چطور در طول فقط ۳۰ ثانیه ایده‌های کاملا جدیدی بیابیم.

معمولا واژه‌ «خلاقیت» را به شعرا، موسیقی‌دانان و نقاشان یا حتی دانشمندان بزرگی مانند آلبرت انیشتین و مخترعان باهوشی مانند نیکولا تسلا ربط می‌دهیم. با این‌ حال، خلاقیت و کسب‌وکار ترکیب آشنایی نیستند. اما اگر می‌خواهید ایده‌ خوبی برای کسب‌وکار جدید داشته باشید، باید خلاق باشید. اگر می‌خواهید ایده‌تان را به محصول بزرگی تبدیل کنید، باید خلاق باشید و اگر می‌خواهید با موفقیت محصولی را بفروشید، باز هم باید خلاق باشید.

ما ترفندهای ساده اما زیرکانه‌ای برای تقویت روحیه خلاق‌تان فراهم می‌کنیم.

همچنین، اینجا جنبه‌های مهمی از برنامه‌ ۲۱ روزه که نویسنده برای تدوین ایده‌های بزرگ ایجاد کرده را ارائه می‌کنیم.

اینجا می‌آموزیم که چطور طیف وسیعی از ایده‌ها برای کسب‌وکارهای جدید ایجاد کنید و چگونه ایده‌های قدیمی را دوباره ابداع کنید.

– توماس ادیسون هر روز چند ایده‌ جدید داشت.

– چرا مرغ پخته در یخچال می‌تواند زمینه‌ساز ایده‌ی تجاری بزرگی باشد.

– چطور در طول فقط ۳۰ ثانیه ایده‌های کاملا جدیدی بیابیم.

برای بدست آوردن ایده‌های خلاق و شناسایی احساسات‌تان طوفان‌ فکری درست کنید

صفحات خالی دلهره‌آور هستند. صفحات خالی موجب می‌شوند وقتی رمان‌نویسان فاضل، تصویرگران درخشان و رهبران تجاری موفق می‌خواهند پروژه‌های جدیدی را شروع کنند، عصبی شوند. خوشبختانه، روشی به نام طوفان‌فکری به ما در غلبه‌بر صفحه‌ خالی کمک می‌کند. در حقیقت، برخی از بزرگترین نوابغ علمی جهان از جمله توماس ادیسون، مخترع لامپ، برای شروع بزرگترین ایده‌هایشان به طوفان‌فکری تکیه کردند.

داخل یکی از دفترچه‌ یادداشت‌هایش، در تاریخ سوم ژانویه‌ سال ۱۸۸۸، حاوی فهرستی از بیش از ۱۰۰ ایده‌ای بود که ادیسون با امید یافتن اختراعی که می‌خواست خلق کند، نوشته بود. ایده‌هایی برای کمپرسور برفی، ابریشم مصنوعی، پیانو برقی و غیره به ذهنش خطور کرد. طوفان‌فکری ترفند عملی برای نوآوران در طول تاریخ بوده است، زیرا به خاموش کردن انتقاد درونی کمک می‌کند. وقتی طوفان‌ فکری می‌کنیم، با خود بازیگوش و خیال‌پردازمان ارتباط برقرار می‌کنیم. این امر به نوبه‌ خود به ما این امکان را می‌دهد که فرصت‌های جدیدی را ببینیم که معمولا نادیده می‌گیریم.

مهمتر از آن، طوفان‌فکری کمک می‌کند احساسات‌مان را کشف کنیم. اگر برای مدت زمان کافی طوفان‌فکری کنید، الگوهایی پدیدار می‌شود که برخی از ایده‌هایتان را به مضامین عمیق‌تر وصل می‌کند. این موضوع به ما این امکان را می‌دهد تا حوزه‌هایی را شناسایی کنیم که در موردشان شور و شوق داریم و می‌توانیم روی آنها تمرکز و پیشرفت کنیم. حتی ممکن است تشخیص دهیم که در مورد چیزی خارج از حرفه یا مهارت‌مان شور و شوق داریم. این مسئله برای برخی گیج‌کننده است، زیرا نگران هستند که نمی‌توانند بدون دانش فنی کافی وارد حوزه‌ خاصی شوند.

با این حال، تحقیقات در مورد استارتاپ‌هایی با عملکرد بالا، نشان داده است که برای رسیدن به راه‌حل‌های اصلی برای مشکلات، لازم نیست در یک بخش خاص متخصص باشید. در مقابل، شاید در موقعیت بهتری برای شروع نوآوری قرار داشته باشید. وقتی افراد چیزهای زیادی در مورد صنعت خاصی می‌دانند، این بدان معناست که به اندازه‌ای در رویکردشان ثابت‌قدم و انعطاف‌ناپذیرند که نمی‌توانند فرصت‌های جدید را ببینند. اگر برای امتحان کردن طوفان‌فکری آماده‌اید، از کجا باید شروع ‌کنید؟ فقط یک تکه کاغذ بردارید و ۳۰ تا ۵۰ ایده را بنویسید.

مشکلات روزمره‌ شروعی برای محصولاتی است که مشکلات کلی را حل می‌کنند

مشکل مارک زاکربرگ نوجوان، این بود که هیچ دختری با او قرار نمی‌گذاشت! فیسبوک تلاش او برای حل این مسئله بود. شاید فیسبوک او را به فرد جذابی برای دخترها تبدیل نکرد، اما قطعا او را ثروتمند ساخت. بنابراین، فیسبوک مانند بیشتر اختراعات، به عنوان راه‌حلی برای یک مشکل شروع شد. برای ایجاد راه‌حل‌های شخصی‌تان، باید مشکلاتی را شناسایی کنید که ارزش حل کردن دارند. البته، ظاهرا جهان مملو از مشکلات است! چگونه راه‌حل درست را پیدا کنید؟ با کشف مشکلات روزمره‌ای که شما را اذیت می‌کند، شروع کنید. مشکلاتی مثل خشک شدن دهان در هنگام خواب، احساس گناه بعد از خوردن دسر شیرین و هل دادن چمدان در فرودگاه بزرگ فقط چند نمونه از مشکلاتی است که باید راه‌حلی برای آنها پیدا کنید.

همچنین می‌توانید با زیر سوال بردن مداوم مشکلات، آنها را شناسایی کنید. سوال «مشکل چیست» را به شعارتان تبدیل کنید و در طول روز به آن رجوع کنید. این کار به شما کمک می‌کند به مسائل نه چندان رضایت‌بخش در زندگی‌تان توجه کنید. با در ذهن داشتن این موارد، می‌توانید راه‌حل‌هایی را جستجو کنید. مسائلی که در زندگی روزمره با آنها مواجه می‌شوید تا حدودی معمولی و روزمره است، اما حل آنها اینطور نیست. تدوین راه‌حل‌های جدید می‌تواند چالش فنی بزرگی ایجاد کند. وقتی راه‌حل‌های جدید به درستی تدوین شود، می‌تواند مزایای مالی زیادی برای بسیاری از مردم در سراسر جهان به ارمغان آورد.

بیوتن (Biotene)و ترابریت (Therabreath) مشکل خشکی دهان در شب را حل کرد. این داروها آب دهان تولید می‌کند و با افزایش ترشح بزاق، مانع از خشکی دهان می‌شود. بروس جانسون، از مینسوتا که شب‌ها به سختی نفس می‌کشید، مشکل خشکی دهان را حل کرد. او با تولید نوارهای بینی Breathe Right، مشکل بسیاری از مردم را حل کرد و در این فرایند، کسب‌وکار چند میلیارد دلاری ایجاد کرد.

برای یافتن ایده‌های تحول‌برانگیز، بپرسید چگونه فناوری فعلی را می‌توان متفاوت استفاده کرد

کدام یک را ایده‌ بهتری در نظر می‌گیرید؟ ایده‌ای که کاملا اصیل است؟ یا ایده‌ای که بخش‌هایی از ایده‌های دیگران را قرض می‌گیرد؟ توجه کنید که قرض گرفتن ایده‌های دیگران واقعا پتانسیل نوآور و پیشگام شدن را دارد! به این فکر کنید که هزاران کارآفرین از اختراع تلفن هوشمند به عنوان محلی برای اختراعات‌شان، یعنی اپلیکیشن‌ها، استفاده کرده‌اند! لازم نیست به خاطر استفاده از ایده‌های عالی و سخت‌کوشی دیگران خجالت بکشید.

مثلا، شرکتی به نام اِرودیزاین (Aerodesigns) اخیرا روشی ایجاد کرده است که افراد از طریق بینی و جریان خون‌شان ویتامین‌ها، مکمل‌های غذایی و کافئین را استنشاق می‌کنند. چرا از این نوآوری محرک برای تدوین رژیم جدید تنفس عمیق استفاده نکنیم؟ با تلفیق مزایای تنفس آنتی‌اکسیدان با فناوری جدید مکمل‌های استنشاقی، افراد بسیاری سالم‌تر و شادتر خواهند بود!

