حکایت معروفی در مورد یک مرد و دیگ بخارش وجود دارد که چیزهای زیادی در مورد اینکه در زمینه خودباوری، در چه وضعیتی قرار داریم می‌گوید. حکایت این است:

«دیگ بخار مرد خراب شده بود و چندین هفته تلاش کرد تا آن را تعمیر کند. در نهایت ناامید شد و با مهندسی تماس گرفت. روز بعد مهندس می‌آید، ضربه‌ای به بدنه آن می‌زند و دستگاه دوباره شروع به کار می‌کند. زمانی که مرد هزینه‌ای که باید پرداخت کند را می‌شنود با مهندس بحث می‌کند که برای تعمیری که چند ثانیه طول کشیده چنین پولی نباید پرداخت کند. مهندس می‌گوید: «خب، شما برای تعمیرات پولی پرداخت نمی‌کنید، بلکه برای سال‌ها آموزش برای فهمیدن محل دقیق ضربه‌زدن هزینه می‌کنید.»

نکته‌ای که وجود دارد این است که شما نیازی به صرف ده‌ها سال یا هزاران دلار برای حل اکثر مشکلات ندارید. با وجود پیشرفت‌های زیادی که در تحقیق و فناوری‌های روانشناختی شده، اکنون می‌توانیم «دیگ‌های بخارمان» را با روش‌های ساده‌ای تعمیر کنیم!

در حقیقت، اغلب ما می‌توانیم هر چیزی را در کمتر از یک دقیقه تغییر دهیم. اینجا بهترین ترفندهای روانشناسی که برای بهبود خود در تمام زمینه‌ها، اعم از خلاقیت تا پی بردن به دروغگویی نیاز داریم را می‌خوانیم.

برگزیده تیتر مطالب این صفحه :

– چرا دائم فکر کردن به خودیاری همراه با تجسم فکری، در حال منحرف‌ شدن از مسیر اصلی خود است.

– چگونه می‌توان از روانشناسی استفاده کرد تا رفتاری دوستانه‌تر داشته باشیم.

– یک مهندس فرانسوی قرن نوزدهم چه چیزی را درباره کار گروهی فهمید.

 

مصاحبه را با داشتن رفتاری دوستانه‌تر به دست آورید

مصاحبه کنندگان شغلی، انتخاب‌های خود را از بین افراد نامزد شده برای کار، براساس صلاحیت‌ها و تجارب کاری انتخاب می‌کنند. خب، این حرف تا حدودی غلط است. مطالعات نشان داده که عاملی وجود دارد که در زمان مصاحبه می‌تواند تمامی رقیبان دیگر را مغلوب کند و آن، توانایی «دوست ‌داشته شدن» است. در ادامه ترفندهایی ساده برای ایجاد حس دوست ‌داشته شدن در دیگران را بیان می‌کنیم.

محققین دانشگاه واشنگتن و فلوریدا پس از بررسی بیش از صد دانشجوی فارغ‌التحصیل شده که برای اولین شغل خود درخواست می‌دادند، دریافتند که کسانی که توجه مصاحبه‌ کننده را جلب می‌کردند، احتمال بیشتری برای استخدام داشتند.

چند مورد وجود دارد که افراد را دوست ‌داشتنی‌تر می‌کند، از جمله: بعضی افراد از مباحث جذابی که ارتباطی به کار ندارد صحبت می‌کنند، برخی دیگر لبخندی واقعی بر چهره دارند و بعضی از سازمان‌هایی که به آن‌ها درخواست دادند صحبت می‌کنند. این اتفاق خوبی است، زیرا این‌ها کارهای ساده‌ای هستند که تغییرات بزرگی ایجاد می‌کنند.

روشی دیگر برای جلب نظر افراد در یک مصاحبه، نشان دادن نقاط ضعف خود، درست در مقابل مصاحبه کننده است.

در دهه ۱۹۷۰، روانشناسان دانشگاه دوک تحقیقاتی انجام دادند که در آن شرکت‌کنندگان به صحبت‌های یک مرد درباره زندگی خودش، گوش می‌کردند. در اولین نوار، مرد در ابتدا اعتراف کرده بود که در مدرسه تقلب کرده است. در نوار دیگر، او تا پایان سخنان خود اعتراف نکرد. افراد به نواری که در آن مرد در ابتدای سخنان خود اعتراف کرده بود، برخورد بهتری نشان داده بودند.

بنابراین، بهتر است شما تا انتهای زمان مصاحبه ویژگی‌های مثبت خود را بیان نکنید. با این کار، به نظر می‌آید که ترجیح داده‌اید که نقاط قوت خود را به طور طبیعی در مکالمه نشان دهید، که این باعث می‌شود شما شخصیت دوست داشتنی‌تری داشته باشید.

و نکته نهایی در مورد مصاحبه: اگر اشتباهی داشتید، دست‌پاچه نشوید.

