۱۵ تکنیک کاربردی در مورد مدیریت زمان که حتما باید بدانید

زندگی مدرن سرشار از عواملی است که وقت‌تان را می‌گیرند. خواه این عوامل صدای نوتیفیکیشن جدیدترین توئیت، همکاری که وسط یک کار مهم وقت شما را می‌گیرد یا ایمیل‌های روزانه‌ شما باشد، دقیقه به دقیقه و ساعت به ساعت وقتتان گرفته می‌شود. به محض اینکه آن زمان را از دست بدهید، هرگز نمی‌توانید دوباره آن را پس بگیرید. برای اینکه تمرکزتان را حفظ کنید و مطمئن شوید که این عواملی بر شما غالب نمی‌شوند، باید چند ترفند در آستین خود داشته باشید. این ترفندها شما را به مدیریت زمان ترغیب می‌کند.

– چرا عدد ۱۴۴۰ بسیار مهم است.

– سیستم ۳۲۱-صفر.

– جورج بوش در طول ریاست ‌جمهوری‌ چند کتاب خواند؟

زمان بزرگترین دارایی‌تان است و باید عاقلانه آن را خرج کنید

آیا تاکنون شده با خود بگویید ای‌کاش یک ساعت بیشتر در روز برای مطالعه، ورزش یا وقت گذراندن با عزیزان‌تان وقت داشتم؟ خب، می‌توانید این یک ساعت وقت بیشتر را داشته باشید و هیچ جادویی لازم نیست! اما اول، باید بفهمید زمان چقدر ارزشمند است. به همین دلیل اولین راز مدیریت زمان، این است که بدانید زمان ارزشمندترین دارایی‌تان است و به محض اینکه آن را از دست بدهید، هرگز نمی‌توانید آن را پس بگیرید. روش خوب برای نظارت‌ روی این منبع ارزشمند، تفکیک آن است. مثلا، هر روز ۱۴۴۰ دقیقه است و باید در هر دقیقه‌اش عاقلانه سرمایه‌گذاری کنید.

کوین، نویسنده کتاب، برای یادآوری این واقعیت، پوستر «۱۴۴۰» را روی درب دفترش نصب کرد. این پوستر زمان محدود در هر روز را به او یادآور می‌شد. اما چرا باید دقیقه را معیار قرار دهیم؟ چرا به ۸۶ هزار و ۴۰۰ ثانیه در روز فکر نکنیم؟ خب، برخی از فعالیت‌های روزانه از جمله ورزش دراز و نشست، خواندن شعر یا آب دادن به گیاهان را واقعا می‌توانید در یک دقیقه انجام دهید.

پس، حالا که متوجه ارزشمندی زمان شدید، باید آن را اولویت‌بندی کنید. حالا، راز دوم این است که مهمترین کار یا MIT (most important task) را تعیین و اولویت‌بندی کنید. این تنها کاریست که بیشترین تاثیر را روی زندگی یا کارتان دارد. تِرزا ماکان، یکی از اساتید دانشگاه میزوری را در نظر بگیرید. او متوجه شد که یکی از مهمترین عوامل تعیین‌کننده‌ بهره‌وری، توانایی شناسایی اولویت‌هاست. بنابراین، شناسایی ام‌آی‌تی برای مدیریت زمان اهمیت زیادی دارد. مثلا، اگر مدیر ارشد، توسعه و تولید یک اپلیکیشن جدید را به عنوان هدف تعیین کند، ام‌آی‌تی او استخدام یک برنامه‌نویس جدید است. یا ام‌آی‌تی مدیرعامل یک استارت‌آپ، آماده کردن یک ارائه خوب برای سرمایه‌گذاران است. طبق تحقیقات، داشتن ام‌آی‌تی روزانه، موجب سطوح بالاتر شادی و بهبود توجه و تمرکز می‌شود.

فهرست کارهای روزانه‌تان را دور بیندازید و برای انجام کارهای بیشتر با استرس کمتر از تقویم استفاده کنید

بسیاری از مردم تحت فشار فهرست‌ کارهای روزانه‌ بی‌پایان‌شان قرار می‌گیرند. به فهرست کارهای روزانه‌تان نگاهی بیندازید. چندتا از کارهای نوشته شده، هفته‌هاست که در فهرست‌تان قرار دارد و بی‌دلیل به شما استرس وارد می‌کنند؟ احتمالا حداقل چند مورد از چنین کارهایی را دارید و بهترین راه برای پرداختن به آنها استفاده از تقویم قدیمی است. راز سوم این است که فهرست کارهای روزانه‌تان را حذف کنید و برای حذف استرس از روزهای زندگی‌تان، تقویم قدیمی را استفاده کنید.

 

تحقیقات نشان داده است که بطور متوسط ۴۱ درصد از آیتم‌های فهرست کارهای روزانه هرگز انجام نمی‌شوند. یکی از دلایل این آمار شوکه ‌کننده این است که در چنین فهرست‌هایی معمولا یادداشت نمی‌کنیم انجام هر کاری چقدر زمان می‌برد. در نتیجه، کارهای دشوارتر یا کم‌اهمیت‌تر، معمولا ناتمام رها می‌شوند. تنها مشکل این است که کارهای ناتمام در فهرست کارهای روزانه‌تان ناگزیر، استرس زیادی تولید خواهند کرد که خیلی راحت می‌توان از بروز آن اجتناب کرد. در حقیقت، محققان از دانشگاه دولتی فلوریدا کشف کرده‌اند که با ایجاد طرحی برای انجام کارهایتان می‌توانید از این استرس اجتناب کنید.

شانون میلر، ژیمناست المپیک، مثال خوبی برای این موضوع است. او موفق شد با برنامه‌ریزی زمانی که در اختیار داشت، برای کارهای مهم با خانواده‌اش وقت بگذراند، تعهدات مدرسه‌اش را انجام دهد، برای المپیک آموزش ببیند و حتی با رسانه‌ها مصاحبه کند. این استراتژی تعیین محدوده‌ زمانی یا تعیین بلوک‌های زمانی شناخته می‌شود و به شکل باورنکردنی اجرای این استراتژی، مستلزم پایبندی به تقویم با جزئیات است. با این کار، میلر خودش را مجبور کرد کارهایی را در اولویت قرار دهد که او را به هدفش نزدیک‌تر می‌کند و تا به امروز، او برنامه‌ دقیقه به دقیقه داشته است.

 

با این ‌حال، به ناچار با کارهایی در تقویم‌تان مواجه می‌شوید که نمی‌توانید انجام دهید. وقتی چنین اتفاقی می‌افتد، به جای اینکه آنها را رها کنید، مجددا برای انجام‌شان برنامه‌ریزی کنید. مثلا، اگر معمولا ظهرها باشگاه می‌روید، اما همان ساعت باید برای پرواز به فرودگاه بروید، زمان ورزش را به یک یا دو ساعت زودتر منتقل کنید.