حقیقت این است که فناوری فعلی به شما کمک می‌کند ایده‌های جدیدی برای خدمت‌رسانی به دیگران ایجاد کنید. فناوری که شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد را در نظر بگیرید، به نقاط ‌قوت آن توجه کنید و سپس به اینکه چگونه می‌توانید آنها را به روش جدیدی استفاده کنید، فکر کنید. مثلا، پهپادهای کنترل از راه‌دور، به عنوان نوآوری‌هایی که عمدتا برای جنگ استفاده می‌شوند، در شرایط کاملا متفاوت مفید بوده‌اند. نقطه قوت پهپادها، توانایی‌شان برای جابه‌جایی از نقطه‌ الف به نقطه‌ ب بدون ترافیک یا سایر موانعی است که آنها را متوقف کند. پهپادها می‌توانند برای شرایط اضطراری استفاده شوند، می‌توانند وسایل پزشکی را به افرادی که فورا به آنها نیاز دارند تحویل دهند یا می‌توانند جلیقه‌های نجات را به شناگرانی بدهند که برای شناور ماندن روی آب تقلا می‌کنند. پهپادها کاربردهای بیشماری دارند!

وقتی جنبه‌های عقلانی و سرزنده و فعال‌تان تلفیق شوند، ایده‌ها متولد می‌شود

قبل از ابداع تلفن، ایده‌ الکساندر گراهام‌بل برای ارسال صدا از طریق سیم یک ایده‌ بچه‌گانه و احمقانه به نظر می‌رسید. با این حال، ثابت شده است که کودکان نسبت به بزرگسالان ذهن خلاق‌تری دارند. اگر بخواهیم ایده‌های عالی ایجاد کنیم، باید به کودک درون‌مان کمک کنیم با خود منطقی و بزرگسال‌مان همکاری کند.

در سال ۱۹۶۸، جورج لند، دانشمند علوم اجتماعی، آزمون خلاقیت ناسا را برای ۱۶۰۰ کودک برگزار کرد و سپس از آنها خواست این آزمون را هر ۵ سال یک بار تکرار کنند. رک بگویم، نتایج تاحدودی افسرده ‌کننده بود. تقریبا ۱۰۰ درصد کودکان ۵ ساله خلاقیت را در بالاترین سطوح نشان دادند، اما ۵ سال بعد فقط ۳۰ درصد از کودکان همان سطح از خلاقیت را نشان دادند. همین مطالعه نشان داد که فقط ۱۲ درصد از نوجوانان ۱۵ ساله سطح بالای خلاقیت را نشان دادند. بیشتر بزرگسالان هم این درصد مشابه از خلاقیت را نشان دادند. پس چطور می‌توانیم با ذهن خلاقی که در ۵ سالگی داشتیم دوباره ارتباط برقرار کنیم؟ با آرزو کردن!

آرزو می‌کنید چه کاری را بتوانید انجام دهید؟ در دوران کودکی، آرزوهایی مثل «ای‌کاش می‌توانستم پرواز کنم» یا «ای‌کاش می‌توانستم با دنیای دیگر ارتباط برقرار کنم!» داشته‌ایم. بسیاری از آرزوهای کودکانه، از هواپیما تا واقعیت مجازی، به هیجان‌انگیزترین ابداعات تبدیل شده‌اند. البته، بسیاری از تفکرات فنی و عقلانی در سطح بسیار بالا وارد اختراع هواپیما و واقعیت مجازی شده‌اند. وقتی بخش‌های خلاق و منطقی ما با هم تلفیق شوند، ایده‌های عالی متولد می‌شوند. به محض اینکه آرزوهای کودکانه‌تان را کشف کردید، برای جامه‌ عمل پوشاندن به آن آرزوها، به ذهن بزرگسال‌تان رجوع کنید. حتی اگر ایده‌هایتان عجیب و غریب به نظر برسد، به فکر کردن ادامه دهید! راه‌حل ممکن است دقیقا جلوی چشم‌تان باشد.

به رنگ اسپری NeverWet که شرکت RustOleum تولید کرده است، فکر کنید. اگر در دوران کودکی به نامرئی کردن همه چیز فکر می‌کردید، از بهم‌ریختگی اتاق‌تان تا نوشته‌های مخفی در دفترچه خاطراتتان، این ابداع آرزویتان را برآورده خواهد کرد! این ابداع به شما کمک می‌کند پیام‌های مخفی در پیاده‌روها و خانه‌ها که هنگام بارش باران ظاهر می‌شود را پنهان کنیم.

برای کشف سریع ایده‌های جدید، تکنیک «وَ» را استفاده کنید

آیا می‌توانید زیر ۳۰ ثانیه به ابداع جدیدی فکر کنید؟ شاید چنین چیزی را غیرممکن تصور کنید، اما تکنیکی ساده‌ای خلاف آن را ثابت کرده است! تکنیک «وَ» را وارد کنید. در سال ۲۰۱۵، برایان، نویسنده کتاب، یکی از اعضای کتابداران کتابخانه‌ عمومی شیکاگو شد و به آنها کمک کرد روی خلاقیت‌شان کار کنند. او آنها را به چالش کشید تا ایده‌ کاملا جدیدی در عرض فقط ۳۰ ثانیه پیدا کنند. همچنین، به آنها تکنیک «وَ» را آموزش داد تا بهتر بتوانند ایده‌های جدیدی پیدا کنند. نتیجه این شد که هر کتابدار ایده‌ا‌ی اصیل مطرح کرد.

تکنیک «وَ» مستلزم تلفیقی از دو واژه است که ظاهرا هیچ ربطی به هم ندارند. کتابداران دو مجموعه کارت با اسم یا صفت روی آنها دریافت کردند. سپس، به آنها گفته شد دو کارت انتخاب کنند و اختراع جدیدی براساس تلفیق دو واژه انجام دهند. این تکنیک موجب لحظات فوران نبوغ مانند «جوراب‌های روشن» است. جوراب‌های روشن ایده‌ای است که طبق آن جوراب‌ها در تاریکی روشن می‌شوند، بطوری ‌که می‌توانید آنها را خیلی راحت صبح زود پیدا کنید یا جوراب‌هایی که شنبه شب وقتی بیرون هستید چشمگیر هستند!

اگر در حال حاضر برای صنعتی که می‌خواهید در آن کسب‌وکاری راه بیندازید، ایده‌ای دارید، چگونه تکنیک «وَ» را اجرا می‌کنید؟ اگر به ایجاد کسب‌وکار گل‌فروشی علاقه‌مند هستید، تلفیق واژه‌های «ماهی» و «فیلم» احتمالا کمکی به شما نمی‌کند. کاری که می‌توانید انجام دهید این است که تکنیک را برای تبدیل یکی از واژه‌ها به اسم ثابت، اصلاح کنید. در این مورد، این واژه می‌تواند «گل‌ها» باشد که با ۲۰ اسم یا صفت ترکیب می‌کنید. مثلا، ممکن است با ترکیب «گل‌ها» و «سلبریتی‌ها» مواجه شوید. این ترکیب چه کمکی به شما می‌کند؟ خب، چرا از یک سلبریتی نخواهید حمایت خود را از دسته گلی متمایز اعلام کند؟ مثلا، شرکت جواهری کای (Kay)‌ از بازیگر جین سیمور، خواست آویزی برای آنها طراحی کند. می‌توانید از یک سلبریتی دعوت کنید دسته گل زیبایی را با کمک شما طراحی کند و هر دوی شما با افتخار آن را برای تقویت برندتان نمایش دهید.

اینترنت شما را با مهمترین ترندهای صنعت آشنا می‌کند، از آن درست استفاده کنید!

بعد از چند ساعت گشت‌زنی در اینترنت، چقدر احساس سودمندی می‌کنید؟ احتمال دارد اصلا احساس سودمندی نکنید. خب، وقت تجدیدنظر در این فرض است. اینترنت منبع جذاب و پویای الهام‌بخشی است که ذهن خلاق شما را برمی‌انگیزد. امروزه، وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌ها مرتبا به روز می‌شوند. همین امر اینترنت را به منبع قابل‌اطمینان اطلاعات در مورد اتفاقات در حال وقوع اعم از ترندهای مُد تا امور جاری تبدیل کرده است. برخی شرکت‌ها از شما می‌خواهند هزینه‌ آگاهی از گزارش‌های تِرِندها در صنایع خاص بپردازید، اما بخش قابل‌توجهی از این اطلاعات به صورت رایگان در اینترنت وجود دارد.

مثلا، کاساندرا دیلی، شرکت متخصص در تحلیل ترند است و رسانه‌ خبری رایگانی دارد که مرتبا بروزرسانی‌هایی در حوزه‌های نوآوری ارائه می‌کند. جی.‌دبلیو.‌تی، شرکت تبلیغاتی در سراسر جهان، گزارش سالانه‌ رایگان به کاربران در مورد ۱۰۰ چیزی که باید در سال بعد جویا شوند، ارائه می‌دهد. در همین حال، سایت TrendHunter.com ماهانه بروزرسانی‌های مشابهی ارائه می‌کند و فهرستی از نهایتا ۵۰ محصول پیشگام که در بازار جدید است، فراهم می‌کند. به محض اینکه به ترندهای موضوعی دسترسی پیدا کردید، چطور می‌توانید به خوبی آنها را استفاده کنید؟ با پرسش ۶ سوال ساده‌ زیر شروع کنید:

چه کسی،

چه چیزی،

چه موقع،

کجا، چرا

و چگونه؟

بیایید با بررسی روند آموزش ذهن‌آگاهی در کلاس‌های درس به این موضوع بپردازیم. چه افراد دیگری به آموزش ذهن‌آگاهی نیاز دارند؟ پزشکانی که ساعات طولانی را در بیمارستان‌ها کار می‌کنند؟ چه نوع ذهن‌آگاهی پتانسیل دارد؟ تمرینات ورزشی که برای کاهش فشار خون طراحی شده است ظاهرا امیدوارکننده است. چه موقع، کجا و چرا می‌خواهید ذهن‌آگاهی را آموزش دهید؟ احتمالا ذهن‌آگاهی را باید به عروس و داماد در مراسم عروسی‌شان آموزش داد تا زندگی‌ زناشویی‌شان را با مهربانی شروع کنند. در آخر، بپرسید چگونه ذهن‌آگاهی می‌تواند با در نظر گرفتن تامین بودجه، شواهد علمی و جذابیت مردمی به کسب‌وکار زیست‌پذیر تبدیل شود. این سوالات باید طرح کلی از اینکه چگونه می‌توانید کسب‌وکار جدیدی توسعه دهید، ایجاد کند.

