مقاله ترجمه شده:

آیا معمولا مشکلات مالی شما را بهم می‌ریزد؟ آیا تصور می‌کنید موفقیت دست‌یافتنی نیست و فقط در تخیل شما وجود دارد؟ اگر اینطور است، فقط شما چنین تصوراتی را ندارید. زمانی که نویسنده، جیم ران، از کالج ترک تحصیل کرد و به عنوان مدیر منابع انسانی شروع به کار کرد، احساس می‌کرد موفقیت دست‌نیافتنی است. او به مدت ۶ سال سخت کار کرد، با این حال در همان موقعیت شغلی و با همان حقوق گیر کرده بود.

اما وقتی با مربی‌اش ارل شواف (Earl Shoaff) ملاقات کرد، همه چیز تغییر کرد. با راهنمایی‌های شواف، جیم، استراتژی‌های موثری را برای کسب ثروت از طریق نظم و تلاش متمرکز آموخت.

او با اجرای این استراتژی‌ها در ۳۱‍ سالگی میلیونر شد.

ثروت و موفقیت می‌تواند معنای متفاوتی برای افراد مختلف داشته باشد، اما اجرای این ۷ استراتژی شما را در رسیدن به همه‌ اهداف مالی‌تان، خواه میلیونر شدن یا پرداخت بدهی‌هایتان یاری خواهد کرد.

– چطور می‌توانید از خرید شام برای یک فرد ثروتمند نفع ببرید.

– چرا باید از پرداخت مالیات‌تان لذت ببرید.

– اتخاذ ذهنیت دو سکه‌ ۲۵ سنتی به چه معناست.

تعیین اهداف واضح کمک می‌کند منظم شوید و زندگی‌تان را سامان بدهید

آخرین بار چه زمانی به یکی از اهداف‌تان دست یافتید یا موردی را از فهرست کارهای روزانه‌تان خط زدید. بعد از آن چه اتفاقی افتاد؟ آیا ناگزیر، وظیفه‌ دیگری جایگزین هدف تحقق ‌یافته شد؟

شاید این اتفاق ناامید کننده به نظر برسد، اما در نهایت مفید است. می‌دانم نمی‌خواهید در یک زمان فقط یک هدف داشته باشید، زیرا بعد از تحقق آن، ممکن است احساس گم‌گشتگی و بی‌هدفی کنید.

فضانوردان آپولو را پس از بازگشت از سفر متحول‌ کننده‌شان به ماه در نظر بگیرید. متاسفانه، برخی از فضانوردان افسرده شدند، زیرا دیگر هدفی برای جنگیدن نداشتند. امروزه، فضانوردان به عنوان بخشی از آموزش اجباری‌شان باید اهدافی برای خود بعد از پایان سفرشان تعیین کنند. شما هم باید اهدافی داشته باشید. برای شروع، باید زمانی را برای کار روی این اهداف تعیین کنید. برای تجسم اهداف بلندمدت‌تان و فکر کردن در مورد نحوه‌ تحقق آنها، تمرین یادداشت‌نویسی زیر را دنبال کنید.

یک دفترچه یادداشت بردارید و به این فکر کنید که در یک تا ۱۰ سال آینده به چه هدفی می‌خواهید برسید. سپس، در اسرع وقت فهرستی از آن اهداف تهیه کنید. در کل، حدود ۵۰ هدف برای خودتان بنویسید. بعد از اینکه فهرست‌تان کامل شد، براساس مدت زمانی که تحقق اهداف طول می‌کشد، هر هدف را در یکی از چهار دسته‌بندی زیر قرار دهید: یک سال، ۳ سال، ۵ سال یا ۱۰ سال.

سپس، برای اینکه اهداف‌تان در یک دسته انباشته نشود، فهرست‌تان را تعدیل کنید. برخی از اهداف را از دسته‌بندی‌های شلوغ حذف کنید و اهداف جدیدی را به دسته‌بندی‌ها با اهداف کم اضافه کنید. بعد، ۴ مورد از مهمترین اهداف را از هر دسته علامت بزنید. حال، در مجموع، باید فهرستی با ۱۶ هدف داشته باشید.