با پیش‌بینی اینکه چگونه در آینده عمل خواهید کرد و پذیرش اینکه همیشه کار بیشتری برای انجام وجود دارد، بر تعلل غلبه کنید

همه با این موقعیت مواجه شده‌اید. ضرب‌العجل کار مهمی در حال نزدیک شدن است و به جای اینکه روی پروژه‌ فعلی کار کنید، پشت مانیتور نشسته‌اید، در فیسبوک گشت‌زنی می‌کنید، به یکی از دوستان‌تان پیام می‌دهید یا برنامه‌ تلویزیونی محبوبتان را تماشا می‌کنید. تعلل مانع سرسختی است. اما خوشبختانه، استراتژی‌هایی برای فاصله گرفتن از آن و انجام کارهایتان وجود دارد.

راز چهارم این است که با مجسم کردن خود آینده‌تان، می‌توانید بر تعلل غلبه کنید. در نهایت، تعلل کردن شما، نه به دلیل تنبلی، بلکه به این خاطر است که انگیزه‌ کافی ندارید. مجسم کردن خودتان در آینده می‌تواند این مشکل را حل کند و با پرسیدن دو سوال از خودتان می‌توانید تعلل را کنار گذارید:

۱. «با انجام این کار چه لذتی می‌برم؟»

و ۲.«اگر آن کار را انجام ندهم چه دردی را احساس خواهم کرد؟»

مثلا، اگر هدفتان این است که هر روز ورزش کنید، اما نمی‌توانید خودتان را به انجام این کار متقاعد کنید، فقط مجسم کنید شکم بزرگی دارید و کاملا احساس تنبلی می‌کنید. چنین روتین فکری شما را از روی مبل بلند کرده و روی تردمیل قرار می‌دهد. در عین‌ حال، وقتی در مورد خود آینده‌تان صادق هستید، بهتر می‌توانید به اهدافتان دست یابید. مثلا، اگر می‌دانید در آینده میان‌وعده‌ای ناسالم خواهید خورد، با دور ریختن همه‌ مواد غذایی ناسالم در منزلتان، می‌توانید از خودتان محافظت کنید. حتی می‌توانید به پر کردن آشپزخانه‌تان از هویج، میوه و حموس، به موفقیت‌تان بیشتر کمک کنید.

راز پنجم این است که همیشه کارهای بیشتری برای انجام وجود خواهد داشت؛ نمی‌توانید همه‌ کارها را انجام دهید. در حقیقت، هیچ اشکالی هم ندارد! در واقع، اولویت‌بندی و زمان‌بندی کارهایی که می‌خواهید انجام دهید، بسیار ارزشمندتر از حذف تعداد زیادی از کارهایتان است. مثلا، ریس جمهور سابق امریکا، جورج بوش را در نظر بگیرید. او می‌دانست همیشه کارهای بیشتری برای انجام وجود خواهد داشت. پس، به جای اینکه تلاش کند همه‌ کارها را انجام دهد، مطالعه‌ کتاب را در اولویت قرار داد، زیرا از نظر او درمانی و آموزشی بود. در نتیجه، در دوران ریاست‌جمهوری‌ خود، ۹۵ عنوان کتاب مطالعه کرد!

نوشتن ایده‌هایتان و محدود کردن تعداد دفعات بررسی اینباکس‌تان، ذهن‌تان را پاکسازی و آزاد کرده و بهره‌وری‌تان را تقویت می‌کند

آیا تاکنون وقتی در حال خرید از فروشگاه مواد غذایی بوده‌اید یا سگتان را برای پیاده‌روی برده‌اید، ایده‌ فوق‌العاده‌ای به ذهنتان رسیده است؟ آیا بهتر نیست به جای اینکه سعی کنید بعدا آن ایده را به یاد آورید، همان لحظه آن را بنویسید؟ بنابراین، راز ششم این است که همیشه دفترچه یادداشت همراه‌تان داشته باشید. گذشته از اینها، نوشتن افکارتان به شما کمک می‌کند به آنها توجه کنید. ریچارد برانسون، موسس گروه ویرجین، می‌گوید هرگز بدون دفترچه یادداشت قابل‌اعتمادش نمی‌توانست امپراتوری کسب‌وکارش را راه بیندازد. او به اندازه‌ای به نوشتن ایده‌هایش متعهد بوده که یک بار وقتی ایده‌ تجاری به ذهنش می‌رسد اما دفترچه یادداشت همراهش نبوده است، ایده‌اش را روی پاسپورتش می‌نویسند. از دید وی، اگر ایده‌ای نوشته نشود، می‌تواند برای همیشه از بین برود.

یادداشت‌برداری با دست، به حافظه‌تان هم کمک می‌کند. مثلا، روانشناسان، پام مولر و دنیل اوپنهایمر، فهمیدند دانشجویانی که در طول گفتگوی تِد، با مداد یادداشت‌برداری می‌کنند، بهتر از دانشجویانی که یادداشت‌هایشان را در لپ‌تاپ تایپ می‌کنند، می‌توانند نکات را به یاد آورند.

راز هفتم این است که نوشتن افکارتان، به اندازه‌ کنترل داشتن روی برنامه‌تان مهم است. براساس راز هفتم، نباید دائم ایمیل‌تان را چک کنید و نباید بگذارید دیگران به شما بگویند چگونه وقتتان را سپری کنید. در حقیقت، برخلاف باور عموم، چک کردن مداوم ایمیل‌ها فایده‌ای ندارد. به این دلیل که انتظاری که هنگام چک کردن ایمیل‌تان تجربه می‌کنید مانند کشیدن دسته‌ دستگاه شانس است. معمولا، پیام‌هایتان را چک می‌کنید و پیام جدیدی نمی‌بینید. اما، گاهی پیام جدیدی وجود دارد. این پیش‌بینی‌ناپذیری اعتیادآور است و موجب می‌شود فرد تعداد دفعات بیشتری ایمیلش را چک کند و منتظر آزادسازی دوپامینی است که از ظهور یک پیام جدید ناشی می‌شود. بدیهی است که این چشم ‌انتظاری زمانتان را هدر می‌دهد و تمرکز و توجه‌تان را بهم می‌زند.

یک راه خوب برای رها شدن از ایمیل‌تان این است که با استفاده از برنامه‌ unroll.me، از عضویت خبرنامه‌ها خارج شوید. اما همچنین می‌توانید از سیستم ۳۲۱-صفر استفاده کنید. برای این کار، فقط خودتان را به چک کردن ۳ ایمیل در روز محدود کنید و تلاش کنید در عرض ۲۱ دقیقه، اینباکس‌تان را خالی کنید.

با اجتناب از حضور در جلسات و نه گفتن، روی زمان‌تان مدیریت داشته باشید

اگر تا امروز تجربه شغل‌های اداری داشتید، می‌دانید جلسات چقدر می‌تواند خسته ‌کننده باشند. اما این تنها مشکل جلسات نیست. راز هشتم این است که بیشتر جلسات ناکارآمد است و باید آنها را آخرین حربه در نظر بگیرید. در حقیقت، نظرسنجی سال ۲۰۱۵ نشان داد که ۳۵ درصد از پاسخ‌دهنده‌ها به دو دلیل زیر جلسات هفتگی را اتلاف وقت در نظر می‌گیرند:

اول، طبق قانون بی‌اهمیتی پارکینسون، مشارکت ‌کنندگان در جلسه اغلب زمان زیادی را صرف مسائل بی‌اهمیت می‌کنند.