تکنیک ایجاد بیلبورد را برای یافتن مزیت محصولتان امتحان کنید

آیا شعار مشهور شرکت تولید دستمال توالت بونتی را می‌دانید؟ «بونتی سریع‌تر لکه‌ها را جذب می‌کند و دو برابر بیشتر جاذب است». حتی اگر با این شعار آشنا نیستید، نمی‌توانید جذابیت آن را انکار کنید! چنین شعارهایی آزمون نمایانگر خوبی برای کشف جنبه‌های خاص محصول‌تان است. به همین دلیل، نویسنده‌ این کتاب، برایان، توصیه می‌کند روش ساده‌ای به نام ایجاد بیلبورد را امتحان کنید. ایجاد بیلبورد با استفاده از ۳ مرحله به شما کمک می‌کند بفهمید چه ویژگی محصول‌تان را متمایز می‌کند. نخست، ایده‌تان شفاف باشد و مشخص کنید کدام مشکل مشتریان را در زندگی روزمره‌شان حل می‌کند. حتما نام جذابی برای محصول‌تان انتخاب کنید!

دوم، همه‌ مزایای محصول‌تان یا نکات برجسته و مثبت آن را فهرست کنید. محصول شما چه تاثیری روی مشتریان‌تان دارد؟ سوم، قوی‌ترین ویژگی محصول‌تان برای مشتریان را انتخاب کنید. این جنبه باید عنوان عبارت جذابی باشد که برای فروش این نقطه قوت به مشتریان ایجاد می‌کنید.

در پایان این فرایند، نام جذاب و شعار به یادماندنی دارید که دقیقا بخشی که محصول‌تان را متمایز کرده است نشان می‌دهد.

بیایید ببینیم چگونه تهیه‌ بیلبورد برای ایده‌ محصول جدید اعمال می‌شود. مثلا، کالسکه‌ مقوایی کودکان را در نظر بگیرید. این محصول طیف کاملی از نکات مثبت دارد: نسبت به کالسکه‌ معمولی سبک‌تر است، راحت‌تر حرکت می‌کند و جابه‌جایی آن آسان‌تر است و با این حال، به اندازه‌ کافی ایمن هست و می‌توانید کودک‌تان را با اطمینان داخل آن قرار دهید. همچنین، اگر سقوط کند، بعید است موجب جراحت شود و ارزانتر و مقرون به صرفه‌تر است!

در راس این مزایای عملی، کالسکه‌ مقوایی نوزادان هم چندین مزیت خلاق دارد. والدین و کودکان‌شان می‌توانند روی مقوا نقاشی کنند و در طول مسیر خرید از فروشگاه سرگرم می‌شوند. عنوان بیلبوردتان می‌تواند این باشد:

کالسکه خانه‌ بازی: برای خرید بروید، فرزندان‌تان هم سرگرم خواهند شد!

در نهایت

صفحات خالی لازم نیست دلهره‌آور باشد. با چند راهبرد مفید و پنهانی اعم از طوفان فکری، تکنیک «وَ» و تهیه‌ بیلبورد، خیلی زود می‌آموزید با جنبه‌ بازیگوش خود ارتباط داشته باشید و آن صفحه را با ده‌ها ایده برای کسب‌وکار کاملا جدید پر کنید.

برای الهام گرفتن به گفتگو ادامه دهید؛ لازم نیست تنهایی رویکردی برای یافتن ایده‌های تجاری بزرگ اتخاذ کنید. برای اینکه افرادی را اطراف‌تان جمع کنید که می‌دانند چگونه سرزنده بیندیشند، بهترین تلاش‌تان را انجام دهید. با دقت به حرف‌هایشان گوش دهید و در مورد ایده‌های در حال ‌رشدتان با آنها گفتگو کنید. آنها ممکن است دیدگاه تازه‌ای داشته باشند که ایده‌ی تحول‌برانگیزی برای شما می‌شود!

۱۵ تکنیک کاربردی در مورد مدیریت زمان که حتما باید بدانید

زندگی مدرن سرشار از عواملی است که وقت‌تان را می‌گیرند. خواه این عوامل صدای نوتیفیکیشن جدیدترین توئیت، همکاری که وسط یک کار مهم وقت شما را می‌گیرد یا ایمیل‌های روزانه‌ شما باشد، دقیقه به دقیقه و ساعت به ساعت وقتتان گرفته می‌شود. به محض اینکه آن زمان را از دست بدهید، هرگز نمی‌توانید دوباره آن را پس بگیرید. برای اینکه تمرکزتان را حفظ کنید و مطمئن شوید که این عواملی بر شما غالب نمی‌شوند، باید چند ترفند در آستین خود داشته باشید. این ترفندها شما را به مدیریت زمان ترغیب می‌کند.

– چرا عدد ۱۴۴۰ بسیار مهم است.

– سیستم ۳۲۱-صفر.

– جورج بوش در طول ریاست ‌جمهوری‌ چند کتاب خواند؟

زمان بزرگترین دارایی‌تان است و باید عاقلانه آن را خرج کنید

آیا تاکنون شده با خود بگویید ای‌کاش یک ساعت بیشتر در روز برای مطالعه، ورزش یا وقت گذراندن با عزیزان‌تان وقت داشتم؟ خب، می‌توانید این یک ساعت وقت بیشتر را داشته باشید و هیچ جادویی لازم نیست! اما اول، باید بفهمید زمان چقدر ارزشمند است. به همین دلیل اولین راز مدیریت زمان، این است که بدانید زمان ارزشمندترین دارایی‌تان است و به محض اینکه آن را از دست بدهید، هرگز نمی‌توانید آن را پس بگیرید. روش خوب برای نظارت‌ روی این منبع ارزشمند، تفکیک آن است. مثلا، هر روز ۱۴۴۰ دقیقه است و باید در هر دقیقه‌اش عاقلانه سرمایه‌گذاری کنید.

کوین، نویسنده کتاب، برای یادآوری این واقعیت، پوستر «۱۴۴۰» را روی درب دفترش نصب کرد. این پوستر زمان محدود در هر روز را به او یادآور می‌شد. اما چرا باید دقیقه را معیار قرار دهیم؟ چرا به ۸۶ هزار و ۴۰۰ ثانیه در روز فکر نکنیم؟ خب، برخی از فعالیت‌های روزانه از جمله ورزش دراز و نشست، خواندن شعر یا آب دادن به گیاهان را واقعا می‌توانید در یک دقیقه انجام دهید.

پس، حالا که متوجه ارزشمندی زمان شدید، باید آن را اولویت‌بندی کنید. حالا، راز دوم این است که مهمترین کار یا MIT (most important task) را تعیین و اولویت‌بندی کنید. این تنها کاریست که بیشترین تاثیر را روی زندگی یا کارتان دارد. تِرزا ماکان، یکی از اساتید دانشگاه میزوری را در نظر بگیرید. او متوجه شد که یکی از مهمترین عوامل تعیین‌کننده‌ بهره‌وری، توانایی شناسایی اولویت‌هاست. بنابراین، شناسایی ام‌آی‌تی برای مدیریت زمان اهمیت زیادی دارد. مثلا، اگر مدیر ارشد، توسعه و تولید یک اپلیکیشن جدید را به عنوان هدف تعیین کند، ام‌آی‌تی او استخدام یک برنامه‌نویس جدید است. یا ام‌آی‌تی مدیرعامل یک استارت‌آپ، آماده کردن یک ارائه خوب برای سرمایه‌گذاران است. طبق تحقیقات، داشتن ام‌آی‌تی روزانه، موجب سطوح بالاتر شادی و بهبود توجه و تمرکز می‌شود.

فهرست کارهای روزانه‌تان را دور بیندازید و برای انجام کارهای بیشتر با استرس کمتر از تقویم استفاده کنید

بسیاری از مردم تحت فشار فهرست‌ کارهای روزانه‌ بی‌پایان‌شان قرار می‌گیرند. به فهرست کارهای روزانه‌تان نگاهی بیندازید. چندتا از کارهای نوشته شده، هفته‌هاست که در فهرست‌تان قرار دارد و بی‌دلیل به شما استرس وارد می‌کنند؟ احتمالا حداقل چند مورد از چنین کارهایی را دارید و بهترین راه برای پرداختن به آنها استفاده از تقویم قدیمی است. راز سوم این است که فهرست کارهای روزانه‌تان را حذف کنید و برای حذف استرس از روزهای زندگی‌تان، تقویم قدیمی را استفاده کنید.