احتمال اینکه فقط خودتان متوجه اشتباه‌تان شده باشید بسیار بیشتر است و داشتن واکنشی عصبی یا عذرخواهی در مورد چیزی که شاید دیگران متوجه آن نشده‌‌اند، تنها آن اتفاق را برجسته‌تر می‌کند.

 

اشتباهات گاه به گاه و اجتناب از بدگویی باعث می‌شود شما شخصیتی دلسوز‌ نشان داده شوید

توانایی دوست‌ داشته ‌شدن تنها برای مصاحبه‌ها مهم نیست، این ویژگی یک مزیت بزرگ برای زندگی اجتماعی شما هم است. در حقیقت، اگر شما شخصیتی دوست‌ داشتنی نداشته باشید، شانس دوستیابی و متقاعد‌ کردن دیگران را نخواهید داشت. ممکن است عجیب باشد، اما در حقیقت افراد با لیاقت، زمانی که گیر می‌کنند، بیشتر از زمانی که سعی بر کامل ‌بودن دارند، شخصیتی جذاب‌تر و دوست ‌داشتنی‌تر دارند.

اینکه چگونه رئیس جمهور «کندی» اتفاقات پس از عملیات «خلیج خوک‌ها» – یک عملیات نظامی ناموفق توسط آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا برای ساقط کردن حکومت فیدل کاسترو در کوبا – را مدیریت کرد را در نظر بگیرید. اگرچه تلاش برای حمله به کوبا فاجعه‌ای کامل بود، اما در واقع باعث افزایش محبوبیت کندی شد، چرا که او بهانه‌ای نیاورد و مسئولیت کامل این شکست را برعهده گرفت.

برای بررسی بیشتر این موضوع، ریچارد وایزمن، مخاطبینی را گردآورد و دو بازیگر زن را برای تبلیغ یک مخلوط‌کن انتخاب کرد. یک بازیگر کاملا بدون نقص بازی کرد و از اطلاعات بالایی برخوردار بود. بازیگر دیگر افتضاح بود! درب مخلوط کن باز شد و آبمیوه روی خودش ریخت. اگرچه جمعیت نمایش شخص اول را حرفه‌ای و متقاعد ‌کننده می‌دانستند، اما بازیگر دوم به لحاظ دوست‌ داشته شدن در سطح بالاتری قرار گرفت.

هنگامی که از افراد خواسته شد که آنها را رتبه‌بندی کنند، مردم می‌گفتند که نمی‌توانند نمایش بی‌نقص اولین بازیگر را کتمان کنند، اما بازیگر دوم که نشان‌ دهنده یک وجه انسانی‌تری بود، بیشتر نظرشان را جلب کرد.

دقت کنید که این اتفاق، تنها زمانی رخ می‌دهد که شما قبلا به عنوان فردی شایسته شناخته شده باشید. اگر شما یک بازیگر متوسط باشید، اشتباهات برای شما هزینه‌هایی به همراه دارد و شما را فردی غیرجذاب نشان می‌دهد. اما اگر شما در تمام کارهایی که انجام می‌دهید مهارت داشته باشید، لازم نیست نگران کمال‌گرایی باشید. لغزش‌های گاه و بی‌گاه، شما را دوست‌ داشتنی‌تر می‌کند.

در اینجا نکته دیگری هم وجود دارد که شما را به شخصیتی دوست‌ داشتنی تبدیل می‌کند: دوری از بدگویی

محققین دانشگاه ایالتی اوهایو مطالعه‌ای در مورد اینکه چگونه بدگویی درک می‌شود، انجام دادند. از شرکت ‌کنندگان خواسته شد تا ویدیویی را تماشا کنند که در آن بازیگران در مورد شخص دیگری با اهانت صحبت می‌کردند. به طور شگفت‌انگیزی، شرکت کنندگان فهمیدند که بازیگرانی که آن ویژگی‌های منفی را به شخص سوم نسبت می‌دادند، خودشان آن‌ ویژگی‌ها را داشتند. بنابراین، اگر شما خواهان داشتن شخصیتی مثبت از نظر دیگران هستید، در مورد دیگران به شکلی مثبتی صحبت کنید.

 

به خودتان با تصورات بی‌فایده انگیزه دهید

در سال‌های اخیر به نظر می‌رسد، هر شخصی در حرفه خودیاری، در حال تجسم خود در در دسته افراد موفق و محبوب است. این تجسم به عنوان راهی برای رسیدن به اهداف مورد استفاده قرار می‌گیرد: به سادگی خود را در آن دسته تصویرسازی کنید و شما در آن گروه خواهید بود.

اما چندین تحقیق علمی به ما می‌گوید که تجسم به معنای بهبودی همه آن چیزهایی که از بین رفته‌اند، نیست. در یک مطالعه در دانشگاه کالیفرنیا، از دانشجویان خواسته شد تا روزی چند لحظه تصور کنند که نمرات بالاتری گرفته‌اند و این که چه حس خوبی در آن لحظه دارند. از گروه دیگری از دانشجویان خواسته شده بود که کاری انجام ندهند. پس از ثبت تعداد ساعت‌هایی که دانشجویان هر روز مطالعه می‌کردند، نتایج نشان داد که دانشجویان گروه اول دارای ساعت مطالعه کمتر و نمرات امتحان پایین‌تری نسبت به گروه دیگر بودند، اگرچه تمرین تصور کردن تنها چند دقیقه طول می‌کشید.

