نیاز به تایید دیگران
آدم هایی که عزت نفس پایین دارند معمولا به تایید دیگران دارند.شخصی لباسی را می خرد و آن لباس از همه لحاظ و جهت بسیار زیباست و آن را دوست دارد،لباس را خریده است اما با استرس لباس را نگاه میکند و هنگتمی که از آن می پرسی که آیا از خرید خود راضی هستی در جواب می گوید:فردا لباس را می برم شرکت و نظر دیگران را می پرسم و فردا در یک فرایند دمتراتیک باید از بقیه نظرات را بپرسد و رای بگیرد که اگر رای بیشتر خوب بود به این نتیجه میرسد که لباس زیایی خریده است. اصلا راضی نمی شود که بگویید من این لباس را دوست دارم و اگر کسی هم آن را دوست نداشته باشد مهم من هستم که آن را دوست دارم و از پوشیدن آن لذت کافی را می برم.
همین نیاز تایید خود را در سازمان هم نشان می دهد. مثلا مدیری در شرکتی حرفی را می زند و میبیند که همه با سر تکان دادن به نشانه تایید به آن علامت می دهند، کیف می کند و یک نفر آن وسط سر تکان ندهد می گوید فلانی نظرت را بگو ببینم آیا شما نمی خواهید نظرت را بگویی و بزور می خواهد از بقیه تایید بگیرد .
مقایسه خود با دیگران
آدمهایی که عزت نفس پایینی دارند،ویژگی دیگه آنها این است که دائما خود را با دیگران مقایسه می کند، مثلا شخصی ماشینی را با هزاران بدبختی آن را خریداری کرده است با ماشین خود به عروسی می رود و هنگامی که وارد محیط عروسی می شود به دقت نگاه می کند که بقیه با چه ماشینی وارد مجلس شده اند و اگر ماشینی را مانند خودش می بیند باید مطمئن شود که مدلش از ماشین آن پایین تر است و وقتی به این موضوع مطلع می شود یک خیال را حت می کشد و حال اگر ماشینی آنجا پارک شده است که بالاتر از آن باشد دیگر آن عروسی برایش عزا می شود. در کل مدت عروسی دنبال به این موضوع است که به دیگران میخواهند توضیح می دهد که دیگران با رانت خواری و دزدی چه ماشینهایی میخرند.از نظر آن تمام کسانی که بالاتر از ماشین خودش سوار می شوند دزد و تمام کسانی که پایین تر از ماشین سوار اند بی عرضه هستند.
مقایسه درآمد خود با دیگران
یا هنگامی که با دوستانشان قرار ملاقات در جایی را گذاشته اند و میخواهند که دورهمی را برگزار کنند، و از دوستانشان می پرسند که چقدر حقوقی می گیرد و اگر طرف مقابل مقدار کمتر از آن را بگویید خیالش راحت می شود و یک نس راحت می کشد، و اگر در آن دورهمی کسی بالاتر از آن بگوید دیگر آن مهمانی برایش به عزا تبدیل می شود.
مقایسه افراطی
در این موضوع مقایسه افراطی هم داریم.مقایسه افراطی یعنی؛آدمی نجار است بلند می شود میرود یک جایی که طرف مقابل خیاط است.تمام مدتی که آنجا نشسته است همش درگیر حساب و کتاب است که طرف مقابل چقدر درآمد دارد و تجزیه تحلیل می کند که تا الان ۵ تا مشتری داشته است و اینقدر پول گرفت،اینقدر سودش باشد چقدر درآمد دارد حالا ما این همه خاک اره می خورم و اندازه این شخص درآمد نداریم.
خودشان را با آدمایی که هیچ ربطی با آن ها ندارند خود را مقایسه میکند.مقایسه افراطی با همه و حتی بعضی ها خود را با بچه هایشان را هم خود را مقایسه میکنند.
مثلا در جمعی نشسته اند و بچه اش در حال سرچ کردن در اینترنت می باشد و فامیل می گویند که ماشاءالله ببینید که چقدر خول در اینترنت سرچ می کند،و بر می گردد می گوید والا اگر ما هم در آن زمان کسی بگو که این امکانات را در اختیارمان قرار میداد تا الان بیل کتس شده بودیم و بعد خیالش راحت می شود.حتی با یچه خودش هم مقایسه می شود.
آدم هایی که عزت نفس پایینی دارند ویژگی های دیگری دارند.
طلب کار بودن!
ویژگی دیگرشان این است که طلب کار هستند.مثلا در رستورانی نشسته اند و به گارسون می گوید که برایش نوشابه سیاه برایش بیاورد و بعد از چند دقیقه می گوید که ن الان که فکر کردم نوشابه سیاه بهتر است و بعد از این اخلاقش کیف می کند و با خودش می گوید آن من هستم که دستور می دهم و لذت زیادی را تجربه می کند.
توپوق زدن
آدم هایی که عزت نفس پایین دارند یک خطر خیلی بزرگی هم تهدیدشان می کنند اعتماد به نفسشان هم در جاهای مختلفی پایین می آید.من را دعوت می کنند به سخنرانی و من هنگام سخنرانی چند توپوق می زنم و تهش می گویم خیلی حرفای خوبی زده ام حالا برخی از جاها خراب شد،با تمام اعتماد به نفس زیاد دفعه بعد هم میروم و شروع به سخنرانی میکنم و بلاخره بعد از پنچ یا ده سخنرانی ماهر می شوم.و آن شخصی که اعتماد به نفس پایین دارد بعد سخنرانی و در برخی از جاها توپوق زدن زدن با خودش می گوید: جملاتم که همه پرت و پلا بود چند جایی هم که اشتباه داشتم یک نفر هم در آن آخر می خندید.
