هیچ کس در این دنیا به صورت کامل شبیه شما نیست. اگرچه برخی از افراد نسبت به بقیه بیشتر به شما شباهت دارند، هر کس به شیوهی خودش دنیا را میبیند و به دنبال پیدا کردن مفهومی برای آن هستند. توانایی شما در ارتباط برقرار کردن با افراد مختلف و کیفیت رابطتان تاثیر میگذارد و تعیین کننده موفقیت یا شکست شما در انتقال پیام درک نظرات خواستههای شما است برای داشتن ارتباط موثر و موفق با افرادی که با شما تفاوت دارند.
چگونه مهارت های ارتباطی را یاد بگیریم؟
باید بخواهید که مهارتهای ارتباطی را یاد بگیرید.انسان موجودی است اجتماعی و اجتماع با ارتباط و تعامل معنی پیدا میکند مهارتهای ارتباطی مثل خوب حرف زدن، اعتمادبهنفس داشتن،غلبه کردن بر مشکلات کار گروهی،ابراز احساسات،ابراز وجود و دهها مورد دیگر. همشان در چارچوب مهارتهای ارتباطی قرار میگیرند و کسب این مهارت ها خیلی ضروری هستند و ارتباط تنگاتنگی با آیندهی فرد مخصوصا کودکان و نوجوانان دارد. حالا مهارتهای ارتباطی چه هستند؟
مهارتهای ارتباطی چیزی است که ما با یاد گرفتن آنها میتوانیم ارتباطمان را با دیگران بهتر و بهتر کنیم. برای برقراری ارتباط موثر با دیگران باید باهوش بود افرادی در برقراری موفق که تلاش میکنند، قبل از اینکه دیگران درکشان کنند آنها دیگران را بفهمند برای برقراری ارتباط موثر و موفق باید یک سری چارچوبها را رعایت کردند و در این اپیزود میخواهم شما را با این چارچوبها آشنا کنم.
۱- ایجاد قالب ذهنی برای ارتباط بهتر
قدم اول برای برقرار کردن ارتباط موثر با دیگران این است که یک قالب ذهنی مناسب داشته باشید. منظورم از قالب ذهنی مناسب این است که مطمئن بشوید نگرش مثبتی دارید و به افکار و باورهای منفیتان اجازه ندهید که در برقراری ارتباط موفق سد راهتان بشود. افکار منفی یعنی چی؟ یعنی مثلا جستجو کردن اشتباهات طرف مقابل وقتی دارد حرف میزند. بیارزش دانستن ایدههای طرف مقابل یا کوچک شمردن باورهای افراد یا به تمسخر گرفتن دیدگاهشان یادتان باشد که در یک الگوی رفتاری مناسب همان چیزی به دست بیاورید که روی آن تمرکز داشته باشید. برای داشتن یک ارتباط موفق و درست حسابی باید چشم و گوشتان را به کار بیندازید برای برقرار کردن ارتباط با دیگران باید روی مهارتهای مشاهدهای کار کنید. با افرادی که میبینید ارتباط چشمی برقرار کنید که آنها را میشناسیم و چه آنها را نمیشناسید.
همینطور نحوهی واکنش آنها را نگاه کنید به حرکات بدنشان توجه کنید ببینید موقعی که با شما حرف میزنند خمود و بیحوصلهان یا سرحال و پر انرژی،به کلماتی که به کار میبرند توجه کنیم به لحن صداشان،تن آهنگ صداشان به همهی اینها توجه کنیم. این نشانهها خیلی مهم هستند و اغلب بیشتر از آن چیزی که خودشان میگویند نشان دهندهی احساسات و حال و هوایشان در آن لحظه است وقتی که مشغول تعامل یا ارتباط با افراد هستید عواملی که باعث حواس پرتی تان میشود را برطرف کنیم تا با تمرکز بالا با آنها ارتباط داشته باشیم و در نتیجه یک ارتباط خیلی خوبی را شکل بدهیم.
