معمولا واژه‌ «خلاقیت» را به شعرا، موسیقی‌دانان و نقاشان یا حتی دانشمندان بزرگی مانند آلبرت انیشتین و مخترعان باهوشی مانند نیکولا تسلا ربط می‌دهیم. با این‌ حال، خلاقیت و کسب‌وکار ترکیب آشنایی نیستند. اما اگر می‌خواهید ایده‌ خوبی برای کسب‌وکار جدید داشته باشید، باید خلاق باشید. اگر می‌خواهید ایده‌تان را به محصول بزرگی تبدیل کنید، باید خلاق باشید و اگر می‌خواهید با موفقیت محصولی را بفروشید، باز هم باید خلاق باشید.

ما ترفندهای ساده اما زیرکانه‌ای برای تقویت روحیه خلاق‌تان فراهم می‌کنیم.

همچنین، اینجا جنبه‌های مهمی از برنامه‌ ۲۱ روزه که نویسنده برای تدوین ایده‌های بزرگ ایجاد کرده را ارائه می‌کنیم.

اینجا می‌آموزیم که چطور طیف وسیعی از ایده‌ها برای کسب‌وکارهای جدید ایجاد کنید و چگونه ایده‌های قدیمی را دوباره ابداع کنید.

– توماس ادیسون هر روز چند ایده‌ جدید داشت.

– چرا مرغ پخته در یخچال می‌تواند زمینه‌ساز ایده‌ی تجاری بزرگی باشد.

– چطور در طول فقط ۳۰ ثانیه ایده‌های کاملا جدیدی بیابیم.

برای بدست آوردن ایده‌های خلاق و شناسایی احساسات‌تان طوفان‌ فکری درست کنید

صفحات خالی دلهره‌آور هستند. صفحات خالی موجب می‌شوند وقتی رمان‌نویسان فاضل، تصویرگران درخشان و رهبران تجاری موفق می‌خواهند پروژه‌های جدیدی را شروع کنند، عصبی شوند. خوشبختانه، روشی به نام طوفان‌فکری به ما در غلبه‌بر صفحه‌ خالی کمک می‌کند. در حقیقت، برخی از بزرگترین نوابغ علمی جهان از جمله توماس ادیسون، مخترع لامپ، برای شروع بزرگترین ایده‌هایشان به طوفان‌فکری تکیه کردند.

داخل یکی از دفترچه‌ یادداشت‌هایش، در تاریخ سوم ژانویه‌ سال ۱۸۸۸، حاوی فهرستی از بیش از ۱۰۰ ایده‌ای بود که ادیسون با امید یافتن اختراعی که می‌خواست خلق کند، نوشته بود. ایده‌هایی برای کمپرسور برفی، ابریشم مصنوعی، پیانو برقی و غیره به ذهنش خطور کرد. طوفان‌فکری ترفند عملی برای نوآوران در طول تاریخ بوده است، زیرا به خاموش کردن انتقاد درونی کمک می‌کند. وقتی طوفان‌ فکری می‌کنیم، با خود بازیگوش و خیال‌پردازمان ارتباط برقرار می‌کنیم. این امر به نوبه‌ خود به ما این امکان را می‌دهد که فرصت‌های جدیدی را ببینیم که معمولا نادیده می‌گیریم.

مهمتر از آن، طوفان‌فکری کمک می‌کند احساسات‌مان را کشف کنیم. اگر برای مدت زمان کافی طوفان‌فکری کنید، الگوهایی پدیدار می‌شود که برخی از ایده‌هایتان را به مضامین عمیق‌تر وصل می‌کند. این موضوع به ما این امکان را می‌دهد تا حوزه‌هایی را شناسایی کنیم که در موردشان شور و شوق داریم و می‌توانیم روی آنها تمرکز و پیشرفت کنیم. حتی ممکن است تشخیص دهیم که در مورد چیزی خارج از حرفه یا مهارت‌مان شور و شوق داریم. این مسئله برای برخی گیج‌کننده است، زیرا نگران هستند که نمی‌توانند بدون دانش فنی کافی وارد حوزه‌ خاصی شوند.