سرانجام، یک پاراگراف در مورد هر هدف بنویسید. در نیمه‌ اول هر پاراگراف، توضیح دقیقی در مورد آن هدف بنویسید. مثلا، اگر هدف‌تان محصولی است که می‌خواهید بخرید، در مورد مدل، رنگ، هزینه و سایر جزئیات مهم بنویسید. سپس، در نیمه‌ دوم پاراگراف، دلیل‌تان را برای تحقق این هدف بنویسید. اگر دلیل به اندازه‌ کافی قوی به ذهن‌تان نمی‌رسد، شاید این هدف ارزش وقت گذاشتن ندارد. در آن صورت، هدف دیگری را جایگزین آن کنید. بعد از اصلاح فهرست‌تان، می‌توانید دوباره به آن رجوع کنید و میزان پیشرفت‌تان را ببینید و بررسی کنید کدام اهداف هنوز برای شما مهم هست و کدام اهداف اهمیتی ندارد.

یادگیری خود-رهبری، کلید ثروت و رشد شخصی است

در بیشتر حوزه‌ها، افراد انتظار ندارند بدون سال‌ها مطالعه و تمرین موفق شوند. رشته‌ پزشکی را در نظر بگیرید. هیچکس بدون سال‌ها تحصیل و مطالعه درباره‌ قلب انسان، جراحی بای‌پس سه‌گانه را انجام نمی‌دهد. پس چطور می‌توان انتظار داشت بدون حتی مطالعه‌ مدیریت مالی یا چگونگی اداره‌ی کسب‌وکار، ثروتمند و موفق شد. خوشبختانه، لازم نیست زمان و پول زیادی در دانشگاه صرف یادگیری چگونگی افزایش ثروتتان کنید. در مقابل، از طریق یادگیری خود-استراتژی می‌توانید چگونگی افزایش ثروتتان را بیاموزید.

برای شروع باید از تجارب زندگی روزمره‌تان درس بگیرید. برای این کار، زمانی را به خوداندیشی در پایان هر روز اختصاص دهید. سعی کنید رویداد مهمی که اتفاق افتاده را حتی‌الامکان با تمام جزئیات به یاد آورید. خصوصا، تلاش کنید هر کاری که بسیار خوب یا بد بوده را شناسایی کنید. این یادآوری کمک می‌کند بفهمید چه کاری را در آینده تکرار کنید و از چه کاری اجتناب کنید.

روش دیگر برای استفاده از یادگیری خودرهبری برای شناسایی راهبردهای موفقیت این است که از دانش و اطلاعات کتاب‌ها، ویدیوها و فایل‌های صوتی استفاده کنید. خصوصا، به دنبال زندگی‌نامه‌ افراد موفق و کتاب‌های خودآموز نظیر کتاب «بیندیشید و ثروت شوید» نوشته‌ ناپلئون هیل باشید. در حین خواندن توصیه‌های افراد موفق، احتمالا سوالاتی خواهید داشت.

پس، چرا آن سوالات را از کسی نپرسید که می‌تواند پاسخ خوبی به شما بدهد؟ روشی دور از عقل برای این کار وجود دارد: کسی را بیابید که ثروتمند و موفق می‌دانید و او را برای شام دعوت کنید. بله، این بدان معناست که باید هزینه‌ این اقدام را حساب کنید که می‌تواند پرهزینه باشد. اما اگر از وقت‌تان به طور موثر استفاده کنید و سوالاتی در مورد استراتژی‌هایی برای افزایش درآمدتان بپرسید، ارزش هزینه کردن را دارد.

هر چه وقت بیشتری را در حضور افراد موفق سپری کنید، بهتر است. بنابراین، سعی کنید برای مشاهده‌ رفتار افراد مورد تحسین‌تان، در گفتگوها یا سمینارها شرکت کنید. به حرکات کوچک، مثل نحوه‌ای که تاجران دست می‌دهند، توجه کنید. اگر بتوانید عادات افراد موفق را بشناسید، می‌توانید این رفتارها را در زندگی شخصی‌تان استفاده کنید.