دوم، برون‌گراها معمولا بر جلسات حاکم هستند و موجب کاهش مشارکت دیگران می‌شوند. در نتیجه، اطلاعات ارزشمندی در طول چنین جلساتی به اشتراک گذاشته نمی‌شود.

 

اعتقاد بر این است که اگر کاملا مجبور هستید در جلسه‌ای حضور داشته باشید، بصورت ایستاده و نه نشسته کارتان را انجام دهید. ممکن است عجیب به نظر برسد، اما محققان دانشگاه واشنگتن دریافتند، جلساتی که در طول آنها شرکت‌کنندگان می‌ایستند موجب همکاری بهتر، دلبستگی کمتر به ایده‌ها، سطوح بالاتر تعامل و حل‌مسئله‌ موثرتر می‌شود. ماریسا مایر، مدیرعامل سابق یاهو، نکته‌ خوب دیگری مطرح می‌کند. او می‌گوید، با برنامه‌ریزی جلسات ۵ یا ۱۰ دقیقه‌ای، او می‌تواند ۷۰ جلسه در هفته داشته باشد.

اگر او به استاندارد جلسه‌ ۳۰ دقیقه‌ای پایبند باشد، هرگز قادر به تحقق چنین هدفی نیست. به عبارت دیگر، با کنترل زمان‌بندی جلسات، اجازه نمی‌دهید افراد وقت شما را بگیرند. راه‌حل موفقیت شما همین است، زیرا دیگران پیوسته از شما درخواست‌هایی خواهند داشت. واقعیت راز نهم این است که با نه گفتن به بیشتر درخواست‌ها، سریع‌تر به اهداف فوری‌تان دست می‌یابید.

گذشته از اینها، هر بار به درخواستی پاسخ مثبت می‌دهید، در واقع به کار دیگری پاسخ منفی می‌دهید. سارا هِندِرشات، قایقران المپیکی مثال خوبیست. او طرفدار نه گفتن به تعامل اجتماعی و سایر تعاملات است. یاد گرفتن این مهارت دشوار به او این امکان را داد که کاملا روی مسیر منتهی به المپیک سال ۲۰۱۲ لندن تمرکز کند. او در المپیک لندن، به فینال مسابقات صعود کرد.

به عنوان نکته‌ مهم، محققان حتی دریافته‌اند افرادی که به درخواست‌ها برای گرفتن وقتشان پاسخ منفی می‌دهند، شادتر و پرانرژی‌تر هستند.

قانون ۲۰-۸۰ و چند سوال خودتاملی کارآیی و رضایت شما را افزایش خواهد داد

در حال‌ حاضر، می‌دانید که صرف زمان محدودتان برای کارهایی که بیشترین تاثیر را دارند، ضروریست. راز دهم به شما در تحقق این هدف کمک می‌کند. براساس راز دهم، با اعمال قانون پارتو، می‌توانید میانبرهای موفقیت را کشف کنید. در دهه‌ ۱۸۹۰، ویلفردو فردیکو داماسو پارتو (Vilfredo Federico Damaso Pareto)، اقتصاددان و فیلسوف ایتالیایی متوجه شد که ۲۰ درصد از گیاهان نخود فرنگی در باغچه‌اش ۸۰ درصد از غلاف نخود سالم را تولید کرده‌اند. او این قانون ۲۰-۸۰ را به اصل کلی پارتو قیاس داد. اصل پارتو برای شماری از حوزه‌ها قابل اجرا است.

مثلا، با اعمال قانون ۲۰-۸۰ برای کارکنان‌تان، تصمیم می‌گیرید اکثر پرسنل فروش‌تان را اخراج کنید، زیرا پایین‌ترین سطح عملکرد را برایتان به ارمغان می‌آورند. از آن لحظه، می‌توانید انرژی‌تان را روی ۲۰ درصد کارکنان باقیمانده‌ متمرکز کنید، زیرا ۸۰ درصد فروش را برای‌تان تولید می‌کنند و می‌توانید پاداش و حمایت بیشتری به آنها ارائه دهید. نتیجه‌ نهایی احتمالا پیشرفت کلی نرخ فروش خواهد بود. یا می‌توانید با آنالیز کارهایتان به صورت هفتگی، قانون ۲۰-۸۰ را در زندگی شخصی‌تان اجرا کنید و سپس مشخص کنید کدام کارها بیشترین تاثیر را دارند.

اعتقاد بر این است که می‌توانید با ارزیابی انتقادی وظایف پیش‌رویتان، کارهای بیشتری را انجام دهید. راز یازدهم به شما در تحقق این هدف کمک می‌کند. براساس راز یازدهم، با استفاده از مهارت‌ها و محول کردن کارها، می‌توانید بهره‌وری‌تان را افزایش دهید. مثلا، آزمایشی که اساتید جولین بیرکینشاو و جوردن کوهن در سال ۲۰۱۳ در «هاروارد بیزینس ریویو» انجام دادند را در نظر بگیرید. این آزمایش نشان داد که ۴۳ درصد از کارگران از وظایفی که در کارشان انجام می‌دهند، راضی نیستند.

محققان این مطالعه، با آموزش کارکنان برای کند کردن روند انجام وظایفشان و پرسش چند سوال از خودشان، موفق شدند وظایف مهم را شناسایی کنند و ۸ ساعت دیگر را در هفته آزاد کنند. سوالاتی که افراد از خودشان پرسیدند این بود: «این وظیفه چقدر برای شرکت مهم است؟»، «آیا شخص دیگری وجود دارد که بتواند این وظیفه را انجام دهد؟» و در آخر «اگر ۵۰ درصد وقت بیشتری داشتم، چطور می‌توانستم این وظیفه را انجام دهم؟»

مشخص کردن مضمون هر روز و انجام فوری فعالیت‌های کوتاه، کارآیی‌تان را افزایش می‌دهد

آیا در یک روز معمولی در محل کارتان، به سختی می‌توانید روی کارتان تمرکز کنید؟ بیشتر افراد در تمرکز کردن مشکل دارند و کمی توصیه می‌توانید بسیار مفید واقع شود. براساس راز دوازدهم، گروه‌بندی کارتان به مضامین تکراری شما را موثرتر خواهد کرد.

جک دورسی Jack Dorsey) (، هم‌بنیان‌گذار توئیتر و بنیان‌گذار اسکوور (Square) مثال خوبی است. او معتقد است که راز اداره‌ هر دو شرکتش این است که برای هر روز، مضمونی در نظر می‌‌گیرد. مثلا، روزهای دوشنبه، روی مدیریت تمرکز می‌کند. چهارشنبه‌ها را به بازاریابی اختصاص می‌دهد و یکشنبه‌ها را به تفکر، بازخورد و استراتژی هفته‌ بعد تخصیص می‌دهد. یا دَن سالیوان، مربی کارآفرینی را در نظر بگیرید. او توصیه می‌کند برای اینکه متمرکز و پرانرژی باشید، مضمون هر هفته را براساس ۳ نوع روز تعیین کنید. نوع اول روز تمرکز نامیده می‌شود که برای فعالیت‌هایی مثل رشد درآمد حیاتی است. نوع دوم روز بافِر نامیده می‌شود که برای رسیدگی به ایمیل‌ها، پاسخگویی به تماس‌ها، شرکت در جلسات، واگذاری وظایف و انجام تشریفات اداری است. در آخر، روز آزاد که در آن هیچ کاری نباید انجام دهید. این روز آخر برای تعطیلات، وقت گذراندن با خانواده و امور خیریه است.

رویکرد ساده‌ دیگر برای افزایش کارآیی‌تان پرداختن به وظایف کوچک است. براساس راز سیزدهم، باید فورا وظایفی را انجام دهید که انجام‌شان کمتر از ۵ دقیقه زمان می‌برد و نباید بارها و بارها به همان کار بازگردید. نیهار سوتهار (Nihar Suthar)، دانشجوی رتبه اول را در نظر بگیرید. او تکالیف ۵ دقیقه‌ای را فورا انجام می‌دهد و از فهرست طولانی از کارهای کوچک اجتناب می‌کند.

یا کوین، نویسنده این کتاب را در نظر بگیرید. خواهرش دِبی، اخیرا به او ایمیل زده، اما به جای اینکه پاسخ او را با ایمیل بدهد، با او تماس گرفت تا با هم گفتگو کنند. با تعیین زمانی برای برقراری ارتباط تلفنی در تقویمش و سپس با صرفه‌جویی در انرژی‌ که صرف یادآوری تماس با خواهرش می‌کرد، تصمیم گرفت فورا با او تماس بگیرد. اگر او تماس با خواهرش را در فهرست کارهای روزانه یا در اینباکس‌اش قرار می‌داد، احتمالا هرگز به یاد نمی‌آورد با خواهرش تماس بگیرد.

قسمت اول پادکست درباره تکنیک های کاربردی مدیریت زمان
[pars-player mp3=”https://nazifa.ir/wp-content/uploads/2023/04/1.mp3″ id=”88268470″]
قسمت دوم فایل صوتی درباره تکنیک های کاربردی مدیریت زمان
[pars-player mp3=”https://nazifa.ir/wp-content/uploads/2023/04/2.mp3″ id=”88296389″]
قسمت سوم پادکست درباره تکنیک های کاربردی مدیریت زمان
[pars-player mp3=”https://nazifa.ir/wp-content/uploads/2023/04/3.mp3″ id=”88317569″]
بخش چهارم پادکست درباره تکنیک های کاربردی مدیریت زمان
[pars-player mp3=”https://nazifa.ir/wp-content/uploads/2023/04/4.mp3″ id=”88336008″]
بخش پنجم فایل صوتی درباره تکنیک های کاربردی مدیریت زمان
[pars-player mp3=”https://nazifa.ir/wp-content/uploads/2023/04/5.mp3″ id=”88346159″]

سطح انرژی و توجه‌تان را با روتین صبحگاهی و تکنیکی ساده افزایش دهید

تصور کنید ساعت ۶ صبح از خواب بیدار می‌شوید، ۴۵ دقیقه ورزش می‌کنید، سپس صبحانه‌ خوشمزه و مملو از پروتئین آماده می‌کنید. شاید سخت و دشوار به نظر برسد، اما راز چهاردهم نشان می‌دهد چرا چنین اقدامی ضروری است. طبق راز چهاردهم، اختصاص دادن اولین ساعت از روزتان به روتین صبحگاهی سلامت ذهن، بدن و روحتان را افزایش خواهد داد. در حقیقت، شروع روزتان با فعالیت ورزشی روش عالی برای تقویت خلاقیت‌تان است.

دَن میلر، که کتابش پرتیراژترین کتاب نیویورک تایمز است را در نظر بگیرید. او هر روزش را با مراقبه به مدت نیم ساعت شروع می‌کند، سپس در حالی ‌که به کتاب‌های صوتی گوش می‌دهد، برای ۴۵ دقیقه ورزش می‌کند. او در طول این مدت به اخبار گوش نداده یا به تلفنش نگاه نمی‌کند و اولین ساعت روزش را به تجربه‌های مثبت و انگیزشی و الهام‌بخش اختصاص می‌دهد. او حتی ادعا می‌کند که خلاق‌ترین ایده‌هایش دقیقا در ساعتی از روز که روی خودش تمرکز دارد به ذهنش خطور می‌کند. بنابراین، صبح‌ها می‌توانید با خوردن صبحانه‌ سالم و نوشیدن آب زیاد، انرژی و سلامتی‌تان را افزایش دهید. این روتین، برای شاون استیونسون، یکی از نویسندگان پرفروش‌ترین و صاحب پادکست عالی است. او انرژی را بسیار مهم می‌داند و هر روزش را با حمام درونی شروع می‌کند. برای شروع فعالیت سوخت‌وساز بدنش، ۸۵۰گرم آب تصفیه ‌شده می‌نوشد تا بدنش را پاکسازی کند.

در حقیقت، براساس راز پانزدهم، انرژی بسیار مهم است و بهره‌وری در مورد زمان نیست، بلکه در مورد حفظ انرژی و تمرکز است. به همین دلیل، فرانسیسکو کیریلو (Francesco Cirillo) تکنیک پومودورو را تدوین کرد. این تکنیک برای کاهش حواس‌پرتی‌ها و تقویت بهره‌وری طراحی شده است. رویکرد او مستلزم تنظیم زمان به مدت ۲۵ دقیقه، تمرکز صرف روی یک کار به مدت ۲۵ دقیقه و سپس استراحت ۵ دقیقه‌ای قبل از تکرار این چرخه است.

نویسنده مونیکا لئونل، بعد از تشخیص اینکه حتی یک ساعت وقت اضافی در روز ندارد، تکنیک پومودورو را موفقیت‌آمیز دید. با استفاده از تکنیک پومودورو، در طول مدت استراحتش، انرژی‌اش را احیا و در طول روز حفظ می‌کرد و با کمک تکنیک‌های دیگر، تعداد کلماتی را که در هر ساعت می‌نوشت از ۶۰۰ کلمه به ۳۵۰۰ کلمه افزایش داد!

در نهایت

افراد بسیار موفق زمان را ارزشمندترین دارایی‌شان در نظر می‌گیرند. با اعمال موثرترین هَک‌های زندگی (که شامل اولویت‌بندی فعالیت‌ها برای تقویت انرژی و حفظ تمرکز می‌شود)، می‌توانید از وقت خود بیشترین استفاده را ببرید.

یک روتین صبحگاهی طراحی کنید: وقتی روتین صبحگاهی‌تان را ایجاد کردید، سیستم LIFE S.A.V.E.R.S (ناجی زندگی) که هال الرود، مربی موفق تدوین کرده است را استفاده کنید. این مخفف به شما کمک می‌کند مهمترین مسائل را دربرگیرید.

حرف S: سکوت برای تقویت شکرگزاری و مراقبه است

حرف E: تایید اهداف و اولویت‌هاست

حرف V: تجسم زندگی ایده‌آلتان است

حرف E: ورزش است

حرف R: خواندن است

و حرف S: یادداشت‌نویسی در دفترچه یادداشت‌تان است

۷ راه برای رسیدن به ثروت و خوشبختی در سریعترین زمان

مقاله ترجمه شده:

آیا معمولا مشکلات مالی شما را بهم می‌ریزد؟ آیا تصور می‌کنید موفقیت دست‌یافتنی نیست و فقط در تخیل شما وجود دارد؟ اگر اینطور است، فقط شما چنین تصوراتی را ندارید. زمانی که نویسنده، جیم ران، از کالج ترک تحصیل کرد و به عنوان مدیر منابع انسانی شروع به کار کرد، احساس می‌کرد موفقیت دست‌نیافتنی است. او به مدت ۶ سال سخت کار کرد، با این حال در همان موقعیت شغلی و با همان حقوق گیر کرده بود.

اما وقتی با مربی‌اش ارل شواف (Earl Shoaff) ملاقات کرد، همه چیز تغییر کرد. با راهنمایی‌های شواف، جیم، استراتژی‌های موثری را برای کسب ثروت از طریق نظم و تلاش متمرکز آموخت.

او با اجرای این استراتژی‌ها در ۳۱‍ سالگی میلیونر شد.

ثروت و موفقیت می‌تواند معنای متفاوتی برای افراد مختلف داشته باشد، اما اجرای این ۷ استراتژی شما را در رسیدن به همه‌ اهداف مالی‌تان، خواه میلیونر شدن یا پرداخت بدهی‌هایتان یاری خواهد کرد.

– چطور می‌توانید از خرید شام برای یک فرد ثروتمند نفع ببرید.

– چرا باید از پرداخت مالیات‌تان لذت ببرید.

– اتخاذ ذهنیت دو سکه‌ ۲۵ سنتی به چه معناست.

تعیین اهداف واضح کمک می‌کند منظم شوید و زندگی‌تان را سامان بدهید

آخرین بار چه زمانی به یکی از اهداف‌تان دست یافتید یا موردی را از فهرست کارهای روزانه‌تان خط زدید. بعد از آن چه اتفاقی افتاد؟ آیا ناگزیر، وظیفه‌ دیگری جایگزین هدف تحقق ‌یافته شد؟

شاید این اتفاق ناامید کننده به نظر برسد، اما در نهایت مفید است. می‌دانم نمی‌خواهید در یک زمان فقط یک هدف داشته باشید، زیرا بعد از تحقق آن، ممکن است احساس گم‌گشتگی و بی‌هدفی کنید.

فضانوردان آپولو را پس از بازگشت از سفر متحول‌ کننده‌شان به ماه در نظر بگیرید. متاسفانه، برخی از فضانوردان افسرده شدند، زیرا دیگر هدفی برای جنگیدن نداشتند. امروزه، فضانوردان به عنوان بخشی از آموزش اجباری‌شان باید اهدافی برای خود بعد از پایان سفرشان تعیین کنند. شما هم باید اهدافی داشته باشید. برای شروع، باید زمانی را برای کار روی این اهداف تعیین کنید. برای تجسم اهداف بلندمدت‌تان و فکر کردن در مورد نحوه‌ تحقق آنها، تمرین یادداشت‌نویسی زیر را دنبال کنید.

یک دفترچه یادداشت بردارید و به این فکر کنید که در یک تا ۱۰ سال آینده به چه هدفی می‌خواهید برسید. سپس، در اسرع وقت فهرستی از آن اهداف تهیه کنید. در کل، حدود ۵۰ هدف برای خودتان بنویسید. بعد از اینکه فهرست‌تان کامل شد، براساس مدت زمانی که تحقق اهداف طول می‌کشد، هر هدف را در یکی از چهار دسته‌بندی زیر قرار دهید: یک سال، ۳ سال، ۵ سال یا ۱۰ سال.

سپس، برای اینکه اهداف‌تان در یک دسته انباشته نشود، فهرست‌تان را تعدیل کنید. برخی از اهداف را از دسته‌بندی‌های شلوغ حذف کنید و اهداف جدیدی را به دسته‌بندی‌ها با اهداف کم اضافه کنید. بعد، ۴ مورد از مهمترین اهداف را از هر دسته علامت بزنید. حال، در مجموع، باید فهرستی با ۱۶ هدف داشته باشید.

سرانجام، یک پاراگراف در مورد هر هدف بنویسید. در نیمه‌ اول هر پاراگراف، توضیح دقیقی در مورد آن هدف بنویسید. مثلا، اگر هدف‌تان محصولی است که می‌خواهید بخرید، در مورد مدل، رنگ، هزینه و سایر جزئیات مهم بنویسید. سپس، در نیمه‌ دوم پاراگراف، دلیل‌تان را برای تحقق این هدف بنویسید. اگر دلیل به اندازه‌ کافی قوی به ذهن‌تان نمی‌رسد، شاید این هدف ارزش وقت گذاشتن ندارد. در آن صورت، هدف دیگری را جایگزین آن کنید. بعد از اصلاح فهرست‌تان، می‌توانید دوباره به آن رجوع کنید و میزان پیشرفت‌تان را ببینید و بررسی کنید کدام اهداف هنوز برای شما مهم هست و کدام اهداف اهمیتی ندارد.

یادگیری خود-رهبری، کلید ثروت و رشد شخصی است

در بیشتر حوزه‌ها، افراد انتظار ندارند بدون سال‌ها مطالعه و تمرین موفق شوند. رشته‌ پزشکی را در نظر بگیرید. هیچکس بدون سال‌ها تحصیل و مطالعه درباره‌ قلب انسان، جراحی بای‌پس سه‌گانه را انجام نمی‌دهد. پس چطور می‌توان انتظار داشت بدون حتی مطالعه‌ مدیریت مالی یا چگونگی اداره‌ی کسب‌وکار، ثروتمند و موفق شد. خوشبختانه، لازم نیست زمان و پول زیادی در دانشگاه صرف یادگیری چگونگی افزایش ثروتتان کنید. در مقابل، از طریق یادگیری خود-استراتژی می‌توانید چگونگی افزایش ثروتتان را بیاموزید.

برای شروع باید از تجارب زندگی روزمره‌تان درس بگیرید. برای این کار، زمانی را به خوداندیشی در پایان هر روز اختصاص دهید. سعی کنید رویداد مهمی که اتفاق افتاده را حتی‌الامکان با تمام جزئیات به یاد آورید. خصوصا، تلاش کنید هر کاری که بسیار خوب یا بد بوده را شناسایی کنید. این یادآوری کمک می‌کند بفهمید چه کاری را در آینده تکرار کنید و از چه کاری اجتناب کنید.

روش دیگر برای استفاده از یادگیری خودرهبری برای شناسایی راهبردهای موفقیت این است که از دانش و اطلاعات کتاب‌ها، ویدیوها و فایل‌های صوتی استفاده کنید. خصوصا، به دنبال زندگی‌نامه‌ افراد موفق و کتاب‌های خودآموز نظیر کتاب «بیندیشید و ثروت شوید» نوشته‌ ناپلئون هیل باشید. در حین خواندن توصیه‌های افراد موفق، احتمالا سوالاتی خواهید داشت.

پس، چرا آن سوالات را از کسی نپرسید که می‌تواند پاسخ خوبی به شما بدهد؟ روشی دور از عقل برای این کار وجود دارد: کسی را بیابید که ثروتمند و موفق می‌دانید و او را برای شام دعوت کنید. بله، این بدان معناست که باید هزینه‌ این اقدام را حساب کنید که می‌تواند پرهزینه باشد. اما اگر از وقت‌تان به طور موثر استفاده کنید و سوالاتی در مورد استراتژی‌هایی برای افزایش درآمدتان بپرسید، ارزش هزینه کردن را دارد.

هر چه وقت بیشتری را در حضور افراد موفق سپری کنید، بهتر است. بنابراین، سعی کنید برای مشاهده‌ رفتار افراد مورد تحسین‌تان، در گفتگوها یا سمینارها شرکت کنید. به حرکات کوچک، مثل نحوه‌ای که تاجران دست می‌دهند، توجه کنید. اگر بتوانید عادات افراد موفق را بشناسید، می‌توانید این رفتارها را در زندگی شخصی‌تان استفاده کنید.

هر روشی که برای جمع‌آوری دانش استفاده کنید، ارزش سرمایه‌گذاری وقت و پول جزئی را دارد. حداقل ۳۰ دقیقه در روز و بخش کوچکی از درآمدتان را هر ماه صرف یادگیری کنید. چرا؟ چون می‌توانید دانشی که انباشته می‌کنید را در آینده سرمایه‌گذاری کنید و کم‌کم پول‌تان بیشتر می‌شود.

موانع رشد شخصی‌تان را حذف کنید و ارزش‌تان را افزایش دهید

چندین بار با خود فکر کرده‌اید «سر وقت بودن برای من غیرممکن است؛ من همینم که هستم»؟ یا «نامنظم بودن را نمی‌توانم تحمل کنم». این جملات هر چقدر هم متداول باشند، به عزت‌نفس ما صدمه می‌زنند و موجب می‌شوند حس کنیم قادر به غلبه بر گرایشات طبیعی‌مان نیستیم. اما در حقیقت، خود شما یکی از معدود چیزهایی هست که می‌توانید تغییر دهید. با بهبود خودتان، ارزش‌تان را به عنوان یک کارمند، دوست یا همسر افزایش خواهید داد. متاسفانه، خیلی‌ها به دنبال راهی برای بهبود اوضاع هستند، اما از انجام اقداماتی برای بهبود خودشان اجتناب می‌کنند.

مثلا، برای افزایش حقوق‌تان، ممکن است با رئیس‌تان مذاکره کنید یا حتی اعتصاب کنید. اما در نهایت، این روش‌ها پیشرفت چندانی برایتان به ارمغان نمی‌آورند و خیلی زود خواهان افزایش حقوق دیگری خواهید شد. چه می‌شود اگر از طریق افزایش بهره‌وری‌، عملکرد بهتر و مهارت‌های جدید، ارزش‌تان را برای شرکت افزایش دهید؟ این موضوع باعث می‌شود رئیس‌تان بخواهد حقوق‌تان را افزایش دهد. حتی بهتر، مهارت‌هایی که در این پروسه کسب می‌کنید فراتر از شغل فعلی‌تان ارزشمند خواهد بود.

برای افزایش ارزش‌تان، اول باید موانع رشد شخصی‌تان را حذف کنید. تعلل یکی از مضرترین موانع است.گذشته از این‌ها، برای پیشرفت و رشد خود باید اهدافی تعیین کنید و آنها را محقق کنید. اما، ممکن است خیلی راحت دچار اشتباه شوید و تا وقتی کار از کار بگذرد دشوارترین جنبه‌های سخت‌کوشی برای رسیدن به آن اهداف را به تعویق بیندازید. از آنجایی که وظایفی که در انجام‌شان تعلل می‌کنید انباشته می‌شوند، خیلی زود از برنامه‌هایتان عقب می‌مانید.

۲ مانع دیگر برای بهتر کردن خود، سرزنش کردن دیگران و بهانه‌ترشی است. وقتی مشکلی پیش می‌آید، سرزنش کردن دیگران خیلی راحت‌تر از پذیرش مشکلی است که در شما نهفته است.

اما وقتی دیگران را سرزنش می‌کنید، مانع پیشرفت خودتان می‌شوید. گذشته از اینها، اگر ناکامی‌هایی که تجربه می‌کنید واقعا تقصیر شما نیست، دلیلی ندارد مسئولیت آن را برعهده گیرید و اطمینان دهید که دوباره اتفاق نخواهد افتاد. همانطور که به دنبال بهبود خودتان هستید، به یاد داشته باشید آهسته آهسته گام بردارید.

فرض کنید می‌خواهید وقت‌شناس‌تر باشید، سعی کنید هر روز ساعت‌تان را چند دقیقه زودتر از روز قبل کوک کنید. قبل از اینکه خودتان متوجه شوید، زمان برای خوردن صبحانه با فراغ‌بال دارید و لازم نیست با عجله از درب منزل خارج شوید! این چالش‌های کوچک را در هر حوزه‌ای که می‌خواهید پیشرفت کنید، انجام دهید. موفقیت‌هایتان شما را ترغیب می‌کنند سخت‌تر تلاش کنید و حتی موانع بزرگتر را از میان بردارید.

با تغییر نگرش‌تان نسبت به مالیات‌ها و استفاده از قانون ۳۰-۷۰، هم شادتر و هم ثروتمندتر خواهید بود

برای اکثر مردم، واژه‌ «مالیات» یادآور طوفانی از تصاویر وحشتناک است: مشکلات بی‌پایان، محاسبه‌ هزینه‌ها و مبالغ معاف از مالیات و بخشی از درآمدتان اکه ز بین می‌رود. از همه بدتر، مالیات‌ها اغلب بی‌عدالتی به نظر می‌رسند. شاید به این فکر کنید «چرا نباید بتوانم کل پولی که سخت بدست آورده‌ام را حفظ کنم؟» نویسنده همین سوال را در ابتدای فعالیت حرفه‌ایش از خودش پرسید.

با این‌ حال، مربی‌اش ارل‌ شواف، او را ترغیب کرد مالیات‌پرداز شادی باشد. چرا؟ زیرا، او استدلال کرد نگرش شما در مورد پول به اندازه‌ نحوه‌ای که آن را خرج می‌کنید، مهم است. چشم‌انداز مثبت‌تر به شما کمک می‌کند کمتر احساس ناامیدی کنید و بیشتر امور مالی‌تان را کنترل کنید. بنابراین، احساس نمی‌کنید باید دولت را به خاطر دزدیدن پول‌تان لعنت کنید. برای اتخاذ چنین ذهنیتی، پرداخت مالیات را، راهی برای کمک به جامعه و کمک به دولت برای بهبود زندگی همه‌ مردم در نظر بگیرید. در ازای پرداخت بخشی از درآمدتان، ایمنی، آزادی و فرصت بدست می‌آورید.

آماده‌اید این تغییر نگرش را گسترش دهید؟ سعی کنید به جنبه‌ مثبت همه‌ مخارج‌تان فکر کنید! مثلا، هر زمان مجبورید چیزی بخرید، پول‌تان را در گردش قرار می‌دهید و به اقتصاد کمک می‌کنید. هر زمان صورت حسابتان را پرداخت می‌کنید، بدهی‌هایتان را کاهش می‌دهید. به محض اینکه در مورد پرداخت مالیات‌تان احساس بهتری پیدا کردید، وقت آن است به درآمد خالص‌تان رجوع کنید. اینجا باید قاعده‌ ۳۰-۷۰ را اتخاذ کنید. این مفهوم ساده است. می‌توانید ۷۰ درصد درآمد ماهیانه‌تان را صرف نیازها و خواسته‌هایتان از جمله اجاره، غذا و سرگرمی کنید. اما قبل از اینکه درصدی از آن پول را خرج کنید، ۳۰ درصد دیگر را به صورت زیر تقسیم کنید:

اول، برای کمک به جامعه و نیازمندان، ۱۰ درصد از درآمدتان را به خیریه اهدا کنید. سپس، ۱۰ درصد دیگر را پس‌انداز کنید، بنابراین می‌توانید ثروت را طی سال‌ها جمع‌آوری کنید. سرانجام، ۱۰ درصد آخر را صرف ایجاد ثروت کنید. روش‌های سنتی برای تولید ثروت مثل سرمایه‌گذاری در دارایی را اتخاذ کنید. اما رویکردهای غیرسنتی مثل کسب درآمد از یکی از سرگرمی‌هایتان هم وجود دارد. با اتخاذ قانون ۳۰-۷۰ و نگرش مثبت‌تر، دیگر مجبور نیستید برای خرج کردن پولی که به سختی بدست می‌آورید، وحشت‌زده شوید.

با برنامه‌ریزی دقیق، وقت خود را عاقلانه استفاده کنید

رویکردتان برای ایجاد توازن بین کار و زندگی چیست؟ آیا آدم بی‌هدف و بی‌برنامه‌ای‌ هستید؟ کسی هستید که در برابر هرگونه محدودیت روی زمانش مقاومت می‌کنید و فقط مایلید در مشاغل موقتی کار کنید؟ یا اینکه معتاد به کار هستید، یعنی کسی که همه‌ زمانش را صرف کار می‌کند؟ شاید حد وسط هستید، از ساعت ۹ صبح تا ۵ بعدازظهر کار می‌کنید و دوست ندارید پروژه‌هایی با تعهدات زمانی طولانی‌تر را برعهده گیرید. همانطور که احتمالا حدس زده‌اید، هیچ یک از این رویکردها ایده‌آل نیست.

مجبور نیستید موفقیت با حجم بالای کار یا حد وسط بودن با وقت کافی برای استراحت را انتخاب کنید. در واقعیت، باید برای هر جنبه از زندگی‌تان وقت بگذارید. سخت‌کوش باشید، برای اعضای خانواده‌تان وقت بگذارید و حتی زمانی را به استراحت اختصاص دهید. وقتی زمان بسیار زیادی را به این حوزه‌ها اختصاص می‌دهید، سبک زندگی‌تان غیرمتعادل می‌شود و چنین سبک زندگی در بلندمدت ناپایدار است. یک مسئول فروش را در نظر بگیرید که تصمیم گرفته کسب‌وکار شخصی‌اش را راه بیندازد.

او ایده‌اش را شروع می‌کند، اما خیلی زود متوجه می‌شود زمان بسیار زیادی را در اداره به عنوان مدیرعامل، نه کارمند سپری کرده است. او زودتر از بقیه به محل کار می‌رسد و دیرتر از سریدارها آنجا را ترک می‌کند. خیلی زود، تصمیم می‌گیرد راه‌اندازی شرکت شخصی‌اش ارزش ندارد و به شغل معمول خود بازمی‌گردد.

پس، چطور اطمینان می‌یابید که توازن در وقت‌تان ایجاد کرده‌اید و به طور موثر از وقت‌تان استفاده می‌کنید؟ سازمان‌ یافتن و سازمان‌یافته ماندن، کلید موفقیت است. یک کتاب پروژه (دفترچه‌ای که در آن تمام مراحل برای نوشتن و تایید یک پروژه نوشته می‌شود و می‌توان آن را برای اجرا به مسئول اجرایی سپرد.) یا دفترچه‌ای با برچسب‌هایی در داخل آن ایجاد کنید. این ابزار مفید به شما امکان ذخیره‌ اطلاعات مهم در یک جا را می‌دهد. بنابراین، ساعت‌ها صرف جست‌وجوی سندی که نیاز دارید نمی‌کنید. می‌توانید کتاب پروژه را به هر روشی که مناسب است، استفاده کنید. مثلا، اگر با افراد کار می‌کنید، می‌توانید برچسبی برای هر نفر ایجاد کنید و اطلاعاتی در مورد عملکرد، توانمندی‌ها و نقاط‌ضعف آنها یا سابقه‌ خانوادگی‌شان یادداشت کنید. سپس، هر زمان که به آن نیاز دارید، مثلا در طول بررسی عملکرد، به آن رجوع کنید.

یکی دیگر از راهبردهای اساسی مدیریت زمان این است که برای هر روز قبل از شروع آن برنامه‌ریزی کنید. اگر برنامه‌ عملیاتی جامعی ندارید، چطور مطمئن می‌شوید که در وقت‌تان تعادل ایجاد کرده‌اید و قرار است طبق ضرب‌العجل‌تان پیش بروید؟ به همین دلیل به تقویمی با فضای زیاد برای نوشتن برنامه‌ هر روز هفته‌تان نیاز دارید. حتما هر روز، زمانی را به استراحت و «انجام ندادن هیچ کاری» اختصاص دهید! خصوصا اگر به یک سبک مدیریت زمان سهل‌انگار عادت کرده‌اید، برای اینکه سازمان‌یافته باشید و هر روز پایبند به برنامه باشید، باید نظم و انضباط زیادی داشته باشید. اما اگر برای مدیریت وقت‌تان تلاش کنید، متوجه خواهید شد که لازم نیست جنبه‌ای از زندگی‌تان را فدای جنبه‌ دیگری از زندگی‌تان کنید.

از اینکه زمان‌تان را با افراد مناسب سپری می‌کنید، مطمئن شوید

توجه کنید که دوستان‌ ما اغلب روی ما تاثیر می‌گذارند. اگر با افرادی وقت می‌گذرانید که ولخرج هستند، شما هم متوجه می‌شوید بی‌محابا پول‌هایتان را خرج می‌کنید. یا اگر دوستانتان هر آخر هفته به تماشای مسابقات ورزشی می‌روند، به احتمال زیاد شما هم با آنها همراه خواهید شد. این سناریوها خیلی بد به نظر نمی‌رسد.

اما چه می‌شود اگر دوستان‌تان عاداتی مخرب‌تر از اینها داشته باشند؟ در آن صورت شما هم همان عادات مضر را پیدا خواهید کرد. مثلا، اگر اطرافیان‌تان دروغگو و متقلب هستند، به تدریج رفتارشان را هنجار در نظر می‌گیرید و قبل از اینکه متوجه باشید، خودتان هم دروغگو و متقلب شده‌اید. پذیرفتن اینکه دوستان‌مان می‌توانند تاثیرات بدی روی ما بگذارند، سخت است. اما اگر با خودتان صادق باشید، می‌توانید این روابط را قبل از اینکه آسیب جدی به شما وارد کنند، اصلاح کنید.

اول در مورد روابط اصلی در زندگی‌تان فکر کنید و چند سوال اساسی از خودتان بپرسید: اوقات‌تان را با چه کسانی می‌گذرانید؟ آنها چه تاثیری روی شما دارند؟ آیا با این روابط مشکلی ندارید؟ صادق باشید و تاثیر قدرتمند دوستان و آشنایان‌تان را روی خودتان نادیده نگیرید. اگر پاسخ این سوالات را داده‌اید و روابط نامطلوبی در زندگی‌تان دارید، باید در مورد آنها تصمیمات جدی بگیرید.

اگر با افراد مخربی سروکار دارید، یکی از گزینه‌ها قطع ارتباط کامل با آنهاست. اگر قطع ارتباط با آنها غیرممکن است، ارتباطتان را محدود کنید و حتی‌‌الامکان زمان کمی را با آنها بگذرانید. همانطور که روابط‌تان را اصلاح می‌کنید، باید مطمئن شوید وقت بسیار زیادی را به روابطی که تاثیر ارزشمندی روی زندگی‌تان ندارد، اختصاص نمی‌دهید.

شاید از اینکه چند شب در هفته را در کافه با دوستان‌تان سپری کنید، لذت ببرید، اما این عادت وقت شما را هدر می‌دهد. بعد از اینکه روابط منفی را از زندگی‌تان حذف کردید، گام بعدی این است که بیشترین استفاده را از روابط مثبت ببرید. از اینجا به بعد می‌خواهید ارتباط گسترده‌ای داشته باشید. یعنی، وقت‌تان را بیشتر با افرادی بگذرانید که منضبط هستند و مصمم‌اند موفق شوند. اینها افرادی هستند که تاثیر مثبتی روی شما خواهند گذاشت.

بهترین راه برای گسترش حلقه‌ دوستان‌تان شرکت در اجتماعات است. مثلا، عضو انجمن یا شورایی شوید و ممکن است متوجه شوید برای بازی تنیس با برخی افراد تاثیرگذار در شهرتان دعوت شده‌اید.

یاد بگیرید چگونه صرف‌نظر از میزان حساب بانکی‌تان راضی باشید

اغلب داستان‌های سلبریتی‌ها و تجار فوق‌ثروتمندی را می‌شنویم که با وجود ثروت زیادشان عمیقا ناراحت و غمگین هستند. وقتی به اوج موفقیت رسیده‌اند، چطور ممکن است خوشحال نباشند؟ متاسفانه، این افراد ثروت عظیمی کسب کرده‌اند، اما احتمالا هرگز راضی بودن از آنچه دارند را یاد نگرفته‌اند. بسیای از مردم با این ادعا موافق هستند که «پول نمی‌تواند خوشبختی بیاورد»، اما آنها همچنان تصور می‌کنند پول بیشتر آنها را با اعتمادبه‌نفس‌تر( این مطلب را هم بخوانید : مهم بودن عزت نفس)، کاریزماتیک و سخاوتمندتر می‌کند. اما در واقعیت، پول نه می‌تواند شخصیت شما و نه رضایت شما از زندگی را تغییر دهد. اگر در حال حاضر ناراحت و نامطمئن هستید، حتی اگر ثروتمند شوید، بعید است آن ناراحتی و غم از بین برود.

مثلا، شخصی را مجسم کنید که در گردهمایی‌های اجتماعی بیش از حد نوشیدنی مصرف می‌کند. اگر ثروت آن شخص افزایش یابد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ او نوشیدن را ترک نخواهد کرد. احتمالا، پول بیشتر، به او امکان خرید مقادیر بالای الکل را می‌دهد و عادت او را بدتر می‌کند. خوشبختانه، این نظریه جنبه‌ مثبتی هم دارد. اگر هم‌اکنون سبک زندگی رضایت‌بخشی اتخاذ کنید، صرف‌نظر از میزان حساب بانکی‌تان، این سبک زندگی تداوم خواهد داشت.

روش قوی برای افزایش موفقیت‌تان این است که ذهنیت دو سکه‌ ۲۵ سنتی را اتخاذ کنید. برای نشان دادن این طرزفکر، روزی مربی جیم ران، از او خواست مجسم کند از کفاش خواسته کفش‌هایش را برق بیندازد. کسی که کفش‌تان را برق انداخته کارش را به نحو احسنت انجام داده است و شما باید تصمیم بگیرید به او انعام بدهید: یک سکه‌ ۲۵ سنتی یا دو سکه‌ ۲۵ سنتی! کدام مورد موجب می‌شود در بلندمدت احساس بهتری داشته باشید؟ اگر یک سکه‌ ۲۵ سنتی انعام بدهید، پول‌تان را پس‌انداز می‌کنید. اما در نهایت احساس می‌کنید آدم خسیسی هستید. با سخاوتمندی و دادن دو سکه‌ ۲۵ سنتی به عنوان انعام، احساس موفقیت و اعتمادبه‌نفس می‌کنید.

مردی که در یکی از سمینارهای نویسنده شرکت کرده بود، از ایده‌ ترجیح سخاوت به خساست الهام گرفت. در گذشته، هر زمان دخترانش برای خرید بلیت‌های کنسرت از او پول می‌خواستند، یا پاسخ منفی می‌داد یا با بی‌میلی پول می‌داد. او در ذهنیت یک سکه ۲۵ سنتی گیر کرده بود. با این حال، بعد از سمینار، تصمیم گرفت دخترانش را با بلیت تماشای گروه محبوبشان سورپرایز کند.

این تصمیم دو سکه‌ ۲۵ سنتی سخاوتمندانه هم برای دخترها و هم برای پدر مفید بود و موجب شد پدر با دیدن هیجان و شادی فرزندانش احساس خوبی پیدا کند. بنابراین، با اتخاذ ذهنیت دو سکه‌ ۲۵ سنتی بدون اینکه لزوما ثروتمند باشید، احساس ثروتمندی می‌کنید. اگر اکنون تصمیم گرفتید سخاوتمندتر باشید، فقط به مزایایی که با ثروتمندتر و موفق‌تر بودن کسب می‌کنید، بیندیشید.

در نهایت

پیام کلیدی این نانوکتاب این است که ثروت و شادی از ناکجا بدست نمی‌آید. بدست آوردن ثروت و شادی مستلزم قاعده‌مندی و برنامه‌ریزی دقیق است. با این حال، به محض اینکه تلاش لازم برای تحقق اهدافتان را انجام دادید، مزایایی برای بقیه‌ عمرتان بدست خواهید آورد.

ایجاد برنامه‌ بازی:

برای استفاده‌ موثر از وقت‌تان و پیشبرد اهداف‌تان در هر هفته، از قبل برنامه‌ بازی ایجاد کنید. اول، یک ورقه کاغذ پیدا کنید. ستون‌های عمودی ترسیم کنید و روزهایی که برنامه‌تان را می‌خواهید اجرا کنید یادداشت کنید. سپس، در سمت چپ قسمت «فعالیت‌ها»، هر کاری که در طول این روزها باید انجام دهید را بنویسید. برای هر فعالیت، ضرب‌العجل تعیین کنید و آن را بنویسید. سپس، محاسبه کنید انجام فعالیت مدنظر چند روز طول می‌کشد و هر روزی که سپری می‌کنید را علامت بزنید. برنامه‌ بازی شما آماده‌ اجراست و مسیرتان برای موفقیت فقط منوط به پشتکار شماست.