با این حال، تحقیقات در مورد استارتاپ‌هایی با عملکرد بالا، نشان داده است که برای رسیدن به راه‌حل‌های اصلی برای مشکلات، لازم نیست در یک بخش خاص متخصص باشید. در مقابل، شاید در موقعیت بهتری برای شروع نوآوری قرار داشته باشید. وقتی افراد چیزهای زیادی در مورد صنعت خاصی می‌دانند، این بدان معناست که به اندازه‌ای در رویکردشان ثابت‌قدم و انعطاف‌ناپذیرند که نمی‌توانند فرصت‌های جدید را ببینند. اگر برای امتحان کردن طوفان‌فکری آماده‌اید، از کجا باید شروع ‌کنید؟ فقط یک تکه کاغذ بردارید و ۳۰ تا ۵۰ ایده را بنویسید.

مشکلات روزمره‌ شروعی برای محصولاتی است که مشکلات کلی را حل می‌کنند

مشکل مارک زاکربرگ نوجوان، این بود که هیچ دختری با او قرار نمی‌گذاشت! فیسبوک تلاش او برای حل این مسئله بود. شاید فیسبوک او را به فرد جذابی برای دخترها تبدیل نکرد، اما قطعا او را ثروتمند ساخت. بنابراین، فیسبوک مانند بیشتر اختراعات، به عنوان راه‌حلی برای یک مشکل شروع شد. برای ایجاد راه‌حل‌های شخصی‌تان، باید مشکلاتی را شناسایی کنید که ارزش حل کردن دارند. البته، ظاهرا جهان مملو از مشکلات است! چگونه راه‌حل درست را پیدا کنید؟ با کشف مشکلات روزمره‌ای که شما را اذیت می‌کند، شروع کنید. مشکلاتی مثل خشک شدن دهان در هنگام خواب، احساس گناه بعد از خوردن دسر شیرین و هل دادن چمدان در فرودگاه بزرگ فقط چند نمونه از مشکلاتی است که باید راه‌حلی برای آنها پیدا کنید.

همچنین می‌توانید با زیر سوال بردن مداوم مشکلات، آنها را شناسایی کنید. سوال «مشکل چیست» را به شعارتان تبدیل کنید و در طول روز به آن رجوع کنید. این کار به شما کمک می‌کند به مسائل نه چندان رضایت‌بخش در زندگی‌تان توجه کنید. با در ذهن داشتن این موارد، می‌توانید راه‌حل‌هایی را جستجو کنید. مسائلی که در زندگی روزمره با آنها مواجه می‌شوید تا حدودی معمولی و روزمره است، اما حل آنها اینطور نیست. تدوین راه‌حل‌های جدید می‌تواند چالش فنی بزرگی ایجاد کند. وقتی راه‌حل‌های جدید به درستی تدوین شود، می‌تواند مزایای مالی زیادی برای بسیاری از مردم در سراسر جهان به ارمغان آورد.

بیوتن (Biotene)و ترابریت (Therabreath) مشکل خشکی دهان در شب را حل کرد. این داروها آب دهان تولید می‌کند و با افزایش ترشح بزاق، مانع از خشکی دهان می‌شود. بروس جانسون، از مینسوتا که شب‌ها به سختی نفس می‌کشید، مشکل خشکی دهان را حل کرد. او با تولید نوارهای بینی Breathe Right، مشکل بسیاری از مردم را حل کرد و در این فرایند، کسب‌وکار چند میلیارد دلاری ایجاد کرد.