۲- دریافت بازخوردهای یک ارتباط
اگر شما صاحب کسب و کاری هستید یا مدیر بخشی هستید،در سازمانتان و میخواهید رابطه موثری با کارمندان تان داشته باشید ارایهی بازخورد خیلی خوب میتواند کمکتان کند و موجب پیشرفت در ارتباطات شما میشود. اما نحوهی ارایهی بازخورد خیلی مهم شما به دو شکل میتوانید بازخورد بدهید. یکی بازخورد مثبت در واقع برای تقویت آن رفتار مطلوبی که در طرف مقابلتان دیدید و یک بازخورد سازنده دقت کنید، نگفتم بازخورد منفی گفتم بازخورد سازنده برای پرداختن به نقاطی که نیاز به ترمیم دارد و آن طرف مقابل باید روی آن نقاط بیشتر کار بکند. برای بازخرد مثبت شما میتوانید در سه راهکار به طرف مقابلتان بازخورد بدهید اول اینکه رفتار مثبتش را توصیف کنیم مثلا بگوید شما امروز در فروش اولتان فوقالعاده بودید، علت مثبت بودن یک رفتار را برایش توضیح بدهید.
بگوید به علت رفتاری که شما امروز در به عنوان مثال تعامل با آقای ایکس یا خانم ایکس داشتید،عالی بودید و سومین مورد این که ازشان تشکر کنید و حتما تشویقشان کنید برای بازخورد سازنده باید دقت کنید تا بازخورد سازندهتان تبدیل به انتقاد نشود. در انتقاد فرد سلیقهی شخصی خودش را و برداشت خودش را اعلام میکند. بدون اینکه یک توصیهی سازندهای برای اصلاح به فرد بدهید پس در بازخورد سازنده حتما هدفتان را از ارایهی آن بازخورد بگوید و آن مورد خاص را که باعث شده است شما بازخورد بدهید به طرف مقابلتان حتما به آن بگوید مثلا بگوید من دیدم داشتی اشتباه صحبت میکردی و صدایت را بالا بردی به طرف مقابلتان اجازه بدید تا واکنش نشان بدهد؛ یعنی بعد از حرفاتون سکوت کنید و اجازه بدهید آنهم حرف بزنید و پیشنهاد بهش ارایه بدهید یعنی در مقابل بازخوردی که میدهید آخرش یک پیشنهادی هم حتما به آن بدهید و در نهایت مطالبتان را خلاصه کنید و حمایتشان از آن حتما ابراز بکنید.
۳- بررسی و سخن گفتن در مورد نیازهایتان به طرف مقابل
برای داشتن ارتباط خوب باید به صورت واضح و شفاف اهداف و نیازهایتان برای طرف مقابل مشخص کنید. اگر اهدافتان واضح نباشد نمیتوانید از دیگران انتظارداشته باشید که آنها بفهمند دقیقا شما چه پیامی دارید بیاید واضح اهداف یک مهارت خیلی مهم از مهارتهای ارتباطی است چرا که ناتوانی در بیان صریح درخواست و خواستهی شما میتواند باعث خشمگین شدن طرف مقابل یا ناراحتی آن باشد، پس نیازها و اولویت ها را به روشنی بیان کنید و بدانید که این شماست که بیپرده خواستههاتان را مطرح کنید. یک نکتهی مهم اینجا بهتان بگویم و اینکه بین گفتگوهای شخصی و شغلیتان تفاوت بگذارید چیزی که برای یک گفتگوی شفاف لازم است.
این که بدانید در چه گفتگویی شرکت کردید تا بتوانید متناسب با آن رفتار کنید اگر از یک شیوهی نامناسبی استفاده کنید در واقع شما سیگنالهای گمراهکنندهای مقابلتان دادید و نمیتوانید ارتباط خوبی برقرار کنید و باعث آزرده خاطر شدن خودتان یا طرف مقابلتان میشوید.