بنابراین اعتماد به نفس ریشه عزت نفس است.به عبارتی اهتماد به نفس میوه درخت عزت نفس است.
آدم هایی که اعتماد به نفس بالایی دارند ویژگی های دیگری هم را دارا هستند.
قضاوت های افراطی
ما که صفر و صد تنها نداریم ما اگر بخواهیم به کسی امتیاز دهیم ۲۰ داریم ۵۰ داریم.یک کارمندی است در شرکت سال ها کار کرده است و یک بار یکی از صورت حسابهایی که برای شرکت آورده است به هر دلیلی که نمی دانیم یک فاکتروز اضافه آورده است.
شخص داری عزت نفس: کاش این کار را نمی کرد ولی شاید یک مشکلی داشته است شاید نتوانسه است به ما بگوید و حتما دلیلی برای کارش دارد.
اما آن شخصی که عزت نفسش وایین است در چهصورتی می تواند سطح زندگیش را بالا ببرد و همیش احساس می کند همه دزد و کلاهبردار هستند و من خوب هستن و در این مورد می گوید:این شخص هم دزد است و خائن است.در ظاهر در حال گلایه کردن است اما در باطن بسیار خوش حال است.الحمدالله همه مثل من هستند تا الان فکر میگردم فقط من خودم دزد هستند ولی نه الان می بینم که همه مثل من هستند.
افراط و تفریط در قدرت
آدمهایی که عزت نفس پایین دارند در قدرتشان هم افراط و تفریط می کنند.عزت نفس بالا شخص فکر میکند:من چقدر باید اراده ام را به آنها تحمیل کنم اما شخصی که عزت نفس پایینی دارد نمی دارند که یک چک یک تیغی است در ناحیه دست.و هر روز کارمندان را با الفاظ بد صدا می کند و ازجهت هم کیف می کند که آنرا سرخورده کرده است. و فردا فکر میکند که اگر من اینگونه برخورد کنم و از اینجا برود که کار ما در اینجا لنگ می ماند،و روز بعد با الفاظ زیبا با آن صحبت می کند.
این مورد ها را هم در دعواهای زناشویی هم مشاهده میکنیم. و یکی از آنها شروع به حرف های ناسزا و بد و بیراه گفتن به در و دیوار و شب که می شود می گوید که ببخشید اگر صبح بدرفتاری کردم و شروع به ابراز تاسف می کند .
عصبی بودن
انسانی که به صورت نامتعادل هستند در برخی از موادر بسیار عصبی هستند و در برخی از مواقع بسیار آرام و صبور. و اطرافیان در مقابل این افراد می مانند که باید چه کاری را انجام دهند و کدام شخصیتشان را باور کنند.
از جمله نشانه و ویژگی است که عزت نفس پایین من را نشان می دهد.
آدم هایی که عزت نفس پایین دارند یک ویژگی جالب دیگری هم دارند یا بیش از حد خودشان را مقصر می دانند یا دیگران را مقصر می دانند.
خود مقصر پنداری یعنی چه؛دیده اید بعضی از مواقع در حال راه رفتن با دوستانمان هستیم و پای یکی از دوستانمان به سنگ برخورد می کند و ما می گوییم آخ ببخشید؛ با اینکه اصلا به ما ربطی نداشته است.
مقصر دانستن خود
بعضی از انسان ها خود را بیش از حد مقصر می دانند هر اتفاقی می افتد اینها آماده معذرت خواهی هستند.هر اتفاقی می افتد بلافاصله معذرت خواهی می کنند.
یک عده از آدمها خود مقصر پنداری افراطی دارند اگر بخواهیم یک لغت عجیب و غریب بخواهیم برایشان بگذاریم.یک سری از آدم ها هم دگر مقصر پنداری دارند؛هر چی می شود بقیه در آن ماجرا مقصر هستند.مثلا؛ با همسرش به طلاق کشیده شده اند میگویم تو چقدر مقصر بودی در این جدایی و این اتفاقات و آن در جواب می گوید: من هیچ تقصیری ندارم من تمام تلاشم را کرده ام که فقط یک زندگی صادقانه داشته باشم فقط خدمت و فقط عشق،آیا واقعا می شود در رابطه ای تمام تقصیرات آن شخص باشد و آن شخص بی تقصیر و همه راه را درست رفته باشند.انسان هایی که عزت نفس پایینی دارند همیشه این مشکل را دارند و تقصیرات در گردن شخص دیگری می اندازند،کلا دنبال مقصر گشتند برایشان اذت است،از اینکه انسان ها را مقصر کنند لذت می برند.
خواهشم این است که قبل از اینکه به ادامه بحث من گوش دهید یکبار دیگر من اینها را خلاصه و تیتر بار می میگویم و در همان کاغذی که در خدمتتان است ویژگی هایی که دارید را بنویسید و چقدر خوب می شود که در کنار آن هم امتیازی بگذارید، وقتی می نویسید ۱۰۰ یعنی این ویژگی خودم هستم و وقتی می نویسید ۵۰ یعنی گه گاهی، داشتن این لیست در ادامه می تواند کمک مفیدی به ما بکند.