برای یافتن ایده‌های تحول‌برانگیز، بپرسید چگونه فناوری فعلی را می‌توان متفاوت استفاده کرد

کدام یک را ایده‌ بهتری در نظر می‌گیرید؟ ایده‌ای که کاملا اصیل است؟ یا ایده‌ای که بخش‌هایی از ایده‌های دیگران را قرض می‌گیرد؟ توجه کنید که قرض گرفتن ایده‌های دیگران واقعا پتانسیل نوآور و پیشگام شدن را دارد! به این فکر کنید که هزاران کارآفرین از اختراع تلفن هوشمند به عنوان محلی برای اختراعات‌شان، یعنی اپلیکیشن‌ها، استفاده کرده‌اند! لازم نیست به خاطر استفاده از ایده‌های عالی و سخت‌کوشی دیگران خجالت بکشید.

مثلا، شرکتی به نام اِرودیزاین (Aerodesigns) اخیرا روشی ایجاد کرده است که افراد از طریق بینی و جریان خون‌شان ویتامین‌ها، مکمل‌های غذایی و کافئین را استنشاق می‌کنند. چرا از این نوآوری محرک برای تدوین رژیم جدید تنفس عمیق استفاده نکنیم؟ با تلفیق مزایای تنفس آنتی‌اکسیدان با فناوری جدید مکمل‌های استنشاقی، افراد بسیاری سالم‌تر و شادتر خواهند بود!

حقیقت این است که فناوری فعلی به شما کمک می‌کند ایده‌های جدیدی برای خدمت‌رسانی به دیگران ایجاد کنید. فناوری که شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد را در نظر بگیرید، به نقاط ‌قوت آن توجه کنید و سپس به اینکه چگونه می‌توانید آنها را به روش جدیدی استفاده کنید، فکر کنید. مثلا، پهپادهای کنترل از راه‌دور، به عنوان نوآوری‌هایی که عمدتا برای جنگ استفاده می‌شوند، در شرایط کاملا متفاوت مفید بوده‌اند. نقطه قوت پهپادها، توانایی‌شان برای جابه‌جایی از نقطه‌ الف به نقطه‌ ب بدون ترافیک یا سایر موانعی است که آنها را متوقف کند. پهپادها می‌توانند برای شرایط اضطراری استفاده شوند، می‌توانند وسایل پزشکی را به افرادی که فورا به آنها نیاز دارند تحویل دهند یا می‌توانند جلیقه‌های نجات را به شناگرانی بدهند که برای شناور ماندن روی آب تقلا می‌کنند. پهپادها کاربردهای بیشماری دارند!

وقتی جنبه‌های عقلانی و سرزنده و فعال‌تان تلفیق شوند، ایده‌ها متولد می‌شود

قبل از ابداع تلفن، ایده‌ الکساندر گراهام‌بل برای ارسال صدا از طریق سیم یک ایده‌ بچه‌گانه و احمقانه به نظر می‌رسید. با این حال، ثابت شده است که کودکان نسبت به بزرگسالان ذهن خلاق‌تری دارند. اگر بخواهیم ایده‌های عالی ایجاد کنیم، باید به کودک درون‌مان کمک کنیم با خود منطقی و بزرگسال‌مان همکاری کند.

در سال ۱۹۶۸، جورج لند، دانشمند علوم اجتماعی، آزمون خلاقیت ناسا را برای ۱۶۰۰ کودک برگزار کرد و سپس از آنها خواست این آزمون را هر ۵ سال یک بار تکرار کنند. رک بگویم، نتایج تاحدودی افسرده ‌کننده بود. تقریبا ۱۰۰ درصد کودکان ۵ ساله خلاقیت را در بالاترین سطوح نشان دادند، اما ۵ سال بعد فقط ۳۰ درصد از کودکان همان سطح از خلاقیت را نشان دادند. همین مطالعه نشان داد که فقط ۱۲ درصد از نوجوانان ۱۵ ساله سطح بالای خلاقیت را نشان دادند. بیشتر بزرگسالان هم این درصد مشابه از خلاقیت را نشان دادند. پس چطور می‌توانیم با ذهن خلاقی که در ۵ سالگی داشتیم دوباره ارتباط برقرار کنیم؟ با آرزو کردن!