هر روشی که برای جمع‌آوری دانش استفاده کنید، ارزش سرمایه‌گذاری وقت و پول جزئی را دارد. حداقل ۳۰ دقیقه در روز و بخش کوچکی از درآمدتان را هر ماه صرف یادگیری کنید. چرا؟ چون می‌توانید دانشی که انباشته می‌کنید را در آینده سرمایه‌گذاری کنید و کم‌کم پول‌تان بیشتر می‌شود.

موانع رشد شخصی‌تان را حذف کنید و ارزش‌تان را افزایش دهید

چندین بار با خود فکر کرده‌اید «سر وقت بودن برای من غیرممکن است؛ من همینم که هستم»؟ یا «نامنظم بودن را نمی‌توانم تحمل کنم». این جملات هر چقدر هم متداول باشند، به عزت‌نفس ما صدمه می‌زنند و موجب می‌شوند حس کنیم قادر به غلبه بر گرایشات طبیعی‌مان نیستیم. اما در حقیقت، خود شما یکی از معدود چیزهایی هست که می‌توانید تغییر دهید. با بهبود خودتان، ارزش‌تان را به عنوان یک کارمند، دوست یا همسر افزایش خواهید داد. متاسفانه، خیلی‌ها به دنبال راهی برای بهبود اوضاع هستند، اما از انجام اقداماتی برای بهبود خودشان اجتناب می‌کنند.

مثلا، برای افزایش حقوق‌تان، ممکن است با رئیس‌تان مذاکره کنید یا حتی اعتصاب کنید. اما در نهایت، این روش‌ها پیشرفت چندانی برایتان به ارمغان نمی‌آورند و خیلی زود خواهان افزایش حقوق دیگری خواهید شد. چه می‌شود اگر از طریق افزایش بهره‌وری‌، عملکرد بهتر و مهارت‌های جدید، ارزش‌تان را برای شرکت افزایش دهید؟ این موضوع باعث می‌شود رئیس‌تان بخواهد حقوق‌تان را افزایش دهد. حتی بهتر، مهارت‌هایی که در این پروسه کسب می‌کنید فراتر از شغل فعلی‌تان ارزشمند خواهد بود.

برای افزایش ارزش‌تان، اول باید موانع رشد شخصی‌تان را حذف کنید. تعلل یکی از مضرترین موانع است.گذشته از این‌ها، برای پیشرفت و رشد خود باید اهدافی تعیین کنید و آنها را محقق کنید. اما، ممکن است خیلی راحت دچار اشتباه شوید و تا وقتی کار از کار بگذرد دشوارترین جنبه‌های سخت‌کوشی برای رسیدن به آن اهداف را به تعویق بیندازید. از آنجایی که وظایفی که در انجام‌شان تعلل می‌کنید انباشته می‌شوند، خیلی زود از برنامه‌هایتان عقب می‌مانید.

۲ مانع دیگر برای بهتر کردن خود، سرزنش کردن دیگران و بهانه‌ترشی است. وقتی مشکلی پیش می‌آید، سرزنش کردن دیگران خیلی راحت‌تر از پذیرش مشکلی است که در شما نهفته است.

اما وقتی دیگران را سرزنش می‌کنید، مانع پیشرفت خودتان می‌شوید. گذشته از اینها، اگر ناکامی‌هایی که تجربه می‌کنید واقعا تقصیر شما نیست، دلیلی ندارد مسئولیت آن را برعهده گیرید و اطمینان دهید که دوباره اتفاق نخواهد افتاد. همانطور که به دنبال بهبود خودتان هستید، به یاد داشته باشید آهسته آهسته گام بردارید.

فرض کنید می‌خواهید وقت‌شناس‌تر باشید، سعی کنید هر روز ساعت‌تان را چند دقیقه زودتر از روز قبل کوک کنید. قبل از اینکه خودتان متوجه شوید، زمان برای خوردن صبحانه با فراغ‌بال دارید و لازم نیست با عجله از درب منزل خارج شوید! این چالش‌های کوچک را در هر حوزه‌ای که می‌خواهید پیشرفت کنید، انجام دهید. موفقیت‌هایتان شما را ترغیب می‌کنند سخت‌تر تلاش کنید و حتی موانع بزرگتر را از میان بردارید.