ارتباط شغلی و شخصی از چند جهت با هم تفاوت دارد. از نظر شکل،از نظر محتوا،از نظر هدف در گفتگوهای شخصی شما میتوانید راحت و بی تعارف و غیر رسمی صحبت کنید. اما در گفتگوهای کاری شما میایند با یک موضوع متمرکز میشود بیشتر جنبهی حرفهای دارد و به طبع از کلمات و لحن رسمیتری استفاده میکنید. در ارتباط موثر لازم است تا طرفین به همدیگر اعتماد داشته باشند و برقراری این اعتماد دو طرف باید بهم احترام بگذارند.
۴- آیا رفتاراحترام آمیز به معنای ارتباط صحیح است؟
رفتار احترامآمیز لزوما به معنای موافق بودن با شخص مقابل نیست. بلکه منظورم این است که شما برای عقیده و دیدگاه طرف مقابل ارزش قائل شوید. یادتان باشد که حرفهای طرف مقابل را قبل از گفتن دیدگاه خودتان کامل بشنوید و احترام بگذارید. به حریم خصوصی دیگران سعی کنید در ارتباطتان یک رفتار مودب و متواضعانهی داشته باشید. اهانت نکردن و نداشتن رفتار تحقیرآمیز جز واضحات یک ارتباط موثر است. اگر میخواهید انتقادی از طرف مقابل کنید حتما قبلش تعریف و تحسین انجام بدهید. میدانید که برای داشتن یک ارتباط موثر باید خیلی خوب گوش کرد، گوش دادن به روشدو پایه ارتباط و رفتار احترامآمیز است و کاملا نیاز به تمرین دارد. مهارت گوش کردن باید دور از قضاوتهای شخصی باشد و دور از تعصبات فرضیات و تصورات قبلی اینجا یک سری نکات مهم در مورد مهارت گوش کردن،بهتان میگویم مهارت گوش کردن بدون قضاوت یعنی شنونده نباید دنبال درست یا غلط بودن صحبتهای طرف مقابل باشد، بلکه فقط سعی کند که گوش بدهد.
گوش دادن بدون تحریف بعضی وقت ها شنونده به خاطر داشتن یک سری باورها و تعصبها صحبتهای طرف مقابل را از فیلترهای خودش رد میکند و صحبتهای طرف مقابل تحریفشده دریافت میکند. گوش دادن صبورانه بعضی ها از آدم ها به سرعت آن چیزی را که مورد میلشان نیست رد میکنند و مخالفت میکنند در صورتی که ما باید تمرین کنیم تا بتوانیم تا پایان صحبت طرف مقابل گوش کنیم. بعد از گوش دادن هر گونه برداشت شخصی نظرمان را به طرف مقابل بگویم.
۵- درست گوش دادن به صحبت های فرد
گوش دادن بدون تفسیر،بعضی وقت ها آدم ها به جای اینکه چیزی که فرد مقابل میگوید بفهمند با تجربیات و عقیده خودشان آنها تفسیر میکنند و در واقع حرفای طرف مقابل تفسیر شده دریافت میکنند. یک سری موانع بالقوه در راه رسیدن به یک ارتباط موثر وجود دارد اینجا سه تا از آن مانعهای درونی که خیلی هم مهم است بهتان بگویم انتقاد. تا حالا ندیدم کسی از انتقاد کردن لذت ببرد باشد، اما شاید بگوید که بعضی وقت ها انتقاد میتواند به پیشرفت طرف مقابلتان کمک کند، پس باید دقت کنید که این انتقاد سازنده باشد و به شیوهای ارائه بشود که طرف مقابلتان بتواند آن را درک کند و آن را بپذیرد همیشه تا تعریف و تمجید قبل از انتقاد خیلی میتواند حس بهتری را به طرف مقابلتان بدهد تا راحتتر انتقاد را بپذیرد. پس همیشه به این فکر کنید که اگر جای طرف مقابل بودید دوست داشتید چگونه با شما رفتار میشد،سعی کنید همانطور به طرف مقابلتان رفتار کنید.
دومین مانع مهم نصیحت کردن است.نصیحت کردن حتی مثبتترین افراد را هم از شما دلزده و دلسرد میکند، کاری که هر فردی انجام میدهد از دیدگاه خودش درست است پس سعی نکنید در مورد درست و غلط بودن رفتار دیگران قضاوت داشته باشید.
مطمئنا کسی هم راجب درست و غلط بودن رفتار شما اگر شما را نصیحت کند شما دوست نخواهید داشت و سومین مانع سرزنش کردن است. سرزنش کردن دیگران موقع درست انجام نشدن کارها جلوی ارتباط موثر را میگیرد، مگر اینکه دقیقا هدفتان ناراحت کردن طرف مقابل باشد. وقتی شما با کلمات مثبت صحبت میکنید به دیگران کمک میکنید تا مسئولیت رفتارشان بپذیرند و شما فردی سازنده و معتبر و محترم به نظر میرسید،چرا؟ چون که هدفتان کاهش کشمکش و تقویت ارتباط است و طرف مقابلتان کمتر در حالت قرار می دهیم. به جای متهم کردن دیگران سعی کنید از این عباراتی که میگویم استفاده کنید.
۶- استفاده از کلماتی که ارتباط را بهتر می کند
همیشه اول عبارت یا جمله تان بگوید پیشنهاد میکنم که یا در نظر داشته باشید یا نظرتان چییست که فلان کار را انجام بدید. این جملهها معجزه میکند و طرف مقابلتدن را در حالت آرامش و مثبتی قرار میدهد. یکی از ویژگیهای ارتباط موثر درک سبک ارتباطی دیگران و سازگار کردن خودتان با سبک آنهاست. طوری که هر دو طرف به خاطر رسیدن به اهداف احساس رضایت کنید، شما با افراد مختلفی برخورد کنیم که لزوما مثل شما نیستند و شما در برخورد با اونا دلسرد میشید و خیلی علاقمند نیستن که با اونا صحبت بکنید اما پذیرش شناخت در سبکهای مختلف ارتباطی خیلی میتواند روابط شما را با آنها تقویت کند و نتایج مثبتی در زندگی شخصی و حرفهای تان داشته باشد.
یادتان باشد به جای تمرکز بر شکل ارتباطات به قدرت و پتانسیل فکر کنید که در این تنوع افراد با ویژگیهای مختلف وجود دارد و سعی کنید تا دیدگاههای مختلف آن مطلع باشید و به نحوی مثبت و سازنده با آن ها ارتباط برقرار کنید.حتما تا حالا متوجه شدید که برقراری ارتباط با بعضی از آدم ها خیلی آسان است. اما با بعضی ها دیگر خیلی چالش برانگیز است چون هر کس برای برقراری ارتباط دلخواه خودش را دارد. اگر بتوتنید شیوهی مورد پسند انها را تشخیص بدهید و بدون قضاوت و با احترام گذاشتن به انها با انها ارتباط برقرار کنید گام خیلی مهمی را در داشتن یک ارتباط موثر برداشتید.
انواع سبک ارتباطی و کاربرد آنها
دو گروه متداول از سبکهای ارتباطی هستند که من راجب این دو تا گروه در این اپیزود با شما صحبت میکنم. یکی تقسیمبندی گروههای افراد برونگرا و افراد درونگرا و یکی هم کسانی که به جزئیات مفصل توجه میکنند یا تصویر کلی از یک موضوعی دارند و اما دو گروه افراد که در دو نقطه مخالف طیف ارتباطی قرار میگیرند. یکی برونگراها که تند و با انرژی حرف میزنند و یکی درونگراها که بیشتر اهل فکر کردن هستند. تشخیص های دو گروه افراد و برقراری چگونگی ارتباط با این دو گروه در داشتن ارتباط موثر خیلی به ما کمک میکند.
اول از همه برویم سراغ درونگراها باید به درونگراها فرصت صحبت کردن داد. آنها باید به دیدگاه و عقاید شان فکر کنند،پردازش کنند. قبل از اینکه بخواهند با دنیای پیرامون شان در میان بگزارند درونگراها در گفتگوی آروم که به آن اجازه داده میشود که تفکر داشته باشند،روی موضوع خیلی خوشحال تر هستند. در واقع درونگراها ایدهآلشان این است که باورها و عقاید شان برای خود نگه دارند و آنها تنهایی را ترجیح میدهند و تعامل اجتماعی بیش از حد انرژیشان را کاهش میدهد و برایشان خوشایند نیست.
اما برونگراها،برونگراها عصای داغ و پرشور و گفتگوهای سریع و پی در پی خیلی لذت میبرند. از آنجایی که درونگراها، برونگراها به شیوهی متفاوتی به هیجان هایشان را تخلیه میکنند دور از انتظار نیست که این دو تا گروه در برقراری ارتباط با هم چقدر میتوانند چالش داشته باشند. برونگرا ها تمایل دارند که بیشتر با دیگران تعمل کنند و همیشه دنبال انگیزهها و محرکهای خارج از وجود خودشان هستند.
برونگراها علایق مختلفی دارند و هر چی که در ذهنشان است را میتوانند آزادانه بیان کنند و نشست و برخاست با افراد و حضور در مراسمها را خیلی دوست دارند. برونگراها دوست دارند از ایدههایشان صحبت کنند و نمیتوانند آنها را برای خودشان نگه دارند، دوست دارند افکارشان را مردم بلند بشنوند. آنها در برقراری پر انرژی هستند و علاقهمند و هیجان زده عمل میکنند. یک نکته در مورد درونگراها بهتان بگویم اینکه درونگراها گفتیم ترجیح میدهند که قبل از پاسخ دادن اطلاعات را درون خودشدن پردازش کنند و بهش فکر کنند. به خاطر همین وقتی که از یک آدم درونگرا میشنوید که میگوید تمام جزییات بررسی کردم و در مورد پاسخها فکر کردم حتما به آنها اعتمادکنید.
قالب کلی موفقیت در یک ارتباط چگونه است؟
یک تقسیمبندی کلی دیگری راجب افراد است و آن راجع به افرادی است که تصویر کلی میبینند از یک موضوع یا جزئیات مفصل افرادی که برداشت که دارند. خصوصیات اخلاقیشان اینجوری است که کلا بیقرار هستند. از تجربههای جدید و متفاوت به شدت استقبال میکنند و لذت میبرند شرح مفصل و پرجزییات برای این دسته از افراد واقعا آزاردهندهاست و کلی گویی را ترجیح میدهند.
قالب کلی یک موقعیت را به راحتی میپذیرند اما با جزییات مفصل اصلا میونهای ندارند و افرادی که دقیقا روبروی این دسته هستند افراد جزیینگر هستند، آنها توانایی تمرکز روی جزییات یک موقعیت را دارند این طور آدم ها نمیتوانند جنگل را جای درخت ببینند و بیش از حد فکر میکنند. پس یادتان باشد در گفتگویی که با یک شخص کلی نگهداری روی جزییات و دادهها متمرکز نشوید و بیشتر از مفاهیم برای تبادل اطلاعات صحبت کنید و برعکس وقتی که با افراد جزیی نگر صحبت میکنید از کلیگویی بپرهیزید و مستقیم بروید سراغ دادهها خب این هم از تقسیمبندی خیلی کلی چهار دسته از آدمها.
حالا یک چیزی میخواهم بهتان بگویم و آن هم این که اگر همهی افراد جهان به یک شکل بودن و به یک شکل ارتباط برقرار میکردند خیلی بیروح و کسل کننده میشد. زیبایی تفاوتها و اختلافها در این است که افراد میتوانند با دیدگاههای مختلف آشنا بشوند. برای اینکه بتوانید ارتباط موثری با دیگران داشته باشید شاید مجبور بشوید. خیلی تمرین کنید تا چیزها را به نحوه ای ببینید که آنها میبینند.