 

تحقیقات نشان داده است که بطور متوسط ۴۱ درصد از آیتم‌های فهرست کارهای روزانه هرگز انجام نمی‌شوند. یکی از دلایل این آمار شوکه ‌کننده این است که در چنین فهرست‌هایی معمولا یادداشت نمی‌کنیم انجام هر کاری چقدر زمان می‌برد. در نتیجه، کارهای دشوارتر یا کم‌اهمیت‌تر، معمولا ناتمام رها می‌شوند. تنها مشکل این است که کارهای ناتمام در فهرست کارهای روزانه‌تان ناگزیر، استرس زیادی تولید خواهند کرد که خیلی راحت می‌توان از بروز آن اجتناب کرد. در حقیقت، محققان از دانشگاه دولتی فلوریدا کشف کرده‌اند که با ایجاد طرحی برای انجام کارهایتان می‌توانید از این استرس اجتناب کنید.

شانون میلر، ژیمناست المپیک، مثال خوبی برای این موضوع است. او موفق شد با برنامه‌ریزی زمانی که در اختیار داشت، برای کارهای مهم با خانواده‌اش وقت بگذراند، تعهدات مدرسه‌اش را انجام دهد، برای المپیک آموزش ببیند و حتی با رسانه‌ها مصاحبه کند. این استراتژی تعیین محدوده‌ زمانی یا تعیین بلوک‌های زمانی شناخته می‌شود و به شکل باورنکردنی اجرای این استراتژی، مستلزم پایبندی به تقویم با جزئیات است. با این کار، میلر خودش را مجبور کرد کارهایی را در اولویت قرار دهد که او را به هدفش نزدیک‌تر می‌کند و تا به امروز، او برنامه‌ دقیقه به دقیقه داشته است.

 

با این ‌حال، به ناچار با کارهایی در تقویم‌تان مواجه می‌شوید که نمی‌توانید انجام دهید. وقتی چنین اتفاقی می‌افتد، به جای اینکه آنها را رها کنید، مجددا برای انجام‌شان برنامه‌ریزی کنید. مثلا، اگر معمولا ظهرها باشگاه می‌روید، اما همان ساعت باید برای پرواز به فرودگاه بروید، زمان ورزش را به یک یا دو ساعت زودتر منتقل کنید.

با پیش‌بینی اینکه چگونه در آینده عمل خواهید کرد و پذیرش اینکه همیشه کار بیشتری برای انجام وجود دارد، بر تعلل غلبه کنید

همه با این موقعیت مواجه شده‌اید. ضرب‌العجل کار مهمی در حال نزدیک شدن است و به جای اینکه روی پروژه‌ فعلی کار کنید، پشت مانیتور نشسته‌اید، در فیسبوک گشت‌زنی می‌کنید، به یکی از دوستان‌تان پیام می‌دهید یا برنامه‌ تلویزیونی محبوبتان را تماشا می‌کنید. تعلل مانع سرسختی است. اما خوشبختانه، استراتژی‌هایی برای فاصله گرفتن از آن و انجام کارهایتان وجود دارد.

راز چهارم این است که با مجسم کردن خود آینده‌تان، می‌توانید بر تعلل غلبه کنید. در نهایت، تعلل کردن شما، نه به دلیل تنبلی، بلکه به این خاطر است که انگیزه‌ کافی ندارید. مجسم کردن خودتان در آینده می‌تواند این مشکل را حل کند و با پرسیدن دو سوال از خودتان می‌توانید تعلل را کنار گذارید:

۱. «با انجام این کار چه لذتی می‌برم؟»

و ۲.«اگر آن کار را انجام ندهم چه دردی را احساس خواهم کرد؟»

مثلا، اگر هدفتان این است که هر روز ورزش کنید، اما نمی‌توانید خودتان را به انجام این کار متقاعد کنید، فقط مجسم کنید شکم بزرگی دارید و کاملا احساس تنبلی می‌کنید. چنین روتین فکری شما را از روی مبل بلند کرده و روی تردمیل قرار می‌دهد. در عین‌ حال، وقتی در مورد خود آینده‌تان صادق هستید، بهتر می‌توانید به اهدافتان دست یابید. مثلا، اگر می‌دانید در آینده میان‌وعده‌ای ناسالم خواهید خورد، با دور ریختن همه‌ مواد غذایی ناسالم در منزلتان، می‌توانید از خودتان محافظت کنید. حتی می‌توانید به پر کردن آشپزخانه‌تان از هویج، میوه و حموس، به موفقیت‌تان بیشتر کمک کنید.

راز پنجم این است که همیشه کارهای بیشتری برای انجام وجود خواهد داشت؛ نمی‌توانید همه‌ کارها را انجام دهید. در حقیقت، هیچ اشکالی هم ندارد! در واقع، اولویت‌بندی و زمان‌بندی کارهایی که می‌خواهید انجام دهید، بسیار ارزشمندتر از حذف تعداد زیادی از کارهایتان است. مثلا، ریس جمهور سابق امریکا، جورج بوش را در نظر بگیرید. او می‌دانست همیشه کارهای بیشتری برای انجام وجود خواهد داشت. پس، به جای اینکه تلاش کند همه‌ کارها را انجام دهد، مطالعه‌ کتاب را در اولویت قرار داد، زیرا از نظر او درمانی و آموزشی بود. در نتیجه، در دوران ریاست‌جمهوری‌ خود، ۹۵ عنوان کتاب مطالعه کرد!

نوشتن ایده‌هایتان و محدود کردن تعداد دفعات بررسی اینباکس‌تان، ذهن‌تان را پاکسازی و آزاد کرده و بهره‌وری‌تان را تقویت می‌کند

آیا تاکنون وقتی در حال خرید از فروشگاه مواد غذایی بوده‌اید یا سگتان را برای پیاده‌روی برده‌اید، ایده‌ فوق‌العاده‌ای به ذهنتان رسیده است؟ آیا بهتر نیست به جای اینکه سعی کنید بعدا آن ایده را به یاد آورید، همان لحظه آن را بنویسید؟ بنابراین، راز ششم این است که همیشه دفترچه یادداشت همراه‌تان داشته باشید. گذشته از اینها، نوشتن افکارتان به شما کمک می‌کند به آنها توجه کنید. ریچارد برانسون، موسس گروه ویرجین، می‌گوید هرگز بدون دفترچه یادداشت قابل‌اعتمادش نمی‌توانست امپراتوری کسب‌وکارش را راه بیندازد. او به اندازه‌ای به نوشتن ایده‌هایش متعهد بوده که یک بار وقتی ایده‌ تجاری به ذهنش می‌رسد اما دفترچه یادداشت همراهش نبوده است، ایده‌اش را روی پاسپورتش می‌نویسند. از دید وی، اگر ایده‌ای نوشته نشود، می‌تواند برای همیشه از بین برود.

یادداشت‌برداری با دست، به حافظه‌تان هم کمک می‌کند. مثلا، روانشناسان، پام مولر و دنیل اوپنهایمر، فهمیدند دانشجویانی که در طول گفتگوی تِد، با مداد یادداشت‌برداری می‌کنند، بهتر از دانشجویانی که یادداشت‌هایشان را در لپ‌تاپ تایپ می‌کنند، می‌توانند نکات را به یاد آورند.

راز هفتم این است که نوشتن افکارتان، به اندازه‌ کنترل داشتن روی برنامه‌تان مهم است. براساس راز هفتم، نباید دائم ایمیل‌تان را چک کنید و نباید بگذارید دیگران به شما بگویند چگونه وقتتان را سپری کنید. در حقیقت، برخلاف باور عموم، چک کردن مداوم ایمیل‌ها فایده‌ای ندارد. به این دلیل که انتظاری که هنگام چک کردن ایمیل‌تان تجربه می‌کنید مانند کشیدن دسته‌ دستگاه شانس است. معمولا، پیام‌هایتان را چک می‌کنید و پیام جدیدی نمی‌بینید. اما، گاهی پیام جدیدی وجود دارد. این پیش‌بینی‌ناپذیری اعتیادآور است و موجب می‌شود فرد تعداد دفعات بیشتری ایمیلش را چک کند و منتظر آزادسازی دوپامینی است که از ظهور یک پیام جدید ناشی می‌شود. بدیهی است که این چشم ‌انتظاری زمانتان را هدر می‌دهد و تمرکز و توجه‌تان را بهم می‌زند.

یک راه خوب برای رها شدن از ایمیل‌تان این است که با استفاده از برنامه‌ unroll.me، از عضویت خبرنامه‌ها خارج شوید. اما همچنین می‌توانید از سیستم ۳۲۱-صفر استفاده کنید. برای این کار، فقط خودتان را به چک کردن ۳ ایمیل در روز محدود کنید و تلاش کنید در عرض ۲۱ دقیقه، اینباکس‌تان را خالی کنید.

با اجتناب از حضور در جلسات و نه گفتن، روی زمان‌تان مدیریت داشته باشید

اگر تا امروز تجربه شغل‌های اداری داشتید، می‌دانید جلسات چقدر می‌تواند خسته ‌کننده باشند. اما این تنها مشکل جلسات نیست. راز هشتم این است که بیشتر جلسات ناکارآمد است و باید آنها را آخرین حربه در نظر بگیرید. در حقیقت، نظرسنجی سال ۲۰۱۵ نشان داد که ۳۵ درصد از پاسخ‌دهنده‌ها به دو دلیل زیر جلسات هفتگی را اتلاف وقت در نظر می‌گیرند:

اول، طبق قانون بی‌اهمیتی پارکینسون، مشارکت ‌کنندگان در جلسه اغلب زمان زیادی را صرف مسائل بی‌اهمیت می‌کنند.