با تغییر نگرش‌تان نسبت به مالیات‌ها و استفاده از قانون ۳۰-۷۰، هم شادتر و هم ثروتمندتر خواهید بود

برای اکثر مردم، واژه‌ «مالیات» یادآور طوفانی از تصاویر وحشتناک است: مشکلات بی‌پایان، محاسبه‌ هزینه‌ها و مبالغ معاف از مالیات و بخشی از درآمدتان اکه ز بین می‌رود. از همه بدتر، مالیات‌ها اغلب بی‌عدالتی به نظر می‌رسند. شاید به این فکر کنید «چرا نباید بتوانم کل پولی که سخت بدست آورده‌ام را حفظ کنم؟» نویسنده همین سوال را در ابتدای فعالیت حرفه‌ایش از خودش پرسید.

با این‌ حال، مربی‌اش ارل‌ شواف، او را ترغیب کرد مالیات‌پرداز شادی باشد. چرا؟ زیرا، او استدلال کرد نگرش شما در مورد پول به اندازه‌ نحوه‌ای که آن را خرج می‌کنید، مهم است. چشم‌انداز مثبت‌تر به شما کمک می‌کند کمتر احساس ناامیدی کنید و بیشتر امور مالی‌تان را کنترل کنید. بنابراین، احساس نمی‌کنید باید دولت را به خاطر دزدیدن پول‌تان لعنت کنید. برای اتخاذ چنین ذهنیتی، پرداخت مالیات را، راهی برای کمک به جامعه و کمک به دولت برای بهبود زندگی همه‌ مردم در نظر بگیرید. در ازای پرداخت بخشی از درآمدتان، ایمنی، آزادی و فرصت بدست می‌آورید.

آماده‌اید این تغییر نگرش را گسترش دهید؟ سعی کنید به جنبه‌ مثبت همه‌ مخارج‌تان فکر کنید! مثلا، هر زمان مجبورید چیزی بخرید، پول‌تان را در گردش قرار می‌دهید و به اقتصاد کمک می‌کنید. هر زمان صورت حسابتان را پرداخت می‌کنید، بدهی‌هایتان را کاهش می‌دهید. به محض اینکه در مورد پرداخت مالیات‌تان احساس بهتری پیدا کردید، وقت آن است به درآمد خالص‌تان رجوع کنید. اینجا باید قاعده‌ ۳۰-۷۰ را اتخاذ کنید. این مفهوم ساده است. می‌توانید ۷۰ درصد درآمد ماهیانه‌تان را صرف نیازها و خواسته‌هایتان از جمله اجاره، غذا و سرگرمی کنید. اما قبل از اینکه درصدی از آن پول را خرج کنید، ۳۰ درصد دیگر را به صورت زیر تقسیم کنید:

اول، برای کمک به جامعه و نیازمندان، ۱۰ درصد از درآمدتان را به خیریه اهدا کنید. سپس، ۱۰ درصد دیگر را پس‌انداز کنید، بنابراین می‌توانید ثروت را طی سال‌ها جمع‌آوری کنید. سرانجام، ۱۰ درصد آخر را صرف ایجاد ثروت کنید. روش‌های سنتی برای تولید ثروت مثل سرمایه‌گذاری در دارایی را اتخاذ کنید. اما رویکردهای غیرسنتی مثل کسب درآمد از یکی از سرگرمی‌هایتان هم وجود دارد. با اتخاذ قانون ۳۰-۷۰ و نگرش مثبت‌تر، دیگر مجبور نیستید برای خرج کردن پولی که به سختی بدست می‌آورید، وحشت‌زده شوید.

با برنامه‌ریزی دقیق، وقت خود را عاقلانه استفاده کنید

رویکردتان برای ایجاد توازن بین کار و زندگی چیست؟ آیا آدم بی‌هدف و بی‌برنامه‌ای‌ هستید؟ کسی هستید که در برابر هرگونه محدودیت روی زمانش مقاومت می‌کنید و فقط مایلید در مشاغل موقتی کار کنید؟ یا اینکه معتاد به کار هستید، یعنی کسی که همه‌ زمانش را صرف کار می‌کند؟ شاید حد وسط هستید، از ساعت ۹ صبح تا ۵ بعدازظهر کار می‌کنید و دوست ندارید پروژه‌هایی با تعهدات زمانی طولانی‌تر را برعهده گیرید. همانطور که احتمالا حدس زده‌اید، هیچ یک از این رویکردها ایده‌آل نیست.

مجبور نیستید موفقیت با حجم بالای کار یا حد وسط بودن با وقت کافی برای استراحت را انتخاب کنید. در واقعیت، باید برای هر جنبه از زندگی‌تان وقت بگذارید. سخت‌کوش باشید، برای اعضای خانواده‌تان وقت بگذارید و حتی زمانی را به استراحت اختصاص دهید. وقتی زمان بسیار زیادی را به این حوزه‌ها اختصاص می‌دهید، سبک زندگی‌تان غیرمتعادل می‌شود و چنین سبک زندگی در بلندمدت ناپایدار است. یک مسئول فروش را در نظر بگیرید که تصمیم گرفته کسب‌وکار شخصی‌اش را راه بیندازد.

او ایده‌اش را شروع می‌کند، اما خیلی زود متوجه می‌شود زمان بسیار زیادی را در اداره به عنوان مدیرعامل، نه کارمند سپری کرده است. او زودتر از بقیه به محل کار می‌رسد و دیرتر از سریدارها آنجا را ترک می‌کند. خیلی زود، تصمیم می‌گیرد راه‌اندازی شرکت شخصی‌اش ارزش ندارد و به شغل معمول خود بازمی‌گردد.

پس، چطور اطمینان می‌یابید که توازن در وقت‌تان ایجاد کرده‌اید و به طور موثر از وقت‌تان استفاده می‌کنید؟ سازمان‌ یافتن و سازمان‌یافته ماندن، کلید موفقیت است. یک کتاب پروژه (دفترچه‌ای که در آن تمام مراحل برای نوشتن و تایید یک پروژه نوشته می‌شود و می‌توان آن را برای اجرا به مسئول اجرایی سپرد.) یا دفترچه‌ای با برچسب‌هایی در داخل آن ایجاد کنید. این ابزار مفید به شما امکان ذخیره‌ اطلاعات مهم در یک جا را می‌دهد. بنابراین، ساعت‌ها صرف جست‌وجوی سندی که نیاز دارید نمی‌کنید. می‌توانید کتاب پروژه را به هر روشی که مناسب است، استفاده کنید. مثلا، اگر با افراد کار می‌کنید، می‌توانید برچسبی برای هر نفر ایجاد کنید و اطلاعاتی در مورد عملکرد، توانمندی‌ها و نقاط‌ضعف آنها یا سابقه‌ خانوادگی‌شان یادداشت کنید. سپس، هر زمان که به آن نیاز دارید، مثلا در طول بررسی عملکرد، به آن رجوع کنید.

یکی دیگر از راهبردهای اساسی مدیریت زمان این است که برای هر روز قبل از شروع آن برنامه‌ریزی کنید. اگر برنامه‌ عملیاتی جامعی ندارید، چطور مطمئن می‌شوید که در وقت‌تان تعادل ایجاد کرده‌اید و قرار است طبق ضرب‌العجل‌تان پیش بروید؟ به همین دلیل به تقویمی با فضای زیاد برای نوشتن برنامه‌ هر روز هفته‌تان نیاز دارید. حتما هر روز، زمانی را به استراحت و «انجام ندادن هیچ کاری» اختصاص دهید! خصوصا اگر به یک سبک مدیریت زمان سهل‌انگار عادت کرده‌اید، برای اینکه سازمان‌یافته باشید و هر روز پایبند به برنامه باشید، باید نظم و انضباط زیادی داشته باشید. اما اگر برای مدیریت وقت‌تان تلاش کنید، متوجه خواهید شد که لازم نیست جنبه‌ای از زندگی‌تان را فدای جنبه‌ دیگری از زندگی‌تان کنید.

از اینکه زمان‌تان را با افراد مناسب سپری می‌کنید، مطمئن شوید

توجه کنید که دوستان‌ ما اغلب روی ما تاثیر می‌گذارند. اگر با افرادی وقت می‌گذرانید که ولخرج هستند، شما هم متوجه می‌شوید بی‌محابا پول‌هایتان را خرج می‌کنید. یا اگر دوستانتان هر آخر هفته به تماشای مسابقات ورزشی می‌روند، به احتمال زیاد شما هم با آنها همراه خواهید شد. این سناریوها خیلی بد به نظر نمی‌رسد.

اما چه می‌شود اگر دوستان‌تان عاداتی مخرب‌تر از اینها داشته باشند؟ در آن صورت شما هم همان عادات مضر را پیدا خواهید کرد. مثلا، اگر اطرافیان‌تان دروغگو و متقلب هستند، به تدریج رفتارشان را هنجار در نظر می‌گیرید و قبل از اینکه متوجه باشید، خودتان هم دروغگو و متقلب شده‌اید. پذیرفتن اینکه دوستان‌مان می‌توانند تاثیرات بدی روی ما بگذارند، سخت است. اما اگر با خودتان صادق باشید، می‌توانید این روابط را قبل از اینکه آسیب جدی به شما وارد کنند، اصلاح کنید.

اول در مورد روابط اصلی در زندگی‌تان فکر کنید و چند سوال اساسی از خودتان بپرسید: اوقات‌تان را با چه کسانی می‌گذرانید؟ آنها چه تاثیری روی شما دارند؟ آیا با این روابط مشکلی ندارید؟ صادق باشید و تاثیر قدرتمند دوستان و آشنایان‌تان را روی خودتان نادیده نگیرید. اگر پاسخ این سوالات را داده‌اید و روابط نامطلوبی در زندگی‌تان دارید، باید در مورد آنها تصمیمات جدی بگیرید.

اگر با افراد مخربی سروکار دارید، یکی از گزینه‌ها قطع ارتباط کامل با آنهاست. اگر قطع ارتباط با آنها غیرممکن است، ارتباطتان را محدود کنید و حتی‌‌الامکان زمان کمی را با آنها بگذرانید. همانطور که روابط‌تان را اصلاح می‌کنید، باید مطمئن شوید وقت بسیار زیادی را به روابطی که تاثیر ارزشمندی روی زندگی‌تان ندارد، اختصاص نمی‌دهید.

شاید از اینکه چند شب در هفته را در کافه با دوستان‌تان سپری کنید، لذت ببرید، اما این عادت وقت شما را هدر می‌دهد. بعد از اینکه روابط منفی را از زندگی‌تان حذف کردید، گام بعدی این است که بیشترین استفاده را از روابط مثبت ببرید. از اینجا به بعد می‌خواهید ارتباط گسترده‌ای داشته باشید. یعنی، وقت‌تان را بیشتر با افرادی بگذرانید که منضبط هستند و مصمم‌اند موفق شوند. اینها افرادی هستند که تاثیر مثبتی روی شما خواهند گذاشت.

بهترین راه برای گسترش حلقه‌ دوستان‌تان شرکت در اجتماعات است. مثلا، عضو انجمن یا شورایی شوید و ممکن است متوجه شوید برای بازی تنیس با برخی افراد تاثیرگذار در شهرتان دعوت شده‌اید.

یاد بگیرید چگونه صرف‌نظر از میزان حساب بانکی‌تان راضی باشید

اغلب داستان‌های سلبریتی‌ها و تجار فوق‌ثروتمندی را می‌شنویم که با وجود ثروت زیادشان عمیقا ناراحت و غمگین هستند. وقتی به اوج موفقیت رسیده‌اند، چطور ممکن است خوشحال نباشند؟ متاسفانه، این افراد ثروت عظیمی کسب کرده‌اند، اما احتمالا هرگز راضی بودن از آنچه دارند را یاد نگرفته‌اند. بسیای از مردم با این ادعا موافق هستند که «پول نمی‌تواند خوشبختی بیاورد»، اما آنها همچنان تصور می‌کنند پول بیشتر آنها را با اعتمادبه‌نفس‌تر( این مطلب را هم بخوانید : مهم بودن عزت نفس)، کاریزماتیک و سخاوتمندتر می‌کند. اما در واقعیت، پول نه می‌تواند شخصیت شما و نه رضایت شما از زندگی را تغییر دهد. اگر در حال حاضر ناراحت و نامطمئن هستید، حتی اگر ثروتمند شوید، بعید است آن ناراحتی و غم از بین برود.

مثلا، شخصی را مجسم کنید که در گردهمایی‌های اجتماعی بیش از حد نوشیدنی مصرف می‌کند. اگر ثروت آن شخص افزایش یابد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ او نوشیدن را ترک نخواهد کرد. احتمالا، پول بیشتر، به او امکان خرید مقادیر بالای الکل را می‌دهد و عادت او را بدتر می‌کند. خوشبختانه، این نظریه جنبه‌ مثبتی هم دارد. اگر هم‌اکنون سبک زندگی رضایت‌بخشی اتخاذ کنید، صرف‌نظر از میزان حساب بانکی‌تان، این سبک زندگی تداوم خواهد داشت.

روش قوی برای افزایش موفقیت‌تان این است که ذهنیت دو سکه‌ ۲۵ سنتی را اتخاذ کنید. برای نشان دادن این طرزفکر، روزی مربی جیم ران، از او خواست مجسم کند از کفاش خواسته کفش‌هایش را برق بیندازد. کسی که کفش‌تان را برق انداخته کارش را به نحو احسنت انجام داده است و شما باید تصمیم بگیرید به او انعام بدهید: یک سکه‌ ۲۵ سنتی یا دو سکه‌ ۲۵ سنتی! کدام مورد موجب می‌شود در بلندمدت احساس بهتری داشته باشید؟ اگر یک سکه‌ ۲۵ سنتی انعام بدهید، پول‌تان را پس‌انداز می‌کنید. اما در نهایت احساس می‌کنید آدم خسیسی هستید. با سخاوتمندی و دادن دو سکه‌ ۲۵ سنتی به عنوان انعام، احساس موفقیت و اعتمادبه‌نفس می‌کنید.

مردی که در یکی از سمینارهای نویسنده شرکت کرده بود، از ایده‌ ترجیح سخاوت به خساست الهام گرفت. در گذشته، هر زمان دخترانش برای خرید بلیت‌های کنسرت از او پول می‌خواستند، یا پاسخ منفی می‌داد یا با بی‌میلی پول می‌داد. او در ذهنیت یک سکه ۲۵ سنتی گیر کرده بود. با این حال، بعد از سمینار، تصمیم گرفت دخترانش را با بلیت تماشای گروه محبوبشان سورپرایز کند.

این تصمیم دو سکه‌ ۲۵ سنتی سخاوتمندانه هم برای دخترها و هم برای پدر مفید بود و موجب شد پدر با دیدن هیجان و شادی فرزندانش احساس خوبی پیدا کند. بنابراین، با اتخاذ ذهنیت دو سکه‌ ۲۵ سنتی بدون اینکه لزوما ثروتمند باشید، احساس ثروتمندی می‌کنید. اگر اکنون تصمیم گرفتید سخاوتمندتر باشید، فقط به مزایایی که با ثروتمندتر و موفق‌تر بودن کسب می‌کنید، بیندیشید.

در نهایت

پیام کلیدی این نانوکتاب این است که ثروت و شادی از ناکجا بدست نمی‌آید. بدست آوردن ثروت و شادی مستلزم قاعده‌مندی و برنامه‌ریزی دقیق است. با این حال، به محض اینکه تلاش لازم برای تحقق اهدافتان را انجام دادید، مزایایی برای بقیه‌ عمرتان بدست خواهید آورد.

ایجاد برنامه‌ بازی:

برای استفاده‌ موثر از وقت‌تان و پیشبرد اهداف‌تان در هر هفته، از قبل برنامه‌ بازی ایجاد کنید. اول، یک ورقه کاغذ پیدا کنید. ستون‌های عمودی ترسیم کنید و روزهایی که برنامه‌تان را می‌خواهید اجرا کنید یادداشت کنید. سپس، در سمت چپ قسمت «فعالیت‌ها»، هر کاری که در طول این روزها باید انجام دهید را بنویسید. برای هر فعالیت، ضرب‌العجل تعیین کنید و آن را بنویسید. سپس، محاسبه کنید انجام فعالیت مدنظر چند روز طول می‌کشد و هر روزی که سپری می‌کنید را علامت بزنید. برنامه‌ بازی شما آماده‌ اجراست و مسیرتان برای موفقیت فقط منوط به پشتکار شماست.

دسته‌ها: فرهنگی