیادی برخوردار هستند. برای اینکه بخواهد به آرزوهایش برسد.

۹- همیشه به موفقیت فکر کنید.

نهم در تمام مدت حرکتشان به سمت هدف مجسم کنید که به خواسته‌تان رسیدید.

۱۰- اتفاق های منفی را از خود دور کنید

دهم ،به کائنات بگوید یا خواسته‌ی من یا مرگ. یعنی زندگی را بدان رسیدن به خواسته‌تان نپذیرید و قبول کنید خواسته‌ی خودتان را تا سر حد مرگ بخواهید. در واقع مرگ در راه رسیدن به خواسته‌ی قلبی خیلی بهتر از زندگی توام با افسردگی استک.

۱۱- در ذهن خود رسیدن به خدف را تکرار کنید

یازدهم یکی از تکنیک‌های تغییر ذهن تکرار کلمات و جملات تاکیدی مثبت یا همان ذکر است. باید بگویم که ذکر بسته به نیاز فرد می‌تواند هر جمله یا کلمه‌ای باشد.

۱۲- ذهن خود را به سمت هدف هدایت کنید

دوازدهم،از راه‌های دیگر برای تغییر ذهن این است که فرد به گونه‌ای رفتار کند که انگار از همین الان به آن چیزی که آرزو داشته است شک و تردید را به طور کامل و محض از وجود خودتان بیرون بریزید چون شک باعث سردرگمی اتم‌ها میشود و احساسات قوی باید در پس فکرتان وجود داشته باشند و قرار داشته باشند لازمه‌ی احساسات قوی این است که آن آدم بداند که  از زندگی چی میخواهد بعدش به طور دقیق خودش را در آن موقعیت ها مجسم کند.

این تجسم سازی باید به صورت خیلی دقیق همراه با لمس جزییات دلچسب در آدم صورت بگیرد به طور مثال فردی که در حال تجسم ماشین دلخواه خودش است باید بتواند سطح صاف بدنه است فشاری که برای باز کردن در به آن دستگیره می آورد، جنس فرمانش،دنده‌اش،مدل صندلیش و چیزهای دیگر را زیر دستانش و بوی چرم صندلی در مشام خودش حس کند و در کل لذت لمس این خودرو را با همه‌ی وجودش احساس کند.

مشاهده‌ی تجربیات بقیه‌ی آدم‌ها و به این یقین میرساند که ممکن نیست و امکان نداره با داشتن افکار رو به ضعف و شکست به هیچ گونه موفقیتی دست پیدا کرد و رسید به یک آدم ثروتمند. فکر فقیر به ذهن خودش راه میدهد و یک انسان سعادت‌مند ذره‌ای به بدبختی و فلاکت فکر نمی‌کند. یک فرد دوست‌داشتنی وجود ندارد که از درون دارای احساسات منفی نسبت به خودش باشد پس با در دست داشتن راهکار و کلید موفقیت چه چیزی باعث میشود که انسان به این دستورات عمل نکند و همینطور در وضعیت ناخوشایند باقی بماند. متاسفانه اغلب آدم‌ها و بیشتر آدم‌ها جسارتی تصویر روشن و ایده‌آل و در زندگی خودشان ندارند.

افسردگی دلیل اصل بروز بسیاری از مشکلات در انسان

علت این که به طور معمول آن چیزی که هر کدام از ما در زندگی با آنها روبرو هستیم.عده ا‌ی کثیری از آدم‌های افسرده و ناکام در جهت رسیدن به آرزو آنها که باعث میشود جسارت شاد بودن در انسان از بین برود یا از شاد بودن خودمان به خاطر افسردگی دیگران احساس شرم کنیم و احساس گناه داشته باشیم. در بین تمام مردمی که هر روز فرد با آنها ارتباط و در تماس آدمایی هستند که لازمه انسان از انها دوری کند و من بارها و در همه‌ی صحبت‌هایمان با انها لقب آرزو دادم،آرزوهای آدمهایی هستند که از آنجایی که به آرزوی خودشان نرسیدند و دست پیدا نکردند و در افسردگی به سر می‌برند به طور غیر عمد و غیر ارادی باعث از بین رفتن آرزوهای دیگران و باعث افسردگی شان میشود این آدم ها بیشتر با کمترین تلاش باعث تخریب دیدگاه و دلسردی و ناامیدی دیگران میشوند.

آدم‌ها باید نسبت به این افراد خیلی باهوش باشند و خیلی هوشیار باشند تا بتوانند از خطر آنها در مسیر رسیدن به اهداف و آرزوهایشان جلوگیری کنند. اما در برابر این سوال که چگونه میشود یک چنین کاری انجام داد باید بگویم که لازمه‌ی مقابله کردن با آرزوها، شناخت و اعتماد به وجود خودمان همانطور خواسته‌ی خودمان را مدام در ذهنمان تکرار کنیم.

یقین کنید که به حقیقت می‌رسید و جمله‌ی اگر نشد چی را از ذهنمان بیرون کنیم شاید این سوال در ذهنت شکل بگیرد که آیا تجسم سازی زیاد آدم ها را به رویاپردازی که یکی از سیستم‌های فرار از درد نمی‌کند؟ در پاسخ به این سوال باید بگویم که برای جلوگیری از این اتفاق اولین شرط شناخت خودمان خودشناسی به دور از هرگونه افکار فانتزی و رویاگانه و به آدم کمک می‌کند تا توانایی استعداد و چیزهای دیگر خودش را با جزییات کامل و از هر لحاظ بشناسد.

ماموریت خودمان را در این زندگی بدانیم و بدانیم که قرار است چه جایگاهی را تدر این دنیا داشته باشیم.خوشبختی تصمیم است پس افکارتان با اختیار و اراده‌ی خودتان انتخاب کنید تا به هر آن چیزی که در آرزوی آن هستید دست پیدا کنید و برسید بعدش در راه رسیدن به آنها قدم بردارید و در مواجهه با سختی و مشکلات راه دلسرد نشوید. مسائلی که در طی مسیر رسیدن به آرزوها به انسان ضربه می‌زند ناشی از همان افکاری که یک عمر در ذهن شما بوده است و هنوز از قدرت قابل توجهی برخوردار است. تداوم با پشتکار از ملزومات رسیدن به هدف است، پشتکار یعنی با هر بار دلسردی و ظهور فکر منفی دوباره روحیه‌ی خودمان را احیا کنیم و این کار تا جایی ادامه بدهیم که امواج فکری‌مان به شکل دلخواه تغییر کند.

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا