ایجاد عادت های خوب و شکستن عادت های بد – راه های ساده و ثابت شده -فصل ۳

فصل سوم : نقش خانواده و دوستان در شکل‌دهی به عادت‌ها

 

مازلو، یک مرد مجارستانی بود که باور داشت همه چیز تحت تاثیر یک آموزش درست است و استعداد جایگاهی در موفقیت افراد ندارد. مازلو اعتقاد داشت آموزش درست می‌تواند یک کودک را به نابغه تبدیل کند. او ۳ دختر خود را مورد آزمایش قرار داد و از کودکی به آن‌ها به صورت حرفه‌ای شطرنج را آموخت. مهارت آن‌ها به قدری زیاد بود که می‌توانستند به راحتی بزرگترها را در بازی شکست دهند. آن‌ها بزرگ شدند و توانستند جزء برترین زنان شطرنج باز دنیا شوند. شطرنج برای آن‌ها همه چیز بود و بالاتر از هر چیز دیگری قرار داشت و همین عامل موفقیتشان بود.

ما عادت‌هایمان را تکرار می‌کنیم و همان کاری را انجام می‌دهیم که خانواده، دوستان، مدرسه و… یاد داد‌ه‌اند. هر کدام از ما در جوامع مختلفی زندگی می‌کنیم و این باعث می‌شود تا انتظارات و استانداردهای متفاوتی را تجربه کنیم. در بسیاری از مواقع شما بدون آنکه به این موارد توجه داشته باشید از آن پیروی می‌کنید و اصلا در مورد درست و یا غلط بودن آن‌ها فکر نمی‌کنید. نزدیکان، اکثریت و قدرتمندان معمولا گروه‌های شاخصی هستند که ما عادت‌های خود را از روی آن‌ها تقلید می‌کنیم.

۱. تقلید از نزدیکان: ما معمولا از رفتار افراد پیرامون‌مان تقلید می‌کنیم. مثلا اگر کسی از نزدیکان ما قبل از خواب دو بار در را چک می‌کند شما هم آن کار را انجام می‌دهید. بهترین کار برای تغییر رفتار و شکل‌دهی عادات جدید این است که با افرادی نشست و برخاست کنید که رفتارهای مطلوب و مناسب داشته باشند. مثلا اگر به دنبال تناسب اندام هستید، با افرادی نشست و برخاست کنید که اندام مناسبی دارند.

۲. تقلید از اکثریت: معمولا زمانی که نمی‌دانیم باید چه کاری انجام دهیم، از یک گروه بزرگ تقلید می‌کنیم. ما محیط اطراف خود را به طور دقیق زیر نظر می‌گیریم و آن را تحلیل و بررسی می‌کنیم. شاید این بررسی کردن‌ها در مواردی به نفعمان باشد اما یک نقطه ضعف بزرگ در دل خود پنهان کرده است. ممکن است رفتار و عادت شما بهتر از گروهی باشد که مد نظر قرار داده‌اید. معمولا تغییر عادت در یک گروه اکثریت سخت است، اما اگر برای شما نفعی داشته باشد در آن صورت تغییر عادت جذاب است.

۳. تقلید از قدرتمندها: قدرت در انسان نهفته است و همه دوست دارند قدرتمند باشند تا بتوانند به منابع زیادی دسترسی پیدا کنند. ما دوست داریم مورد احترام دیگران قرار بگیریم. می‌خواهیم تبدیل به یک ورزشکار قوی یا موسیقیدان حرفه‌ای شویم که همه به ما احترام می‌گذارند. به همین دلیل از افراد قدرتمند تقلید می‌کنیم و به همین دلیل اگر رفتاری برای ما احترام و ارزش به همراه بیاورد راحت‌تر آن را جذب می‌کنیم.

نکات کلیدی:

– در دنیا فرهنگ‌های مختلفی وجود دارد و این فرهنگ‌ها برای ما تعیین می‌کنند چه چیزی جذاب است و باید به دنبال چه چیزی برویم.

– ما رفتارهایی را تقلید می‌کنیم که برایمان ارزش و اهمیت به همراه می‌آورند.

– ما از سه گروه بزرگ تقلید می‌کنیم: «نزدیکان، اکثریت و قدرتمندان»

– بهترین راه برای ایجاد تغییرات در درون خودمان این است که گروه‌هایی که می‌خواهیم از آن‌ها تقلید کنیم، بهترین رفتارها را داشته باشند.

چگونه علل عادت‌های بد را شناسایی و اصلاح کنید

زمانی به پیشنهاد یکی از دوستانم به نام اریک به استانبول سفر کردم. او مرا به یک مهمانی دعوت کرد. در آن جمع تنها کسی که هرگز لب به سیگار نزده بود من بودم. از یکی از افراد سیگاری پرسیدم چه چیزی باعث شد که سیگاری شود، خیلی راحت پاسخ داد: دوستان. البته اریک هم سیگاری بود اما به گفته خودش بعد از مطالعه کتاب آلن کار به نام «ترک سیگار به آسان‌ترین روش» توانسته آن را ترک کند.

من هرگز این کتاب را نخوانده بودم اما ترغیب به مطالعه آن شدم. نویسنده در جای جای کتاب هر سرنخی که باعث شده تا فردی سیگاری شود را ذکر می‌کند، مثلا می‌گوید شما سیگار می‌کشید چون فکر می‌کنید اعصابتان را آرام می‌کند. اینقدر به این کار ادامه می‌دهد که فرد باور می‌کند سیگار کشیدن کار احمقانه‌ای است. در پایان کتاب هم به شما می‌گوید که با ارزش هستید و اگر سیگار را ترک کنید همه چیز به دست می‌آورید.

نویسنده از تکنیک «اصل غیر جذاب» برای ترک سیگار استفاده کرده است. او سیگار را برای خواننده‌های سیگاری خود غیر جذاب کرد و اکثر آن‌ها مثل اریک توانستند سیگار را ترک کنند.

پشت هر کاری که انجام می‌دهیم، یک انگیزه قوی نهفته است. تعدادی از انگیزه‌های ما اساسی نیستند اما تعدادی از آن‌ها برای بقای لازم و ضروری هستند. ذهن ما، همان ذهن انسان‌های نخستین است که انگیزه داشت تا زندگی کند، تولید مثل انجام دهد و برای بقاء بجنگد. حالا این نیازها شکل مدرن‌تری به خود گرفته اما اصل آن یعنی وسوسه همچنان باقی مانده است.

البته در این میان هم افراد به روش‌های مختلفی به وسوسه خود پاسخ می‌دهند. برخی برای رهایی از استرس سیگار می‌کشند و عده‌ای هم به جای سیگار کشیدن ورزش می‌کنند. وقتی در تنگنا قرار می‌گیریم و یک راه‌حل پیدا می‌کنیم، برای همیشه آن را انجام می‌دهیم مثل کسی که برای آرامش سیگار می‌کشد یا ورزش می‌کند. هر رفتاری که انجام می‌دهیم به تفسیر ما از وقایع باز می‌گردد. ممکن است سرنخ‌ها یکسان باشند اما برداشت شما و اقدامی که انجام می‌دهید می‌تواند خوب یا بد باشد.

هر وسوسه‌ای در شما تمایلات مختلفی را ایجاد می‌کند و همین مورد تعیین می‌کند که در آینده در چه جایگاهی قرار خواهید گرفت. هر تمایلی که دارید تلاشی است برای رشد انگیزه‌های شما. هر وقت یک نیاز خود را از طریق یک عادت و رفتاری برآورده کردید، این وسوسه در شما رشد می‌کند و باز هم آن کار را تکرار می‌کنید. وقتی که عادت‌های خود را مثبت تلقی می‌کنید برایتان جذاب می‌شوند.

همه چیز به ذهنیت ما بر می‌گردد، مثلا یک روز کاری را در ذهن خود خسته کننده و از روی اجبار تصور می‌کنیم، اما چه اتفاقی می‌افتد اگر بتوانیم نگاه اجباری را از روی آن برداریم و فقط کارمان را انجام دهیم؟! مثلا به جای گفتن این جمله که «من باید سر کار بروم و با مشتری‌های زیادی تماس بگیریم»، بگویید «من سر کار می‌روم و با مشتری‌های زیادی تماس می‌گیرم.»

برداشتن کلمه «باید» آن احساس مجبور کننده را از شما دور می‌کند. از این طریق می‌توانید عادت‌های دشوار را برای خودتان جذاب کنید و تجربیات مثبتی در زندگی خود بسازید. در این جا چند راهکار ساده برای توسعه مهارت‌ها و تبدیل عادات بد به عادات خوب و جذابتر کردن آن‌ها را به شما توضیح می‌دهم.

ورزش کردن: ورزش کنید اما با به کار بردن کلمات نادرست آن را برای خودتان سخت نکنید. به جای اینکه بگویید: «من باید روزی یک ساعت بدوم» بگویید «من باید استقامت بدنم را افزایش دهم.»

امور مالی: شاید پس‌انداز کردن برای شما خیلی سخت باشد. اما به خودتان نگویید من باید یا مجبورم هر ماه پس‌انداز کنم. بگویید اگر این ماه پس‌انداز کنم می‌توانم ماه بعد چیزی که می‌خواهم را بخرم.

وحشت‌های پیش از وقوع: خیلی افراد در شرایطی قرار می‌گیرند که باید سخنرانی کنند یا در مسابقه‌ای شرکت کنند. آن‌ها معمولا دچار ترس و وحشت می‌شوند و دائما به خودشان می‌گویند که من مضطرب هستم. بیایید به جای این جمله با این حجم از بار منفی بگویید «من هیجان‌زده‌ام و این به من کمک می‌کند که تمرکز کنم.»

نکات کلیدی:

– برای تغییر عادت‌های خود آنها را غیر جذاب کنید.

– هر رفتاری که ما از خود بروز می‌دهیم به دلیل انگیزه و وسوسه درونی‌مان است.

– از کلمات برای تغییر وضعیت به نفع خود استفاده کنید.

– ذهنیت خود را نسبت به مسائل مختلف تغییر دهید تا بتوانید از عادت‌های بد دوری کنید.

آرام جلو بروید، اما هیچگاه به عقب برنگردید

ما خودمان را محدود بهترین‌ها می‌کنیم. می‌خواهیم هر کاری را از بهترین روش آن انجام دهیم، اما وقتی به خود می‌آییم می‌بینیم که هیچ کاری انجام ندادیم. به جرات می‌توان گفت گاهی بهترین بودن، به بدترین دشمن شما تبدیل می‌شود. بین حرکت کردن و عمل کردن تفاوت زیادی وجود دارد. وقتی به دنبال یافتن بهترین ایده‌ها هستید فقط حرکت کردید، اما وقتی بخواهید یکی از آن‌ها را اجرا کنید آن وقت است که عمل کرده‌اید. منظور این نیست که حرکت کردن به درد شما نمی‌خورد، خیلی لازم است، اما تا وقتی عمل نکنید هیچ نتیجه‌ای به دست نمی‌آورید.

به طور کلی ما تمایل بیشتری به حرکت کردن داریم اما از شکست خوردن می‌ترسیم. می‌دانیم که وقتی عمل کنیم، احتمال شکست وجود دارد ولی در مرحله حرکت کردن شکست هر چقدر هم باشد، نمی‌تواند به ما آسیبی بزند، چون در حال آزمون و خطا هستیم. به همین دلیل در برنامه تغییر عادت‌ها نباید فقط برنامه‌ریزی کنیم، تغییر وقتی اتفاق می‌افتد که اقدامی انجام دهیم.

یک عادت فقط از طریق تکرار کردن، در ذهن و رفتار شما نهادینه می‌شود. هر چقدر بتوانید یک رفتار را بیشتر تکرار کنید وارد عمل نیرومندسازی طولانی مدت می‌شوید. با تکرار، در مغز ما راه‌هایی به وجود می‌آید که به مرور زمان یک رفتار را ناخودآگاهانه انجام می‌دهیم. مثلا ممکن است یادگیری زبان خارجی سخت باشد چون ذهن باید مسیرهای تازه‌ای را طی کند، اما هر چقدر که زمان بگذرد کم‌کم آن را فرا می‌گیریم.

چیزی که باعث می‌شود شما آسانتر یک عادت را یاد بگیرید، تکرار آن است. نمی‌توان محدوده زمانی خاصی را برای عادت‌ها مشخص کرد، مثلا می‌توانید ۳۰ بار یا ۱۰۰ بار یک عادت را در مدت ۳۰ روز انجام دهید تا ذهن شما به آن رفتار جدید عادت کند. یک رفتار را برای خود ساده کنید تا بتوانید راحت‌تر بارها و بارها تکرارش کنید.

 

نکات کلیدی:

– با ساده کرده رفتارها می‌توانید آن را راحت‌تر تکرار کنید.

– برای اینکه عادتی را شکل دهید باید در کنار تمرین، اقدام عملی هم صورت دهید.

– نمی‌توان مدت زمان مشخصی را برای شکل‌دهی به یک عادت تعیین کرد، هر رفتاری هر چقدر بیشتر تکرار شود، به عادتی دائمی در شما تبدیل خواهد شد.

فصل چهارم : کمترین تلاش – ایجاد عادت های خوب و شکستن عادت های بد 

ایجاد عادت های خوب و شکستن عادت های بد – راه های ساده و ثابت شده -فصل ۴

فصل چهارم : قانون کمترین تلاش

 

قانون کمترین تلاش می‌گوید اگر افراد بین چند گزینه قرار بگیرند، گزینه‌ای را انتخاب می‌کنند که کمترین تلاش را به دنبال داشته باشد. ما در بین تمام گزینه‌هایی که در طول زندگی در مقابلمان قرار می‌گیرد موردی را انتخاب می‌کنیم که هم ارزش ما را بالا ببرد و هم با کمترین تلاش بتوانیم به آن دست پیدا کنیم. این در مورد عادت‌ها هم صدق می‌کند. اگر رفتاری که می‌خواهیم انتخاب کنیم و به یک عادت در خودمان تبدیل کنیم، انرژی زیادی نیاز داشته باشد، معمولا احتمال انجامش پایین می‌آید. به همین دلیل به سمت قانون کمترین تلاش کشیده می‌شویم. تنها راهی که بتوانیم رفتاری را مدام تکرار کنیم و آن را مثل یک مانع برای هدفمان در نظر نگیریم، ساده کردن آن است. وقتی آن‌ها را تبدیل به ساده‌ترین شکل ممکن کنید، راحت‌تر وارد مرحله اقدام می‌شوید و هر شرایطی داشته باشید، آن را انجام می‌دهید.

برای راه دادن یک عادت در زندگی، به تلاش نیاز دارید. برای آسان‌تر کردن این کار روی محیط کار کنید. محیط اطراف خود را طوری تغییر دهید که به هر طرف نگاه می‌کنید شما را یاد عادت تازه‌تان بیندازد. مثلا اگر می‌خواهید به باشگاه بروید، چقدر خوب است که باشگاهی انتخاب کنید که نزدیک محل کارتان باشد، به این صورت می‌توانید بعد از ساعت کاری برای ورزش به باشگاه بروید. در این بین سعی کنید هماهنگی خودتان با محیط را افزایش دهید. اگر رژیم غذایی دارید نباید برای صرف شام به دورهمی‌های شلوغ بروید، حقیقتا رعایت رژیم در آن شرایط سخت است. بنابراین سعی کنید تا جایی که می‌توانید روی موانع پیش روی خود کار کنید و آن‌ها را کاهش دهید.

برای اینکه بتوانید محیط را به بهترین شکل آماده کنید، باید بتوانید از قبل شرایط را مهیا کنید. مثلا اگر می‌خواهید یوگا را به یک عادت در خورد تبدیل کنید باید وسایل آن را از شب قبل آماده کنید. مثلا پد یوگا، بطری آب و وسایل مورد نیاز آن را در محل مناسب برای ورزش قرار دهید. حالا هر چقدر که دوست دارید می‌توانید عادات جدید را در لیست مورد علاقه خود قرار دهید. با کمک محیط و آماده‌سازی آن می‌توانید راه دستیابی و بهره‌برداری از عادات را ساده‌تر کنید.

نکات کلیدی:

– افراد به قانون کمترین تلاش پایبند هستند.

– محیط خود را طوری طراحی کنید که در هر جایی سرنخ‌هایی برای اجرای عادات جدیدتان وجود داشته باشد.

– راه رسیدن به عادت‌های تازه را هموار کنید و هر مانعی را از سر راه بردارید.

قانون ۲ دقیقه‌ای برای کاهش اتلاف وقت

درصد بالایی از اقداماتی که در طول روز انجام می‌دهیم از روی عادت‌هاست‌. آن‌ها مسیر زندگی ما را شکل می‌دهند. ممکن است انجام یک کار فقط چند ثانیه طول بکشد اما همین اقدام چند ثانیه‌ای که از روی عادت است، روی ثانیه‌ها و ساعت‌های بعدی شما هم تاثیر می‌گذارد. به همین دلیل برایمان انجام یک کار تکراری راحت‌تر از آن است که یک عادت جدید را به لیست عادت‌های قبلی اضافه کنیم. این یک حقیقت است که انتخاب اول شما سایر گزینه‌های پیش رویتان را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد.

قانون ۲ دقیقه‌ای به ما کمک می‌کند تا جلوی گرایشات احتمالی و اضافی خود را بگیریم. این قانون به ما می‌گوید هنگامی که می‌خواهیم یک عادت جدید را شروع کنیم، عادتی را انتخاب کنیم که کمتر از ۲ دقیقه وقت بگیرد.

– مثلا به جای اینکه خودتان را مجبور کنید هر روز یک کتاب کامل بخوانید، آن را تغییر دهید و تبدیل به یک صفحه کتاب کنید.

– مثلا اگر می‌خواهید هر روز یک ساعت ورزش کنید، می‌توانید آن را به ۱۰ دقیقه کاهش دهید.

این کار یعنی ساده‌تر کردن عادت‌های انتخابی از طرف شما. مغز با هر چیز پیچیده‌ای که برخورد می‌کند از انجام دادن و یاد گرفتن آن طفره می‌رود. پس چه خوب است اگر بتوانیم هر چیزی را از حالت پیچیده خارج کنیم و به راحتی در مرحله عمل قدم بگذاریم. ساده‌تر کردن عادت‌ها براساس قانون ۲ دقیقه‌ای یک استراتژی قدرتمند برای ایجاد یک عادت جدید در زندگی است. حتی اگر شروع یک عادت جدید برای شما خیلی سخت باشد، این کار کمک می‌کند تا حداقل یک گام اساسی را برداشته باشید.

مثلا اگر انجام کاری برایتان سخت است آن را به مدت ۲ دقیقه انجام دهید و بعد متوقف کنید. مهم این است که از روی اجبار انجام ندهید تا بتوانید برای چندمین بار رفتاری را که دوست دارید به عادت‌تان تبدیل شود را تکرار کنید. می‌توانید از مثال زیر برای ورزش کردن استفاده کنید:

– در مرحله اول لباس ورزشی خود را بپوشید.

– در مرحله دوم از خانه بیرون بروید و سعی کنید پیاده‌روی ساده‌ای داشته باشید.

– در مرحله سوم پیاده به سمت باشگاه بروید و ۵ دقیقه تمرین کنید و بعد از ۵ دقیقه ورزش کردن را رها کنید.

– در مرحله چهارم ورزش خود را طولانی‌تر کرده و سعی کنید ورزش در باشگاه را به مدت ۱۵ دقیقه افزایش دهید.

– در مرحله پنجم ورزش خود را به ۳ بار در هفته افزایش دهید.

همانطور که مشاهده کردید، می‌توانید قدم به قدم و آرام آرام عادت ورزش کردن را در خودتان ایجاد کنید تا هم آن را از روی اجبار انجام ندهید و هم بتوانید به آن پایبند باشید.

نکات کلیدی:

– بیشتر اقدامات ما در طول زندگی از طریق عادت‌ها شکل می‌گیرند.

– هر عادتی که انجام می‌دهیم روی رفتارهای بعدی ما هم تاثیر می‌گذارد.

– در اجرای عادت‌های خود از قانون ۲ دقیقه‌ای استفاده کنید.

– برای اجرای عادت‌های خود از قانون ۲ دقیقه‌ای استفاده کنید.

– قانون ۲ دقیقه‌ای مدت زمان عادت‌های شما را کاهش می‌دهد و شما به آن پایبند می‌مانید.

چگونه عادت‌های خوب را جذب کرده و عادت‌های بد را از خود دور کنیم؟

همیشه قرار نیست برای رسیدن به موفقیت، خود را مجبور به انجام عادت‌های خوب کنیم. گاهی می‌توانیم با دشوار کردن عادت‌های بد به موفقیت برسیم. این قانون معکوس تغییر رفتار است. انجام این کار اصلا سخت نیست، کافی است عادت‌های بدتان را دشوار کنید. مثلا افرادی که می‌خواهند وزن کم کنند به جای اینکه تمام مواد غذایی یک ماه خود را یک جا خرید کنند، روزانه به فروشگاه بروند و به اندازه نیاز یک روز خرید خود را انجام دهند. به این ترتیب از خرید عمده در حجم بالا جلوگیری می‌کنند و در جهت تناسب اندام خود یک قدم بزرگ برمی‌دارند.

بهترین راه برای اینکه یک عادت بد را برای همیشه از خودتان دور کنید این است که تمام راه‌های رسیدن به آن را مسدود کنید. در این زمینه نیازی نیست به جنگ عادت‌های بد بروید، همین که روی کیفیت زندگی خود کار کنید، یعنی عادت‌های بد را از خود دور می‌کنید.

مثلا برای اینکه عادات تغذیه‌ای غلط را از بین ببرید، بهتر است روی تغذیه خود کار کنید. سعی کنید از بشقاب‌های کوچک استفاده کنید و میزان کالری دریافتی را کاهش دهید. یا اگر می‌‌خواهید در امور مالی پیشرفت کنید بهتر است به طور دقیق پس‌انداز کنید، زمان مشخصی را پرداخت آب و برق و گاز در نظر بگیرید و آن را به تاخیر نیندازید. البته بهتر است برای اصلاح هر رفتاری و تغییر هر عادتی از تکنولوژی هم استفاده کنید. راحتی کار با نرم‌افزارها، هم در وقت صرفه‌جویی می‌کند و هم باعث می‌شود بتوانیم به سادگی برخی از رفتارهای خود را اصلاح کنیم.

همه چیز به دست شماست. اگر بخواهید عادت‌های خوب را وارد زندگی‌تان کنید باید شرایط خود را تغییر دهید و به سمت عادات خوب حرکت کنید. به این ترتیب بدون زحمت زیاد عادت‌های بد را از زندگی خود دور می‌کنید چون دیگر جایی برای ابراز وجود عادت‌های بد وجود ندارد.

نکات کلیدی:

– رفتارهای نادرست و عادت‌های غلط خود را دشوار کنید.

– برنامه‌های زندگی خود را به سمت سالم‌سازی حرکت دهید.

– از تکنولوژی برای راحتی زندگی و حذف رفتارهای نادرست استفاده کنید.

قانون اساسی تغییر رفتار

استفان لوبی، فردی بود که در بخش سلامت عمومی کار می‌کرد. او محل زندگی خود را به سمت کراچی پاکستان ترک کرد. کراچی یکی از مناطقی بود که زندگی عمومی مردم از کیفیت خوبی برخوردار نبود، به خصوص وضعیت بهداشت در آن منطقه در حالت بحرانی قرار داشت. او و همکارش به این نکته پی بردند که مردم کراچی نسبت به رعایت بهداشت آگاهی دارند اما از انجام آن خودداری می‌کنند یا در انجام آن ثبات ندارند. عمل ساده‌ای مثل شستن دست‌ها را هم رعایت نمی‌کردند، افرادی هم که انجام می‌دادند، خیلی سرسری دست‌های خود را می‌شستند.

او و همکارش تصمیم گرفتند تا صابونی را بین افراد تقسیم کنند که به راحتی کف می‌کرد و رایحه‌ بسیار مطبوعی داشت. به طرز عجیبی میزان شستن دست‌ها با استفاده از این صابون گسترش پیدا کرد و مردم انجام این عمل ساده را جدی‌تر گرفتند. بعد از مدتی در آن منطقه سطح بهداشت بسیار بالا رفت و میزان مرگ و میر و بیماری‌های واگیر دار به طرز چشم‌گیری کاهش پیدا کرد.

لوبی و همکارانش این کار را به شکل یک عادت در مردم آن منطقه تبدیل کردند و بعد از ۵ سال که باز به کراچی برگشتند مشاهده کردند مردم همچنان از این صابون‌ها به صورت خودکار استفاده می‌کنند بدون اینکه کسی صابون را به آن‌ها بدهد. استفاده از صابون برای آن‌ها به امری رضایت‌بخش تبدیل شده بود. به همین دلیل وقتی انجام کاری برای ما لذت‌بخش‌تر باشد ما آن را راحت‌تر تکرار می‌کنیم، بدون اینکه چیزی یا کسی ما را به انجام آن کار مجبور کند.

بیشتر تصمیمات ما تاثیرات لحظه‌ای و سریع نشان می‌دهند. مثلا جایی که می‌خوابید یا دوری از حیوانات وحشی! اما برخی از کارهایی که انجام می‌دهیم نمی‌توانند در لحظه به ما پاداش بدهد. مثلا در صورتی که خیلی خوب ورزش کنیم، ممکن است سال آینده به اندام دلخواهمان برسیم یا اگر کارمان را خوب انجام دهیم ممکن است سر ماه حقوق خوبی بگیریم. این محیطی که ما در حال حاضر در آن زندگی می‌کنیم بازده آن کارها و تلاش‌ها با تاخیر است.

اجداد ما در گذشته زیاد نگران آینده خود نبودند، همین که می‌توانستند از چنگال حیوانات درنده رهایی پیدا کنند، برایشان یک پاداش آنی بود. اما بشر امروزه خود را درگیر پاداش‌ها تاخیردار کرده است. ما همیشه منتظریم تا چیزی در آینده اتفاق بیفتد و همه را تحت تاثیر قرار دهد، حالا یا پاداش است یا چیزی دیگر.

اگر شما عادت‌های خوبی داشته باشید، حتی اگر نتیجه آن را دیر دریافت کنید، می‌تواند به نفع شما باشد، اما اگر عادت‌های انتخابی یا غیرارادی شما بد باشند در آینده پاداش منفی دریافت می‌کنید. ما با انتخاب عادت‌های بد پاداش را در زندگی خود به تاخیر می‌اندازیم.

اما چگونه می‌توانیم پاداش‌های سریع را به نفع خود به کار بگیریم؟ برای اینکه در انجام یک عادت پایبند بمانیم باید نسبت به آن احساس خوبِ موفقیت داشته باشیم. برای باقی ماندن در مسیر اهداف یا عادات درست باید دلیلی داشته باشید تا بتوانید در آن عادت باقی بمانید. برای خودتان یک برنامه وفاداری تهیه کنید. مثلا یک حساب باز کنید و به جای خرید سیگار، غذاهای مضر و… پول آن را به آن حساب بریزید. پولی که پس‌انداز می‌کنید پاداش شماست. برای هر عادتی یک پاداش در نظر بگیرید. مثلا برای ورزش کردن، ماساژ می‌تواند یک پاداش باشد. اینگونه عادت‌هایتان هم برایتان لذت‌بخش‌تر می‌شود. وقتی بتوانید عادت‌های خود را رضایت‌بخش کنید به آن‌ها پایبند می‌مانید و می‌توانید لذت آنی را تجربه کنید. مثل داستان صابون در کراچی پاکستان که مردم از انجام آن کار لذت می‌برند.

نکات کلیدی:

– برای تغییر رفتار سعی کنید از قانون رضایت‌بخش بود استفاده کنید.

– هر چقدر انجام کاری برای ما لذت‌بخش باشد، بیشتر آن را تکرار می‌کنیم.

– برای پایبند بودن به عادات برای خودتان موفقیت‌های آنی در نظر بگیرید.

فصل پنجم : چگونه هر روز به عادت‌های خوب پایبند بمانیم

چگونه هر روز به عادت‌های خوب پایبند بمانیم

فصل پنجم : چگونه هر روز به عادت‌های خوب پایبند بمانیم

 

فِرِدی یک کارگزار بورس بود و توانسته بود معاملات بزرگی انجام دهند. او دو بطری داشت که یکی از آن‌ها پُر از ۱۲۰ گیره کاغذ و دیگری خالی بود. هر تماسی که منجر به موفقیت می‌شد یک گیره از بطری پُر برمی‌داشت و به بطری خالی می‌انداخت. این کار را هر روز از اول آغاز می‌کرد. تکنیک گیره کاغذ به شما یادآوری می‌کند تا شاهد پیشرفت‌های روزانه خود باشید و در نتیجه رفتارهای خود را تقویت کنید.

بهترین کار برای اینکه بدانید آیا عادت‌هایتان را انجام می‌دهید یا نه، علامت‌زدن آنها در تقویم است. مثلا اگر قرار است هفته‌ای ۳ روز یعنی شنبه، دوشنبه و چهارشنبه به باشگاه بروید آن را علامت بزنید.

از جمله افرادی که در زمینه ردیابی عادات خیلی خوب و دقیق عمل کرده بودند بنجامین فرانکلین بود. او همه جا یک دفترچه با خود حمل می‌کرد که نکاتی که باید رعایت کند را در آن نوشته بود، وقتی روز به پایان می‌رسید او نتایج پیشرفت خود را به خوبی ثبت می‌کرد.

وقتی بتوانید عادات خود را ردیابی کنید، می‌توانید آن را برای خودتان لذت‌بخش‌تر کنید. این کار شما را در زنجیره عادهایتان نگه خواهد داشت. انجام این عمل چند فایده به همراه دارد که در ادامه با هم با فواید آن آشنا می‌شویم:

۱. ردیابی عادت مشهود است: وقتی شما یک عادت را ثبت می‌کنید یا علامت می‌زنید، یک محرکی در شما ایجاد می‌کند که به دنبال سایر عادت‌ها بروید و آن را ثبت کنید. این کار باعث می‌شود ما نسبت به رفتار خود آگاهی داشته باشیم و هیچ بهانه‌ای برای انجام ندادنش را نپذیریم.

۲. ردیابی عادت جذاب است: این کار برای ما جذاب است. وقتی چیزی برای ما جذابیت داشته باشد، انگیزه لازم برای ادامه دادن و تکرار آن در اختیارمان قرار می‌دهد. تکرار هر روز ثبت و ردیابی عادت به شما انگیزه می‌دهد تا سراغ مورد بعدی هم بروید.

۳. ردیابی عادت، رضایت‌بخش است: ردیابی عادت می‌تواند مانند دستیابی به پاداش برای شما عمل کند. مثلا همین که یک گزینه را خط می‌زنید احساس رضایت‌بخش بودن در شما ایجاد می‌شود.

البته لازم نیست همه امور زندگی خود را ردیابی کنید. همچنین انجام این کار برای همه ساده نیست. افراد بسیاری از جمله خود من، بارها این کار شروع کردم و بعد از مدتی از آن دست کشیدم. برای اینکه این کار را ساده‌تر انجام دهید بهتر است به جای ۱۰ عادت، یک عادت را مد نظر بگیرید و به جای انجام هر روزه آن، ماهانه این کار را انجام دهید و در تقویم‌تان علامت بزنید.

برای همه ما پیش می‌آید که در مواقعی خاص عادت‌های خود را کنار بگذاریم، ممکن است بیمار شویم یا یک مورد اورژانسی برایمان رخ دهد. اما برای اینکه به راحتی دوباره به آن بازگردیم باید متعهد باشیم که حتی اگر یک بار آن را رها کردیم، بار دومی در کار نخواهد بود. اگر یک بار به هر دلیل منطقی و غیرمنطقی باشگاه نرفتیم، قرار نیست همه زمان‌های تعیین شده برای ورزش کردن را کنار بگذاریم. در سریع‌ترین زمان ممکن باید دوباره به باشگاه برگردیم. اینکه بتوانید سریع به موقعیت قبلی بازگردید شما را از بازنده‌ها جدا می‌کند. بازنده‌ها وقتی شکست می‌خورند طرف انجام دوباره آن کار نمی‌روند، اما برنده‌ها هزاران بار آن را تکرار می‌کنند و دوباره به چرخه بازمی‌گردند.

 

نکات کلیدی:

 

– وقتی در انجام کار پیشرفت می‌کنید به رضایت می‌رسید.

– با ردیابی عادات به راحتی می‌توانید بفهمید که در انجام عادات خود پایبند بودید یا نه.

– تحت هر شرایطی زنجیره عادت‌های خود را حفظ کنید و در سریع‌ترین زمان ممکن دوباره به آن‌ها بازگردید.

چگونه یک همراه، قدرت تغییر هر چیزی را به ما می‌دهد؟

اگر رفتاری انجام دهیم که احساس انزجار در ما ایجاد کند، باعث می‌شود دیگر آن را انجام ندهیم. همه ما دوست داریم کارهایی انجام دهیم که نتایج رضایت‌بخش داشته باشند و از طرفی هم از انجام کارهایی که ناراحتی ایجاد می‌کنند خودداری کنیم. در واقع هر چقدر عواقب یک کار یا یک عادت برای ما درد کمتری داشته باشد، آن را تکرار می‌کنیم اما اگر برای ما بسیار دردناک باشد از آن می‌آموزیم و دیگر تکرارش نمی‌کنیم. به طور کلی هر چقدر نتایجی که به دنبالش هستیم قطعی‌تر و اولویت‌دارتر باشد احتمال اینکه روی ما تاثیر بیشتری بگذارد، افزایش پیدا می‌کند.

وقتی در کشوری زندگی می‌کنیم باید از قوانین جمعی آن پیروی کنیم. مثلا بستن کمربند در آمریکا یک قانون است و افراد به خاطر قانونی بودن آن، به بستن کمربند به صورت خودکار عادت کرده‌اند. نمونه‌های زیادی از این پیمان قدرت‌ها با مردم یک جامعه وجود دارد. همانطور که قدرتمندان از طریق طراحی یک قانون یک عادت را در مردم شکل می‌دهند و مردم هم به آن‌ها پایبند می‌مانند، شما هم می‌توانید در خودتان احساس مسئولیت‌پذیری ایجاد کنید. در این کار دو نفر را با خودتان شریک کنید و در صورتی که یک نفر از آن قانون پیروی نکرد، دو نفر دیگر می‌توانند فرد را تنبیه کنند. برای تنبیه هم می‌توانید مواردی که خودتان توافق می‌کنید را در نظر بگیرید. پس بهترین راه برای ترک یک عادت بد همراهی کردن دیگران با خودتان به هنگام ایجاد یک مسئولیت جدید است.

نکات کلیدی:

– عامل نارضایتی را برای تغییر رفتار به کار بگیرید.

– هر چقدر یک عادت دردناکتر باشد و عواقب بدی به همراه داشته باشد، ما بیشتر از آن دوری می‌کنیم.

– اگر دیگران را مسئول نظارت بر عادت‌هایمان کنیم و در مواقع لازم از طرف آن‌ها تنبیه شویم، به آن عادت‌ها پایبند می‌مانیم.

حقیقت استعداد

برای اینکه بتوانید به موفقیت برسید باید حوزه مناسبی برای رقابت انتخاب کنید. فرقی نمی‌کند در ورزش باشد یا شغل. وقتی بتوانید عادت‌هایی انتخاب کنید که با روحیات و ویژگی‌های طبیعی شما همخوانی داشته باشد، به موفقیت بیشتری می‌رسید و راحت‌تر می‌توانید یک عادت را در خود شکل دهید. انسان‌ها با قابلیت‌های مختلفی به دنیا آمده‌اند. مثلا اگر بخواهید یک بسکتبالیست بزرگ شوید باید قد ۲۱۰ سانتی‌متری داشته باشید، اما این قد نمی‌تواند شما را به یک ژیمناستیک کار حرفه‌ای تبدیل کند.

خودتان را درگیر مساله‌ای به نام ژن برتر نکنید. هیچ کس برتر از شما نیست. تنها چیزی که باعث برتری افراد از یکدیگر می‌شود، شناخت قابلیت‌های مختلف است. آنهایی که در زمینه‌ای به خوبی عمل می‌کنند، قابلیت‌های خود را شناخته‌اند. برای موفقیت باید تلاش خود را روی کارهایی بگذارید که انجامش در شما هیجان ایجاد می‌کند و با مهارت‌های طبیعی‌تان همخوانی دارد.

چگونه شخصیت شما روی عادت‌هایتان تاثیر می‌گذارد؟

ژن‌های شما روی همه چیز تاثیر می‌گذارد، روی رفتارهای روزانه، تماشای تلویزیون و حتی روی قوی یا ضعیف بودنتان هم تاثیر دارد. شخصیت شما تحت تاثیر ژن‌هایتان قرار می‌گیرند. ژن‌ها شخصیت شما را به سمت مورد نظر خود سوق می‌دهند.

باید بتوانیم عادت‌های متناسب با شخصیت‌مان ایجاد کنیم. مثلا اگر اطرافیان شما برای لاغری از رژیم کربوهیدرات استفاده می‌کنند، ممکن است این رژیم روی شما اثر نداشته باشد و رژیم پروتئین روی شما جواب دهد. عادات خود را طبق طبیعت خاص خودتان شکل دهید و از اینکه در خیلی از زمینه‌ها با دیگران تفاوت دارید احساس شرمندگی نکنید.

سعی کنید عاداتی برای خود انتخاب کنید که بدانید موفقیت شما در آن بیشتر است. اولین قدم برای این کار این است که عادات انتخابی خود را تا حد ممکن ساده کنید. باید دقت کنید چیزی که انتخاب کرده‌اید با مهارت‌ها و روحیات شما هماهنگ باشد. وقتی گزینه‌های روی میز را برای انتخاب عادات مناسب انتخاب کردید، باید چند سوال از خودتان بپرسید تا فهرست‌تان کوتاه شده و بهترین‌ عادت‌ها برایتان باقی بمانند.

– کدام مورد برای من لذت‌بخش و برای دیگران کار به حساب می‌آید؟

– کدام کار باعث می‌شود زمان را از دست بدهم؟

– در کدام انتخاب بازده من بیشتر خواهد بود؟

– الهامات من چه چیزهایی هستند؟

بهترین مهارت‌های خود را شناسایی کنید و آن‌ها را با هم ترکیب کنید. این کار کمک می‌کند تا از همه جلو بزنید. در هر موقعیتی که هستید همه چیز را با کمک مهار‌ت‌هایتان به نفع خود تغییر دهید. سعی کنید به یک تخصص حرفه‌ای برسید این به شما کمک می‌کند همه رقیبان را از میدان به در کنید.

ژن‌ها به ما کمک می‌کنند تا راه را روشنتر ببینیم و در مسیری قرار بگیریم که دقیقا با ما همخوانی دارد. ژن‌ها به ما کمک می‌کنند که نقاط قوت خود را بشناسیم و زمان کمتری صرف شناسایی چیزهایی کنیم که از ما و روحیاتمان فاصله دارند. در این میان برای اینکه از ژن‌های خود بیشترین بازده را دریافت کنید سعی داشته باشید تمام تمرکزتان را روی خودتان قرار دهید و از مقایسه خود با دیگران پرهیز کنید.

نکات کلیدی:

– بهترین حوزه را برای رقابت پیدا کنید.

– عادت‌های خود را مطابق با روحیات و ویژگی‌های طبیعی خود پیدا کنید.

– عادت‌های شما اگر با توانایی‌هایتان همخوانی داشته باشند، ساده‌تر می‌شوند.

– ژن‌ها، راه را برای شما روشن‌تر می‌کنند.

– ژن‌ها مثل نقشه‌راه عمل می‌کنند و مسیر درست را به ما نشان می‌دهند.

 

قانون طلایی: چگونه در کار و زندگی با انگیزه بمانیم

استیو مارتین که یک هنرمند بزرگ در عرصه نمایش و تئاتر بود، کار خود را در ۱۰ سالگی از طریق فروش روزنامه در دیزنی‌لند شروع کرد. مدتی بعد به بخش تردستی دیزنی‌لند منتقل شد و فهمید که به انجام این کار علاقه دارد. او نمایش‌های خود را از کافه‌ها، بارها و گوشه و کنار خیابان آغاز کرد و بعد از ۱۵ سال به موفقیت رسید و توانست به شهرت برسد.

او نشان داد با پایبندی به عادت‌ها و خواسته‌ها می‌توان به موفقیت رسید و در این راه نباید ترس به دل راه داد. اگر استیو می‌ترسید ممکن بود هرگز نتواند روی صحنه اجرای کمدی داشته باشد. اما چرا نمی‌توانیم مثل استیو روی خواسته خود پایبند بمانیم؟

قانون طلایی می‌گوید که اگر خواسته‌های شما دقیقا متناسب با توانایی‌های درونی‌تان باشد می‌توانید راحت‌تر به آن پایبند بمانید. اگر میزان سختی و دشواری کاری که می‌خواهید انجام دهید زیاد باشد، نمی‌توانید آن را به خوبی مدیریت کنید. وقتی یک عادت جدید انتخاب می‌کنید، باید تلاش کنید همه چیز را راحت کنید تا حتی اگر شرایط ایده‌آل نبود بتوانید در آن باقی بمانید.

در رسیدن به موفقیت عوامل زیادی دخیل هستند، مثل ژن، شانس و استعداد. اما یک مورد مهم دیگری هم وجود دارد که باعث می‌شود ما به راه خود ادامه دهیم و آن، کنترل خستگی روزانه است. فرقی نمی‌کند که فرد موفقی باشید یا نه. حتی افراد موفق هم گاهی خسته و بی‌انگیزه می‌شوند اما آن‌ها راهی پیدا کردند که بر خستگی خود غلبه کنند. افراد موفق هم از عادت‌های موفقیت آمیزشان خسته می‌شوند و این خیلی بدتر از موقعی است که شما یک عادت معمولی را ترک می‌کنید. وقتی انگیزه شما کاهش پیدا می‌کند به راحتی خسته می‌شوید.

وقتی که حساب و کتاب زندگی و کارمان از دستمان خارج شود، احساس خستگی بیشتر می‌شود. اگر شما هم می‌خواهید بر خستگی‌ها غلبه کنید، باید بین زندگی و کار حد و حدودی قائل شوید. اینگونه به راحتی از پس مدیریت هر چیزی بر می‌آیید. وقتی دقیقا بدانید چه چیزهایی برای شما اهمیت دارد به سرعت به سمت آن حرکت می‌کنید و هر مانعی که باعث ایجاد خستگی شود را پشت سر می‌گذارید.

نکات کلیدی:

– وقتی بتوانید مطابق با توانایی‌هایی که دارید کاری را شروع کنید به موفقیت می‌رسید. این یعنی قانون طلایی.

– وقتی که نتوانیم بین کار و زندگی حدودی را مشخص کنیم، از عادت‌هایمان خسته می‌شویم.

– انگیزه باعث می‌شود در اجرای عادت‌هایتان احساس خستگی نداشته باشید.

نقطه ضعف ایجاد عادت‌های خوب

عادت‌ها مثل سنگ بنا برای زندگی عمل می‌کنند. وقتی یاد می‌گیریم کارهایی را بدون فکر و ساده انجام دهیم به مرور زمان عادت‌های پیچیده هم برایمان عادی می‌شوند. اما گاهی درگیر تکرارهایی می‌شویم که اصلا به آن‌ها فکر نمی‌کنیم، چون همه چیز خودکار صورت می‌گیرد. ما در این شرایط اشتباهات زیادی مرتکب می‌شویم، چون راجع به کاری که انجام می‌دهیم فکر نمی‌کنیم. عادت‌ها هم نقطه قوت دارند و هم نقطه ضعف. نقطه قوت عادت‌ها این است که می‌توانیم به مرور زمان بدون اینکه در مورد عادتی فکر کنیم آن را انجام دهیم و نقطه ضعف عادت‌هایمان این است که دیگر به خطاهای خود توجه نمی‌کنیم. برای اینکه در انجام عادت‌های خود موفق عمل کنید و در عین حال پتانسیل خود را بالا ببرید، به رویکردهای حساب شده نیاز دارید. یعنی باید بتوانید مهارت‌هایی را یاد بگیرید و آن را به حافظه ناخودآگاهتان بسپارید. مثلا یک جراح موفق باید آنقدر یک برش را انجام دهد تا بتواند چشم بسته این کار را بکند.

برای اصلاح عادت‌های خود یا تغییر آن‌ها باید از سیستم بازبینی استفاده کنید. در این سیستم یک سال را مورد نظر خود قرار می‌دهید و بعد هر دستاورد و شکستی که تجربه کردید را یادداشت می‌کنید. بعد از خودتان سوالاتی می‌پرسید که مطمئن شوید چه عادتی خوب بوده یا نیاز به اصلاح دارد. مثلا می‌پرسید: «امسال برای من چه چیزهایی خوب پیش رفتند»، «چه چیزهایی یاد گرفتم» و «چه چیزهایی بسیار بد بوده و من تجربه خوبی به دست نیاوردم». این سوالات یک دیدی وسیع نسبت به وضعیت‌تان می‌دهد. مثلا فرد به این نتیجه می‌رسد که در عادتی باقی بماند و در آن پیشرفت کند یا به طور کلی آن را اصلاح کند.

همانطور که گفتیم یکی از نقاط ضعف عادت‌ها، وقتی است که آن را باور می‌کنید و دیگر اشتباهات جزئی را درک نمی‌کنید و همین باعث می‌شود تا شما نقاط ضعفتان را انکار کنید. یکی از بهترین راهکارها این است که اجازه ندهید یک عادت وارد تمام شخصیت شما شود. وقتی خودتان را در یک شخصیت تازه شکل گرفته غرق می‌کنید، به محض اینکه آن هویت تازه را از دست دادید، خودتان را به راحتی می‌بازید.

زندگی همیشه به یک شکل جریان ندارد. شما هم باید مدام خودتان را بررسی کنید تا ببینید عادت‌هایتان در خدمت شما هستند یا این عادت‌هایتان هستند که شما را محاصره کرده‌اند. باید سعی کنیم نسبت به عادت‌های مهم زندگی‌مان آگاهی داشته باشیم تا بتوانیم در مواقع لزوم به راحتی آنها را عوض کنیم.

نکات کلیدی:

– عادت‌ها نقاط ضعف و قوت دارند. نقاط ضعف این است که خطاها را نادیده می‌گیریم.

– سیستم بازبینی به شما کمک می‌کند تا عادت‌های قدیمی و نامناسب خود را اصلاح کنید یا از بین ببرید.

– خودتان را قربانی عادت‌هایتان نکنید. بخشی از هویتتان را مستقل از عادت‌ها قرار دهید تا در موقع لزوم به راحتی بدون اینکه دچار سرخوردگی شوید، آن را بشکنید.

نتیجه گیری

از یونانی‌ها یک ضربالمثل خوب به یادگار مانده، آن‌ها می‌گویند اگر یک اقدامی را هر چقدر کوچک بارها تکرار کنید، تاثیر فوق‌العاده‌ای روی شما می‌گذارد. این ضرب‌المثل در مورد عادت‌های ما هم صادق است. وقتی یک عادت کوچک را انجام دهید، شاید در ابتدا نتیجه قابل توجهی نبینید، اما اگر تعداد عادت‌های کوچکی که کنار هم قرار بگیرند را مورد توجه قرار دهید، می‌بینید که زندگی‌تان را زیر و رو می‌شود. عادت‌های ما همان اتم‌های کوچکی هستند که وقتی به یکدیگر می‌پیوندند می‌توانند قدرتمند عمل کنند. عادت‌های ما ترکیب می‌شوند و معجزاتی در زندگی ایجاد می‌کنند. این همان قدرت عادت‌های اتمی است؛ یعنی تغییر کوچک = نتایج بزرگ.

 

۴ نکته یاد گرفتیم: سرنخ، تمایل، پاسخ و پاداش.

این ۴ نکته یک مدل و راهنما هستند که می‌توانید برای هر مساله‌ای از آن استفاده کنید. درس‌های زیر به شما نشان می‌دهد که این چهارچوب توضیح داده شده در میکروکتاب می‌تواند در همه موارد کاربرد داشته باشد:

 

درس اول: اگر نسبت به چیزی آگاهی داشته باشیم به سمت آن تمایل پیدا می‌کنیم.

درس دوم: اگر شما نسبت به وضعیتی رضایت دارید، یعنی تمایلی به تغییر آن ندارید.

درس سوم: وقتی یک تصور از لذت‌های مختلف داشته باشید به سمت آن کشیده می‌شوید.

درس چهارم: احساسات شما این قدرت را دارند که رفتارهای شما را هدایت کنند.

درس پنجم: اقداماتی که انجام می‌دهید نشان می‌دهد تا چه حد چیزی را می‌خواهید.

درس ششم: وقتی برای چیزی که می‌خواهید فداکاری کنید، پاداش‌ها در انتظار شما خواهند بود.

فصل دوم : بهترین راه برای شروع یک عادت جدید