دوم، برون‌گراها معمولا بر جلسات حاکم هستند و موجب کاهش مشارکت دیگران می‌شوند. در نتیجه، اطلاعات ارزشمندی در طول چنین جلساتی به اشتراک گذاشته نمی‌شود.

 

اعتقاد بر این است که اگر کاملا مجبور هستید در جلسه‌ای حضور داشته باشید، بصورت ایستاده و نه نشسته کارتان را انجام دهید. ممکن است عجیب به نظر برسد، اما محققان دانشگاه واشنگتن دریافتند، جلساتی که در طول آنها شرکت‌کنندگان می‌ایستند موجب همکاری بهتر، دلبستگی کمتر به ایده‌ها، سطوح بالاتر تعامل و حل‌مسئله‌ موثرتر می‌شود. ماریسا مایر، مدیرعامل سابق یاهو، نکته‌ خوب دیگری مطرح می‌کند. او می‌گوید، با برنامه‌ریزی جلسات ۵ یا ۱۰ دقیقه‌ای، او می‌تواند ۷۰ جلسه در هفته داشته باشد.

اگر او به استاندارد جلسه‌ ۳۰ دقیقه‌ای پایبند باشد، هرگز قادر به تحقق چنین هدفی نیست. به عبارت دیگر، با کنترل زمان‌بندی جلسات، اجازه نمی‌دهید افراد وقت شما را بگیرند. راه‌حل موفقیت شما همین است، زیرا دیگران پیوسته از شما درخواست‌هایی خواهند داشت. واقعیت راز نهم این است که با نه گفتن به بیشتر درخواست‌ها، سریع‌تر به اهداف فوری‌تان دست می‌یابید.

گذشته از اینها، هر بار به درخواستی پاسخ مثبت می‌دهید، در واقع به کار دیگری پاسخ منفی می‌دهید. سارا هِندِرشات، قایقران المپیکی مثال خوبیست. او طرفدار نه گفتن به تعامل اجتماعی و سایر تعاملات است. یاد گرفتن این مهارت دشوار به او این امکان را داد که کاملا روی مسیر منتهی به المپیک سال ۲۰۱۲ لندن تمرکز کند. او در المپیک لندن، به فینال مسابقات صعود کرد.

به عنوان نکته‌ مهم، محققان حتی دریافته‌اند افرادی که به درخواست‌ها برای گرفتن وقتشان پاسخ منفی می‌دهند، شادتر و پرانرژی‌تر هستند.

قانون ۲۰-۸۰ و چند سوال خودتاملی کارآیی و رضایت شما را افزایش خواهد داد

در حال‌ حاضر، می‌دانید که صرف زمان محدودتان برای کارهایی که بیشترین تاثیر را دارند، ضروریست. راز دهم به شما در تحقق این هدف کمک می‌کند. براساس راز دهم، با اعمال قانون پارتو، می‌توانید میانبرهای موفقیت را کشف کنید. در دهه‌ ۱۸۹۰، ویلفردو فردیکو داماسو پارتو (Vilfredo Federico Damaso Pareto)، اقتصاددان و فیلسوف ایتالیایی متوجه شد که ۲۰ درصد از گیاهان نخود فرنگی در باغچه‌اش ۸۰ درصد از غلاف نخود سالم را تولید کرده‌اند. او این قانون ۲۰-۸۰ را به اصل کلی پارتو قیاس داد. اصل پارتو برای شماری از حوزه‌ها قابل اجرا است.

مثلا، با اعمال قانون ۲۰-۸۰ برای کارکنان‌تان، تصمیم می‌گیرید اکثر پرسنل فروش‌تان را اخراج کنید، زیرا پایین‌ترین سطح عملکرد را برایتان به ارمغان می‌آورند. از آن لحظه، می‌توانید انرژی‌تان را روی ۲۰ درصد کارکنان باقیمانده‌ متمرکز کنید، زیرا ۸۰ درصد فروش را برای‌تان تولید می‌کنند و می‌توانید پاداش و حمایت بیشتری به آنها ارائه دهید. نتیجه‌ نهایی احتمالا پیشرفت کلی نرخ فروش خواهد بود. یا می‌توانید با آنالیز کارهایتان به صورت هفتگی، قانون ۲۰-۸۰ را در زندگی شخصی‌تان اجرا کنید و سپس مشخص کنید کدام کارها بیشترین تاثیر را دارند.

اعتقاد بر این است که می‌توانید با ارزیابی انتقادی وظایف پیش‌رویتان، کارهای بیشتری را انجام دهید. راز یازدهم به شما در تحقق این هدف کمک می‌کند. براساس راز یازدهم، با استفاده از مهارت‌ها و محول کردن کارها، می‌توانید بهره‌وری‌تان را افزایش دهید. مثلا، آزمایشی که اساتید جولین بیرکینشاو و جوردن کوهن در سال ۲۰۱۳ در «هاروارد بیزینس ریویو» انجام دادند را در نظر بگیرید. این آزمایش نشان داد که ۴۳ درصد از کارگران از وظایفی که در کارشان انجام می‌دهند، راضی نیستند.

محققان این مطالعه، با آموزش کارکنان برای کند کردن روند انجام وظایفشان و پرسش چند سوال از خودشان، موفق شدند وظایف مهم را شناسایی کنند و ۸ ساعت دیگر را در هفته آزاد کنند. سوالاتی که افراد از خودشان پرسیدند این بود: «این وظیفه چقدر برای شرکت مهم است؟»، «آیا شخص دیگری وجود دارد که بتواند این وظیفه را انجام دهد؟» و در آخر «اگر ۵۰ درصد وقت بیشتری داشتم، چطور می‌توانستم این وظیفه را انجام دهم؟»

مشخص کردن مضمون هر روز و انجام فوری فعالیت‌های کوتاه، کارآیی‌تان را افزایش می‌دهد

آیا در یک روز معمولی در محل کارتان، به سختی می‌توانید روی کارتان تمرکز کنید؟ بیشتر افراد در تمرکز کردن مشکل دارند و کمی توصیه می‌توانید بسیار مفید واقع شود. براساس راز دوازدهم، گروه‌بندی کارتان به مضامین تکراری شما را موثرتر خواهد کرد.

جک دورسی Jack Dorsey) (، هم‌بنیان‌گذار توئیتر و بنیان‌گذار اسکوور (Square) مثال خوبی است. او معتقد است که راز اداره‌ هر دو شرکتش این است که برای هر روز، مضمونی در نظر می‌‌گیرد. مثلا، روزهای دوشنبه، روی مدیریت تمرکز می‌کند. چهارشنبه‌ها را به بازاریابی اختصاص می‌دهد و یکشنبه‌ها را به تفکر، بازخورد و استراتژی هفته‌ بعد تخصیص می‌دهد. یا دَن سالیوان، مربی کارآفرینی را در نظر بگیرید. او توصیه می‌کند برای اینکه متمرکز و پرانرژی باشید، مضمون هر هفته را براساس ۳ نوع روز تعیین کنید. نوع اول روز تمرکز نامیده می‌شود که برای فعالیت‌هایی مثل رشد درآمد حیاتی است. نوع دوم روز بافِر نامیده می‌شود که برای رسیدگی به ایمیل‌ها، پاسخگویی به تماس‌ها، شرکت در جلسات، واگذاری وظایف و انجام تشریفات اداری است. در آخر، روز آزاد که در آن هیچ کاری نباید انجام دهید. این روز آخر برای تعطیلات، وقت گذراندن با خانواده و امور خیریه است.

رویکرد ساده‌ دیگر برای افزایش کارآیی‌تان پرداختن به وظایف کوچک است. براساس راز سیزدهم، باید فورا وظایفی را انجام دهید که انجام‌شان کمتر از ۵ دقیقه زمان می‌برد و نباید بارها و بارها به همان کار بازگردید. نیهار سوتهار (Nihar Suthar)، دانشجوی رتبه اول را در نظر بگیرید. او تکالیف ۵ دقیقه‌ای را فورا انجام می‌دهد و از فهرست طولانی از کارهای کوچک اجتناب می‌کند.

یا کوین، نویسنده این کتاب را در نظر بگیرید. خواهرش دِبی، اخیرا به او ایمیل زده، اما به جای اینکه پاسخ او را با ایمیل بدهد، با او تماس گرفت تا با هم گفتگو کنند. با تعیین زمانی برای برقراری ارتباط تلفنی در تقویمش و سپس با صرفه‌جویی در انرژی‌ که صرف یادآوری تماس با خواهرش می‌کرد، تصمیم گرفت فورا با او تماس بگیرد. اگر او تماس با خواهرش را در فهرست کارهای روزانه یا در اینباکس‌اش قرار می‌داد، احتمالا هرگز به یاد نمی‌آورد با خواهرش تماس بگیرد.

قسمت اول پادکست درباره تکنیک های کاربردی مدیریت زمان
[pars-player mp3=”https://nazifa.ir/wp-content/uploads/2023/04/1.mp3″ id=”88268470″]
قسمت دوم فایل صوتی درباره تکنیک های کاربردی مدیریت زمان
[pars-player mp3=”https://nazifa.ir/wp-content/uploads/2023/04/2.mp3″ id=”88296389″]
قسمت سوم پادکست درباره تکنیک های کاربردی مدیریت زمان
[pars-player mp3=”https://nazifa.ir/wp-content/uploads/2023/04/3.mp3″ id=”88317569″]
بخش چهارم پادکست درباره تکنیک های کاربردی مدیریت زمان
[pars-player mp3=”https://nazifa.ir/wp-content/uploads/2023/04/4.mp3″ id=”88336008″]
بخش پنجم فایل صوتی درباره تکنیک های کاربردی مدیریت زمان
[pars-player mp3=”https://nazifa.ir/wp-content/uploads/2023/04/5.mp3″ id=”88346159″]

سطح انرژی و توجه‌تان را با روتین صبحگاهی و تکنیکی ساده افزایش دهید

تصور کنید ساعت ۶ صبح از خواب بیدار می‌شوید، ۴۵ دقیقه ورزش می‌کنید، سپس صبحانه‌ خوشمزه و مملو از پروتئین آماده می‌کنید. شاید سخت و دشوار به نظر برسد، اما راز چهاردهم نشان می‌دهد چرا چنین اقدامی ضروری است. طبق راز چهاردهم، اختصاص دادن اولین ساعت از روزتان به روتین صبحگاهی سلامت ذهن، بدن و روحتان را افزایش خواهد داد. در حقیقت، شروع روزتان با فعالیت ورزشی روش عالی برای تقویت خلاقیت‌تان است.

دَن میلر، که کتابش پرتیراژترین کتاب نیویورک تایمز است را در نظر بگیرید. او هر روزش را با مراقبه به مدت نیم ساعت شروع می‌کند، سپس در حالی ‌که به کتاب‌های صوتی گوش می‌دهد، برای ۴۵ دقیقه ورزش می‌کند. او در طول این مدت به اخبار گوش نداده یا به تلفنش نگاه نمی‌کند و اولین ساعت روزش را به تجربه‌های مثبت و انگیزشی و الهام‌بخش اختصاص می‌دهد. او حتی ادعا می‌کند که خلاق‌ترین ایده‌هایش دقیقا در ساعتی از روز که روی خودش تمرکز دارد به ذهنش خطور می‌کند. بنابراین، صبح‌ها می‌توانید با خوردن صبحانه‌ سالم و نوشیدن آب زیاد، انرژی و سلامتی‌تان را افزایش دهید. این روتین، برای شاون استیونسون، یکی از نویسندگان پرفروش‌ترین و صاحب پادکست عالی است. او انرژی را بسیار مهم می‌داند و هر روزش را با حمام درونی شروع می‌کند. برای شروع فعالیت سوخت‌وساز بدنش، ۸۵۰گرم آب تصفیه ‌شده می‌نوشد تا بدنش را پاکسازی کند.

در حقیقت، براساس راز پانزدهم، انرژی بسیار مهم است و بهره‌وری در مورد زمان نیست، بلکه در مورد حفظ انرژی و تمرکز است. به همین دلیل، فرانسیسکو کیریلو (Francesco Cirillo) تکنیک پومودورو را تدوین کرد. این تکنیک برای کاهش حواس‌پرتی‌ها و تقویت بهره‌وری طراحی شده است. رویکرد او مستلزم تنظیم زمان به مدت ۲۵ دقیقه، تمرکز صرف روی یک کار به مدت ۲۵ دقیقه و سپس استراحت ۵ دقیقه‌ای قبل از تکرار این چرخه است.

نویسنده مونیکا لئونل، بعد از تشخیص اینکه حتی یک ساعت وقت اضافی در روز ندارد، تکنیک پومودورو را موفقیت‌آمیز دید. با استفاده از تکنیک پومودورو، در طول مدت استراحتش، انرژی‌اش را احیا و در طول روز حفظ می‌کرد و با کمک تکنیک‌های دیگر، تعداد کلماتی را که در هر ساعت می‌نوشت از ۶۰۰ کلمه به ۳۵۰۰ کلمه افزایش داد!

در نهایت

افراد بسیار موفق زمان را ارزشمندترین دارایی‌شان در نظر می‌گیرند. با اعمال موثرترین هَک‌های زندگی (که شامل اولویت‌بندی فعالیت‌ها برای تقویت انرژی و حفظ تمرکز می‌شود)، می‌توانید از وقت خود بیشترین استفاده را ببرید.

یک روتین صبحگاهی طراحی کنید: وقتی روتین صبحگاهی‌تان را ایجاد کردید، سیستم LIFE S.A.V.E.R.S (ناجی زندگی) که هال الرود، مربی موفق تدوین کرده است را استفاده کنید. این مخفف به شما کمک می‌کند مهمترین مسائل را دربرگیرید.

حرف S: سکوت برای تقویت شکرگزاری و مراقبه است

حرف E: تایید اهداف و اولویت‌هاست

حرف V: تجسم زندگی ایده‌آلتان است

حرف E: ورزش است

حرف R: خواندن است

و حرف S: یادداشت‌نویسی در دفترچه یادداشت‌تان است

۱۰ قانون اعتماد برای اینکه به کسی اعتماد کنیم و جلب اعتماد از دست رفته

اعتماد یک نیاز اساسی برای تمام فعالیت‌های انسانی است و خوش‌بینی را به همراه می‌آورد. برای نشان دادن اعتماد، شما باید به کسی یا چیزی ایمان داشته باشید و این امر مستلزم این است که کنترل قسمتی از زندگی‌تان را به فرد یا موسسه یا سازمان دیگری اختصاص‌ دهید. اعتماد به معنای آسیب‌پذیری به صورت داوطلبانه است و به معنی از بین بردن ریسکی است که معمولا قبل از داشتن دلیلی برای عمل متقابل به وجود می‌آید.

اعتماد به چه معناست؟

چرا اعتماد‌ کردن اهمیت زیادی دارد؟

۱۰ قانون اعتماد چیست؟

نکاتی که لازم است بدانید:

-اعتماد به معنای احترام به دیگران است.

-اعتماد به معنای قدرت دادن به افراد اطرافتان است.

-اعتماد به معنای تعیین اهداف مشخص برای کارکنان‌تان است تا آنها را مسئولیت‌پذیرتر کنید.

-اعتماد زمانی اتفاق می‌افتد که افراد برای رسیدن به یک هدف مشترک با هم کار می‌کنند.

-اعتماد‌ کردن نیاز به یک رابطه صادقانه دارد.

-برای تقویت اعتماد، مذاکراتی ترتیب دهید که به دنبال بهترین ایده‌ها و برنامه‌ها باشد.

-رهبران متواضع اعتماد را به وجود می‌آورند.

-اعتماد بستگی به مذاکره برد-برد دارد، نه مذاکراتی که به برد یک طرف و باخت طرف دیگر منجر می‌شود.

-اعتماد خیانت را از بین می‌برد.

 

اعتماد همان ایمان ‌داشتن است

اعتماد به معنای «علاقه شخصی به روشن‌بینی» است. اعتماد، مانند تسهیلگر، اصطکاک‌های جامعه را از بین می‌برد. اعتماد عملی متقابل است، به این معنا که اگر به مردم اعتماد دارید، آنها هم معمولا به شما اعتماد دارند. هنگامی که اعتماد از بین می‌رود، تعاملات هم از بین می‌رود. یک حیله یا فریب، می‌تواند برای همیشه اعتماد را از بین ببرد.

«امروزه باید اعتماد، خصوصیت اصلی یک رهبر باشد، چون این ویژگی به طور عمده روی ویژگی‌های دیگری که رهبران باید داشته باشند، تاثیر می‌گذارد.» استیون کاوی

 

در اغلب موارد، اعتماد به دیگران، مثل یک شرطبندی خوب است. اعتماد، کار گروهی و همکاری را سازنده‌تر و پربارتر می‌کند. پروتکل‌ها، دستورالعمل‌ها و راهنمایان بدون وجود اعتماد کم‌ارزش هستند و سوء‌ظن، بدگمانی و بدبینی را گسترش می‌دهند. اعتماد در اقتصاد مشارکتی امروز دارای اهمیتی حیاتی است چرا که مردم به طور فزاینده‌ای در حال به اشتراک‌گذاری منابعی مانند «اتومبیل‌ها، قایق‌ها و آپارتمان‌ها» هستند.

«اعتماد نه تنها به واسطه شایستگی، بلکه در طول زمان ایجاد می‌شود و با بهره‌گیری از روشنفکری شخصی پرورش می‌یابد و فرد تشخیص می‌دهد که اعتماد به نفع تمام افراد است.»

اعتماد ناگهانی اتفاق نمی‌افتد. افراد باید اعتماد را به دست آورند. سازمان‌هایی که بین کارکنان‌شان اعتماد زیادی وجود دارد، در محیطی مشارکتی و دوستانه کار می‌کنند، زیرا آن‌ها به هم احترام می‌گذارند و اعتماد دارند.

اعتماد مشترک برای رسیدن به اهداف مهم، ضروری است. سازمان‌هایی که سطح بالایی از اعتماد در آنها وجود دارد، کارکرد بهتری نسب به سازمان‌های «کم‌اعتماد» که تحت تاثیر آسیب افرادی است که باهم مشاجره می‌کنند، پشت سر افراد غیبت می‌کنند و کارهای سایر افراد را می‌دزدند، دارند. در بلندمدت، رهبران سازمان‌های با اعتماد بالا بر رهبران کم‌اعتماد غالب می‌شوند.

 

اجزای اصلی اعتماد

اعتماد بستگی به وجود سه عامل مهم دارد:

۱. شخصیت: افرادی که به این مهم باور داشته باشند که آن چه که برای شما مهم است، برای آن‌ها نیز مهم است.

۲. صلاحیت: افرادی که شما به آن‌ها اعتماد می‌کنید، صلاحیت لازم برای رسیدن به اهدافی که برای شما مهم است را دارا باشند.

۳. اعتبار: افرادی که شما به آن‌ها اعتماد کردید، آن چه را که قول داده بودند، انجام دهند.

اعتماد در سه شکل به وجود می‌آید:

۱. دوجانبه: اعتماد دوجانبه معمولا بین افرادی به وجود می‌آید که عاشق یکدیگر باشند یا به یکدیگر اهمیت دهند، مانند اعضای خانواده یا دوستان نزدیک.

۲. وابستگی: این نوع اعتماد بین افرادی به وجود می‌آید که به یکدیگر وابسته‌اند، مانند موکلی که به وکیل خود و یا بیماری که به پزشک خود وابسته است

۳. اعتمادی دروغین: این اعتماد ساختگی معمولا میان افرادی مانند شریکان یک تجارت که منافعشان موقتا در یک سو قرار دارد اما احترامی به یکدیگر ندارند، به وجود می‌آید.

 

سطح اعتماد

زندان‌ها معمولا مکان‌هایی کاملا «بدون اعتماد» هستند، جایی که تهدید و مجازات باعث شکل‌گیری رفتار زندانیان می‌شود. دیکتاتورها هم کم اعتماد هستند، زیرا ترس، افراد را به اطاعت از دستورات وادار می‌کند. سازمان‌هایی سطح بالایی از اعتماد دارند با شعار «وظیفه و عشق» کار می‌کنند و آنها براساس «مقصود و وظایف» عمل می‌کنند. شما با دانستن اینکه چه چیزی باعث انگیزه افراد می‌شود، می‌توانید بفهمید که با چه نوع موسسه‌ای سر و کار دارید: اجبار، ترس یا عشق؟

«اعتماد کردن تضمین کننده نتایج عالی نیست. مفهوم اعتماد در اعضای تیم، پذیرش این واقعیت است که حتی بهترین تلاش‌ها هم می‌تواند بی‌ثمر باشد.»

 

سازمان‌های دارای اعتماد بالا می‌توانند به سازمان‌های کم‌اعتماد تبدیل شوند. هنگامی که این اتفاق رخ می‌دهد، کارمندان داخلی تنها به خود توجه دارند و همه چیز از هم می‌پاشد. علاوه‌بر این، رهبران می‌توانند سازمان‌های کم‌اعتماد را به سازمان‌های دارای اعتماد بالا تبدیل کنند. سعی کنید با افرادی که شخصیت، شایستگی و قدرت دارند، کار کنید. از اعتماد‌های ساختگی پرهیز کنید و مراقب باشید که اگر اعتماد از بین برود، خیانت می‌تواند شکوفا شود.

«به عنوان یک تسهیلگر، اعتماد سرعت تصمیم‌گیری را افزایش داده و منجر به توافق‌هایی می‌شود که هم دوام دارند و هم انعطاف‌پذیر هستند و زندگی را بی‌نهایت لذت‌بخش‌تر می‌کنند.»

این «۱۰ قانون اعتماد» را سرلوحه شرکت خود قرار دهید:

 

قانون ۱: با درستکاری خودتان شروع کنید

از نگاه اخلاقی، ارتقاء یک سازمان تنها در صورتی اتفاق می‌افتد که رهبران صلاحیت خود را تثبیت کنند. اگر کارکنان، مدیران اجرایی خود را افرادی قابل‌اعتماد نبینند، آنها هم از تلاش دست برمی‌دارند تا سیستمی را ترویج کنند که رفتاری لایق احترام به وجود آورند. کارکنان به رهبرانشان وابسته‌اند. برای حفظ این اعتماد، باید حرف و عمل رهبران یکی باشد. علاوه‌بر داشتن رفتاری صادقانه، رهبران باید صلاحیت داشته و کارآمد باشند.

قانون ۲: برای احترام سرمایه‌گذاری کنید

رهبران باید به همه کارکنان خود احترام بگذارند. آن‌ها باید بدون حذف ‌کردن چیزی از طریق برنامه کاری خود، به همه افراد، از مدیران ارشد گرفته تا کارگرانی با کمترین حقوق، توجه داشته باشند. رهبران باید به کارکنان خود وکالت دهند و بازخورد را از طرف تمامی افراد، نه فقط مشاوران برترشان، پذیرا باشند.

«اختلاف عقیده و بحث محترمانه، می‌تواند موجب رسیدن به بهترین استراتژی و محصول شود، البته تا زمانی که همگی پس از تصمیم‌گیری جمعی، موافق انجام آن باشند.»

در سازمان‌های موفق، کارمندان به راحتی می‌توانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. به عنوان مثال، شرکت گوگل در سالن غذاخوری خود، میزها و صندلی‌هایی را در ردیف‌های طولانی و نزدیک به هم قرار می‌دهد. کارکنان وقتی که بلند شده یا می‌نشینند، به همکاران خود برخورد می‌کنند. این همان «برخورد گوگل» است که به منظور تقویت تماس و گفتگو، به ویژه در میان افراد مختلف از سطوح مختلف شرکت به وجود آمده است.

«اعتماد در جایی که رهبران برای جلب توجه تمامی افراد جامعه تلاش می‌کنند، از بین می‌رود. اعتماد زمانی رشد می‌کند که آن‌ها در تلاش برای جلب توجه اعضای تیم باشند.»

قانون ۳: به دیگران قدرت و اختیار دهید

هنگامی که شما به افراد استقلال و قدرت می‌دهید، اعتمادتان را به آنها نشان می‌دهید. توماس ویلیامز، رئیس بخش مهندسی ارشد گوگل، به «توانمندسازی مردمی» معتقد است. او اعتماد به کارکنان خود را از راه نظارت روی کارکردن در نقطه آسایش آنها انجام می‌دهد. او توضیح می‌دهد: «اگر شما با افراد بزرگ کار کنید، هر کسی سعی می‌کند بهترین شکل خود را نشان دهد.»

مدیران ارشد یک شرکت مبلمان خانگی، به کارکنان خود اجازه می‌دهد تا اولویت‌های کاری خود را مشخص و برای انجام آنها برنامه‌ریزی کنند. سه بار در سال، کارمندان با مشاوران ملاقات می‌کنند تا درباره پیشرفت کار خود صحبت کنند. این شرکت همچنین به کارکنان اجازه می‌دهد تا در مورد زمانی که کار نمی‌کنند هم برنامه‌ریزی کنند. سایر شرکت‌هایی که روشنفکرانه عمل می‌کنند نیز همین کار را انجام می‌دهند. سیاست تعطیلات شرکت هاب‌اسپات «دوهفته تا جاودانی» است.

«در سازمان‌هایی با اعتمادپذیری کم، ارتباط به طور کلی وجود ندارد. ممکن است بدانیم که در بخش ما چه می‌گذرد، اما زمانی که به اهداف بزرگتر شرکت می‌رسیم، ما در تاریکی هستیم.»

قانون ۴: چیزی که می‌خواهید به دست آورید را درجه‌بندی کنید

کارکنان باید بدانند که رهبرانشان از آنها چه انتظاراتی دارند و مدیران ارشد چگونه آنها را وادار به پاسخگویی می‌کنند. شرکت‌هایی که به مسئولیت‌پذیری اهمیت می‌دهند، به این باور رسیده‌اند که کارکنان متوجه هستند که «برنده شدن چگونه است» و برای آنها همه اهداف دقیق هستند. درست مانند انتظارات شرکت در مورد کارکنان که صریح و مشخص است.

«کمی عجیب است که اعضای تیم، زمانی که اهداف واقعا مبهم دارند یا کاملا مشخص نیستند، در مورد حرف‌هایی که دیگران به آن‌ها می‌زنند اعتماد کافی را ندارند.»

در سازمان‌هایی که به مسئولیت‌پذیری اهمیت می‌دهند، رهبران ارشد به کسانی که اهداف تعیین ‌شده آن‌ها را برآورده می‌کنند، اعتبار می‌دهند. این رهبران حتی زمانی که همه چیز به همان صورت برنامه‌ریزی شده نباشد هم مسئولیت را قبول می‌کنند. این مورد در یک ضرب‌المثل ورزشی هم وجود دارد: «بازیکنان برنده می‌شوند؛ اما مربیان مسئولیت باخت را به عهده می‌گیرند.» زمانی که رهبران در هنگام شکست پروژه‌ها دیگران را مقصر می‌بینند، اعتماد از بین می‌رود.

قانون ۵: یک رویای مشترک بسازید

ورزشکاران در تیم‌ها، یک چشم‌انداز موفقیت را در نظر می‌گیرند. هر چه آن چشم‌انداز قابل‌لمس‌تر باشد، احتمال اینکه ورزشکاران به اهداف خود دست یابند، بیشتر است. در سازمان‌ها، هر چه ماموریت جامع‌تر باشد، موجب به وجود ‌آمدن اعتماد بیشتری می‌شود

«رعایت منافع هر کدام از طرفین می‌تواند احساس اعتماد واقعی را ایجاد کند، اما تنها تا زمانی که منافع هرکدام متفاوت نباشد.»

ماموریت سازمان شما باید فراتر از یک ماموریت باشد. این ماموریت باید برای تمامی افراد سازمان که در ارتباط با پروژه هستند، اهمیت داشته باشد، بدون اینکه از «سخنان نامفهوم و لحن مغرورانه» استفاده شود. به عنوان یک رهبر، شما می‌خواهید اهدافی را ایجاد کنید که الهام‌بخش اعضای سازمان شما باشد. اجازه دهید اعضای تیم به شما کمک کنند تا یک هدف قطعی تعیین کنید. هنگام انتخاب ماموریت خود، بزرگ و ساده فکر کنید.

«نشانه‌های بی‌اعتمادی می‌تواند روند انجام هر کاری را آهسته، بسیاری از افراد قابل‌ اعتماد را دور و مانع نوآوری شوند.»

قانون ۶: تمامی اعضا را آگاه کنید

اعتماد به ارتباطات بستگی دارد. رهبران باید تمام نیروی کار خود را در مورد آنچه که در داخل شرکت در جریان است، خوب یا بد، مطلع کنند. رضایت کارکنان می‌تواند در مواجهه با ارتباطات داخلی کم از بین برود. کارکنان باید بدانند که اهداف شرکت در راستای سود‌دهی به آنهاست.

همیشه حقیقت را بگویید. اگر همه چیز به خوبی پیش نرود، بگذارید همه بلافاصله مطلع شوند. اخبار بد، دیر یا زود منتشر می‌شود، اما شکست مدیر در اطلاع‌رسانی به موقع آن، باعث ایجاد سوء‌ظن در کارکنان می‌شود. هنگامی که اعتماد از بین می‌رود، بازیابی آن بسیار دشوار است. مدیر باید بدون توجه به محتوای اخبار، تا حد ممکن مثبت رفتار کند.

«اعتماد، زمانی رشد می‌کند که افراد در ماموریت یک سازمان شریک شوند و رهبران و کارکنان به این ماموریت متعهد باشند.»

قانون ۷: از مشاجرات محترمانه استقبال کنید

مخالفت و اختلاف نظر ذاتا منفی نیست. بیان آزاد نظرات مختلف در یک سازمان باعث ایجاد اعتماد می‌شود. این نشان می‌دهد که این شرکت یک «بازار آزادنه‌ای از ایده‌ها» است. طراح صنعتی، جری هرشبرگ، ایده «رنجش سازنده» را ارائه می‌کند. او توضیح می‌دهد که «سازمان‌ها می‌توانند لحظات سرشار از تضاد و اختلاف‌ نظر را به فرصت‌هایی برای دستیابی به موفقیت تبدیل کنند.»

«درستکاری رهبران، امری ناگزیر برای داشتن تمدنی با اعتماد‌پذیری بالا است و ارتباطات از طریق کلمات، نمادها، بودجه‌ها و داستان‌ها مانند تقویت ‌کننده‌ای است که آنها برای تزریق اعتماد به درون سازمان‌های خود استفاده می‌کنند.»

این سازمان‌های باز، براساس یک اصل اساسی عمل می‌کنند: «بهترین ایده‌ها پیروز می‌شوند.» بحث‌های آزادانه نیازمند ایجاد یک انجمن برای کشف بهترین ایده‌هاست، که اغلب به عنوان اصلاحات غیرمعمول مطرح می‌شود. در سازمان‌هایی با اعتماد بالا، افراد همه گزینه‌ها را بررسی و بحث می‌کنند تا بهترین راه‌حل ممکن را پیدا کنند. آنها با شرایط، صادقانه، بدون ترس و آینده‌نگر برخورد می‌کنند.

قانون ۸: فروتنی خود را نشان دهید

برخی از مدیران اجرایی معتقدند که آنها خدایان کوچک هستند و بر این اساس هم عمل می‌کنند. خودپسندی نقطه انحراف بزرگی برای کارکنان است و اعتماد را از بین می‌برد. همانطور که چارلز دگول، رئیس جمهور فقید فرانسه بیان می‌کند: «گورستان‌ها پر از مردان مغرور است.» رهبرانی که معتقدند که هرگز بازنشسته نمی‌شوند، تمرکزشان بیشتر روی خودشان است تا روی سازمان.

«مردم شما را به خاطر رهبری‌ای که می‌خواستید ایجاد کنید ولی نتوانستید می‌بخشند، اما هرگز برای رهبری‌ای که شما ادعای آن را داشتید این اتفاق نمی‌افتد.» دیان سایور، خبرنگار شبکه ABC

مدیران اجرایی و دیگر رهبران ارشد باید به خودشان بگویند: «این مورد مربوط به ماموریت است، نه در مورد من.» آنها همیشه باید از افراد موفق در پیش‌برد اهداف شرکت به صورتی عمومی و مناسب تقدیر کنند تا افراد، کارکنانی که بهره‌وری بیشتری نسبت به دیگران دارند را به رسمیت بشناسند و سپس به بیان جزییات موفقیت‌های آنان بپردازند. برای کسب اعتماد و احترام، مدیران اجرایی و سایر مدیران ارشد باید فروتن باشند.

قانون ۹: برای مذاکرات برد-برد تلاش کنید

بهترین مذاکرات با دست‌یابی هر دو طرف مذاکره به آن چیزی که می‌خواهند، پایان می‌پذیرد. مذاکرات این چنینی اعتماد را افزایش می‌دهد، اما مذاکراتی که به سود یک طرف معامله است معمولا مانع کسب اعتماد می‌شود. مردم هرگز نباید مذاکرات را به عنوان مسائلی مستقل مورد توجه قرار دهند. آنها باید مذاکرات را در متن کار و به عنوان یک سری از مکالمه‌های در حال انجام که شرکا برای همکاری بیشتر تمایل دارند، قرار داده و به شرکای مذاکره ‌کننده اعتماد داشته باشند. زمانی که شما مذاکره می‌کنید، آنچه که افراد طرف دیگر مذاکره ‌کننده خواهان رسیدن به آن هستند را در نظر بگیرید و به انگیزه آن‌ها احترام بگذارید. مشروعیت ‌بخشیدن به منافع آنها، روند کار را با اعتماد همراه می‌کند.

قانون ۱۰: با مراقبت جلو روید

نیکولا ماکیاولی می‌نویسد: «ترسیدن، نسبت به حس دوست‌ داشته‌ شدن، بسیار مطمئن‌تر است.» کارکنان ممکن است از رهبران حیله‌گر بترسند، اما به آنها اعتماد ندارند. سعی کنید با افراد قابل اعتماد، کار کنید. آنها را براساس شخصیت، شایستگی و قدرت انتخاب کنید.

 

چگونه اعتماد از دست رفته را مجددا احیا کنیم؟

معمولا مردم تصور می‌کنند کسانی که با آن‌ها سر و کار دارند، شایسته‌اند و ارزش اعتماد‌ کردن دارند. متاسفانه شما نمی‌توانید تضمین کنید که چه کسی قابل اعتماد است. بهترین کاری که می‌توانید انجام دهید این است که با افرادی که دائما صداقت و مسئولیت خود را نشان می‌دهند، ارتباط برقرار کنید و امیدوار به کسب نتیجه باشید.

علیرغم تمام تلاش‌های شما، ممکن است خیانت رخ دهد. در بلند‌مدت، برخی از پیامد‌های خیانت تقریبا ثابت می‌ماند. این خطری ناگوار است و اگر چنین اتفاقی بیافتد، اعتماد صدمه خواهد دید. گاهی اوقات خیانت شخصی نیست؛ به عنوان مثال، در مورد احساستان به لنس آرمسترانگ، (دوچرخه‌سوار مشهوری که ۵ سال متوالی قهرمان توردو فرانس بود اما بعد مشخص شد که در مسابقات دوپینگ کرده و تمام عناوین قهرمانی از او گرفته و برای همیشه از مسابقات دوچرخه‌سواری منع شد) فکر کنید و در این صورت حتی اگر کسی به شما خیانت کند، اصلاح آن ممکن است.

شاید خودتان متوجه نشوید، ولی احتمال دارد که در هر خیانتی مقداری مسئولیت داشته باشید. درست ‌کردن بعضی چیزها ممکن است غیرممکن به نظر برسد، اما تمام تلاش خود را برای بهبود اوضاع به کار گیرید، هرچه زودتر بهتر.

به یاد داشته باشید که هر بازسازی نیاز به پرداخت هزینه‌ای دارد و مصالحه نیاز به بخشش دارد، که معمولا به فرد بخشنده بیشتر از فرد بخشیده شده سود می‌رسد. هرگز سعی نکنید رضایت خیانتکار را جلب کنید، این کار فقط شما را ضعیف جلوه می‌دهد.

پادکست پربازدید در مورد واقع‌بینی :

عنوان پادکست : اگر واقع‌گرا نباشید، هرگز رشد نخواهید کرد

پادکست پربازدید در مورد واقع‌بینی :

عنوان پادکست : اگر واقع‌گرا نباشید، هرگز رشد نخواهید کرد

[pars-player mp3=”https://nazifa.ir/wp-content/uploads/2023/04/اگر-واقع-بین-نباشید-هرگز-رشد-نخواهید-کرد.mp3″ id=”29782417″]