آرزو می‌کنید چه کاری را بتوانید انجام دهید؟ در دوران کودکی، آرزوهایی مثل «ای‌کاش می‌توانستم پرواز کنم» یا «ای‌کاش می‌توانستم با دنیای دیگر ارتباط برقرار کنم!» داشته‌ایم. بسیاری از آرزوهای کودکانه، از هواپیما تا واقعیت مجازی، به هیجان‌انگیزترین ابداعات تبدیل شده‌اند. البته، بسیاری از تفکرات فنی و عقلانی در سطح بسیار بالا وارد اختراع هواپیما و واقعیت مجازی شده‌اند. وقتی بخش‌های خلاق و منطقی ما با هم تلفیق شوند، ایده‌های عالی متولد می‌شوند. به محض اینکه آرزوهای کودکانه‌تان را کشف کردید، برای جامه‌ عمل پوشاندن به آن آرزوها، به ذهن بزرگسال‌تان رجوع کنید. حتی اگر ایده‌هایتان عجیب و غریب به نظر برسد، به فکر کردن ادامه دهید! راه‌حل ممکن است دقیقا جلوی چشم‌تان باشد.

به رنگ اسپری NeverWet که شرکت RustOleum تولید کرده است، فکر کنید. اگر در دوران کودکی به نامرئی کردن همه چیز فکر می‌کردید، از بهم‌ریختگی اتاق‌تان تا نوشته‌های مخفی در دفترچه خاطراتتان، این ابداع آرزویتان را برآورده خواهد کرد! این ابداع به شما کمک می‌کند پیام‌های مخفی در پیاده‌روها و خانه‌ها که هنگام بارش باران ظاهر می‌شود را پنهان کنیم.

برای کشف سریع ایده‌های جدید، تکنیک «وَ» را استفاده کنید

آیا می‌توانید زیر ۳۰ ثانیه به ابداع جدیدی فکر کنید؟ شاید چنین چیزی را غیرممکن تصور کنید، اما تکنیکی ساده‌ای خلاف آن را ثابت کرده است! تکنیک «وَ» را وارد کنید. در سال ۲۰۱۵، برایان، نویسنده کتاب، یکی از اعضای کتابداران کتابخانه‌ عمومی شیکاگو شد و به آنها کمک کرد روی خلاقیت‌شان کار کنند. او آنها را به چالش کشید تا ایده‌ کاملا جدیدی در عرض فقط ۳۰ ثانیه پیدا کنند. همچنین، به آنها تکنیک «وَ» را آموزش داد تا بهتر بتوانند ایده‌های جدیدی پیدا کنند. نتیجه این شد که هر کتابدار ایده‌ا‌ی اصیل مطرح کرد.

تکنیک «وَ» مستلزم تلفیقی از دو واژه است که ظاهرا هیچ ربطی به هم ندارند. کتابداران دو مجموعه کارت با اسم یا صفت روی آنها دریافت کردند. سپس، به آنها گفته شد دو کارت انتخاب کنند و اختراع جدیدی براساس تلفیق دو واژه انجام دهند. این تکنیک موجب لحظات فوران نبوغ مانند «جوراب‌های روشن» است. جوراب‌های روشن ایده‌ای است که طبق آن جوراب‌ها در تاریکی روشن می‌شوند، بطوری ‌که می‌توانید آنها را خیلی راحت صبح زود پیدا کنید یا جوراب‌هایی که شنبه شب وقتی بیرون هستید چشمگیر هستند!

اگر در حال حاضر برای صنعتی که می‌خواهید در آن کسب‌وکاری راه بیندازید، ایده‌ای دارید، چگونه تکنیک «وَ» را اجرا می‌کنید؟ اگر به ایجاد کسب‌وکار گل‌فروشی علاقه‌مند هستید، تلفیق واژه‌های «ماهی» و «فیلم» احتمالا کمکی به شما نمی‌کند. کاری که می‌توانید انجام دهید این است که تکنیک را برای تبدیل یکی از واژه‌ها به اسم ثابت، اصلاح کنید. در این مورد، این واژه می‌تواند «گل‌ها» باشد که با ۲۰ اسم یا صفت ترکیب می‌کنید. مثلا، ممکن است با ترکیب «گل‌ها» و «سلبریتی‌ها» مواجه شوید. این ترکیب چه کمکی به شما می‌کند؟ خب، چرا از یک سلبریتی نخواهید حمایت خود را از دسته گلی متمایز اعلام کند؟ مثلا، شرکت جواهری کای (Kay)‌ از بازیگر جین سیمور، خواست آویزی برای آنها طراحی کند. می‌توانید از یک سلبریتی دعوت کنید دسته گل زیبایی را با کمک شما طراحی کند و هر دوی شما با افتخار آن را برای تقویت برندتان نمایش دهید.

اینترنت شما را با مهمترین ترندهای صنعت آشنا می‌کند، از آن درست استفاده کنید!

بعد از چند ساعت گشت‌زنی در اینترنت، چقدر احساس سودمندی می‌کنید؟ احتمال دارد اصلا احساس سودمندی نکنید. خب، وقت تجدیدنظر در این فرض است. اینترنت منبع جذاب و پویای الهام‌بخشی است که ذهن خلاق شما را برمی‌انگیزد. امروزه، وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌ها مرتبا به روز می‌شوند. همین امر اینترنت را به منبع قابل‌اطمینان اطلاعات در مورد اتفاقات در حال وقوع اعم از ترندهای مُد تا امور جاری تبدیل کرده است. برخی شرکت‌ها از شما می‌خواهند هزینه‌ آگاهی از گزارش‌های تِرِندها در صنایع خاص بپردازید، اما بخش قابل‌توجهی از این اطلاعات به صورت رایگان در اینترنت وجود دارد.

مثلا، کاساندرا دیلی، شرکت متخصص در تحلیل ترند است و رسانه‌ خبری رایگانی دارد که مرتبا بروزرسانی‌هایی در حوزه‌های نوآوری ارائه می‌کند. جی.‌دبلیو.‌تی، شرکت تبلیغاتی در سراسر جهان، گزارش سالانه‌ رایگان به کاربران در مورد ۱۰۰ چیزی که باید در سال بعد جویا شوند، ارائه می‌دهد. در همین حال، سایت TrendHunter.com ماهانه بروزرسانی‌های مشابهی ارائه می‌کند و فهرستی از نهایتا ۵۰ محصول پیشگام که در بازار جدید است، فراهم می‌کند. به محض اینکه به ترندهای موضوعی دسترسی پیدا کردید، چطور می‌توانید به خوبی آنها را استفاده کنید؟ با پرسش ۶ سوال ساده‌ زیر شروع کنید:

چه کسی،

چه چیزی،

چه موقع،

کجا، چرا

و چگونه؟

بیایید با بررسی روند آموزش ذهن‌آگاهی در کلاس‌های درس به این موضوع بپردازیم. چه افراد دیگری به آموزش ذهن‌آگاهی نیاز دارند؟ پزشکانی که ساعات طولانی را در بیمارستان‌ها کار می‌کنند؟ چه نوع ذهن‌آگاهی پتانسیل دارد؟ تمرینات ورزشی که برای کاهش فشار خون طراحی شده است ظاهرا امیدوارکننده است. چه موقع، کجا و چرا می‌خواهید ذهن‌آگاهی را آموزش دهید؟ احتمالا ذهن‌آگاهی را باید به عروس و داماد در مراسم عروسی‌شان آموزش داد تا زندگی‌ زناشویی‌شان را با مهربانی شروع کنند. در آخر، بپرسید چگونه ذهن‌آگاهی می‌تواند با در نظر گرفتن تامین بودجه، شواهد علمی و جذابیت مردمی به کسب‌وکار زیست‌پذیر تبدیل شود. این سوالات باید طرح کلی از اینکه چگونه می‌توانید کسب‌وکار جدیدی توسعه دهید، ایجاد کند.

تکنیک ایجاد بیلبورد را برای یافتن مزیت محصولتان امتحان کنید

آیا شعار مشهور شرکت تولید دستمال توالت بونتی را می‌دانید؟ «بونتی سریع‌تر لکه‌ها را جذب می‌کند و دو برابر بیشتر جاذب است». حتی اگر با این شعار آشنا نیستید، نمی‌توانید جذابیت آن را انکار کنید! چنین شعارهایی آزمون نمایانگر خوبی برای کشف جنبه‌های خاص محصول‌تان است. به همین دلیل، نویسنده‌ این کتاب، برایان، توصیه می‌کند روش ساده‌ای به نام ایجاد بیلبورد را امتحان کنید. ایجاد بیلبورد با استفاده از ۳ مرحله به شما کمک می‌کند بفهمید چه ویژگی محصول‌تان را متمایز می‌کند. نخست، ایده‌تان شفاف باشد و مشخص کنید کدام مشکل مشتریان را در زندگی روزمره‌شان حل می‌کند. حتما نام جذابی برای محصول‌تان انتخاب کنید!

دوم، همه‌ مزایای محصول‌تان یا نکات برجسته و مثبت آن را فهرست کنید. محصول شما چه تاثیری روی مشتریان‌تان دارد؟ سوم، قوی‌ترین ویژگی محصول‌تان برای مشتریان را انتخاب کنید. این جنبه باید عنوان عبارت جذابی باشد که برای فروش این نقطه قوت به مشتریان ایجاد می‌کنید.

در پایان این فرایند، نام جذاب و شعار به یادماندنی دارید که دقیقا بخشی که محصول‌تان را متمایز کرده است نشان می‌دهد.

بیایید ببینیم چگونه تهیه‌ بیلبورد برای ایده‌ محصول جدید اعمال می‌شود. مثلا، کالسکه‌ مقوایی کودکان را در نظر بگیرید. این محصول طیف کاملی از نکات مثبت دارد: نسبت به کالسکه‌ معمولی سبک‌تر است، راحت‌تر حرکت می‌کند و جابه‌جایی آن آسان‌تر است و با این حال، به اندازه‌ کافی ایمن هست و می‌توانید کودک‌تان را با اطمینان داخل آن قرار دهید. همچنین، اگر سقوط کند، بعید است موجب جراحت شود و ارزانتر و مقرون به صرفه‌تر است!

در راس این مزایای عملی، کالسکه‌ مقوایی نوزادان هم چندین مزیت خلاق دارد. والدین و کودکان‌شان می‌توانند روی مقوا نقاشی کنند و در طول مسیر خرید از فروشگاه سرگرم می‌شوند. عنوان بیلبوردتان می‌تواند این باشد:

کالسکه خانه‌ بازی: برای خرید بروید، فرزندان‌تان هم سرگرم خواهند شد!

در نهایت

صفحات خالی لازم نیست دلهره‌آور باشد. با چند راهبرد مفید و پنهانی اعم از طوفان فکری، تکنیک «وَ» و تهیه‌ بیلبورد، خیلی زود می‌آموزید با جنبه‌ بازیگوش خود ارتباط داشته باشید و آن صفحه را با ده‌ها ایده برای کسب‌وکار کاملا جدید پر کنید.

برای الهام گرفتن به گفتگو ادامه دهید؛ لازم نیست تنهایی رویکردی برای یافتن ایده‌های تجاری بزرگ اتخاذ کنید. برای اینکه افرادی را اطراف‌تان جمع کنید که می‌دانند چگونه سرزنده بیندیشند، بهترین تلاش‌تان را انجام دهید. با دقت به حرف‌هایشان گوش دهید و در مورد ایده‌های در حال ‌رشدتان با آنها گفتگو کنید. آنها ممکن است دیدگاه تازه‌ای داشته باشند که ایده‌ی تحول‌برانگیزی برای شما می‌شود!

دسته‌ها: عمومی