محققان استدلال کردند کسانی که در مورد یک زندگی عالی خیال‌بافی می‌کنند، برای شکست‌ها آماده نیستند و از این رو برای رسیدن به اهدافشان جرات کافی ندارند. پس چه کاری برای ایجاد تغییرات مثبت لازم است؟ ایجاد یک برنامه.

ریچارد یک تحقیقی را روی ۵۰۰۰ شرکت ‌کننده با اهداف مختلفی از جمله لاغرشدن تا ترک سیگار انجام داد. افرادی که به اهداف خود رسیده بودند کسانی بودند که برنامه داشتند. بهترین راه برای برنامه‌ریزی، این است که هدف خود را به اهداف کوچکتری تقسیم کنید و یک روند قدم به قدم ایجاد کنید. با داشتن این قدم‌های کوچکتر، شما احساس ترس و تردید کمتری خواهید داشت و به این شکل در گروه افراد موفق و محبوب قرار می‌گیرید.

یکی دیگر از روش‌های موثر برای رسیدن به اهداف، این است که آن‌ها را به دوستان و خانواده خود بگویید. روانشناسان به این نتیجه رسیده‌اند که افراد زمانی که اهداف خود را عمومی می‌کنند، احتمال بیشتری برای دنبال‌کردن آنها وجود دارد. بنابراین آنها را اعلام کنید!

 

خلاقیت خود را با از بین بردن آشفتگی‌های ذهنی تقویت کنید

افراد بسیاری، آشفتگی‌های ذهنی را به عنوان یک تقویت‌ کننده فوق‌العاده برای خلاقیت حساب می‌کنند. این اعتقاد احتمالا از دهه ۱۹۴۰ شروع شد، زمانی که «الکس اسبورن» مدیر اجرایی تبلیغات، ادعا کرد که کار کردن به صورت گروهی می‌تواند تا دو‌برابر، ایده‌های بیشتری به افراد دهد. با این حال، تحقیقات زیادی نشان می‌دهد که آشفتگی‌های ذهنی ما باعث می‌شود تا ایده‌های خلاقانه به جای شکل‌گیری، سرکوب شوند.

در دهه ۱۸۸۰، یک مهندس کشاورزی در فرانسه، مطالعه‌ای انجام داد که در آن او از شرکت ‌کنندگان خواست تا یک طناب را برای بلند کردن جسمی سنگین بکشند. او متوجه شد که وقتی افراد به تنهایی کار می‌کنند، ممکن است بتوانند حدود ۸۴ کیلوگرم را بلند کنند. اما زمانی که آن‌ها به صورت گروهی کار می‌کردند، این مقدار به ۶۴ کیلوگرم برای هر نفر کاهش یافت.

این اتفاق به این دلیل رخ می‌دهد که وقتی که ما به صورت گروهی کار می‌کنیم، مسئولیت‌ها تقسیم می‌شوند. اما هنگامی که تنها هستیم، موفقیت یا شکست تنها به خودمان بستگی دارد.

تحقیقات «بران مولن» در دانشگاه کنت در کانتربری این فرضیه را تایید کرد. او متوجه شد که شرکت‌کنندگانی که به صورت مستقل کار می‌کنند، از لحاظ کیفیت و کمیت، ایده‌های بهتری از کسانی که به صورت گروهی کار می‌کنند، دارند. اما جدا از کار مستقل، چطور می‌توان نوآوری و خلاقیت را وارد کار خود کرد؟ سعی کنید به ضمیر ناخودآگاه‌تان توجه کنید.

«سالوادور دالی» برای اینکه ایده‌های جدیدی برای نقاشی به ذهنش برسد، با یک قاشق در دستانش روی نیمکتی می‌نشست. وقتی خوابش می‌برد، قاشق از دستش می‌افتاد و به سطح زمین برخورد می‌کرد. صدای برخورد، او را بیدار می‌کرد و بلافاصله شروع به رسم طرح اولیه می‌کرد، چون در این حالت ذهنی ناخودآگاه، ظرفیت بیشتری دارد. این که ذهن ما به صورت ناخودآگاه قادر به خلق اتفاق‌های خارق‌العاده است بر کسی پوشیده نیست. اما باید یاد بگیریم که چگونه آن را به وسیله ذهن خودآگاه خود سرکوب نکنیم.

روانشناسان دانشگاه آمستردام کشف کردند که مردم هنگامی که حس آگاهانه کمتری دارند، خلاق‌تر عمل می‌کنند، بنابراین باید فضا را برای ایجاد ایده‌های خلاقانه به ذهن ناخودآگاه اختصاص داد.

بنابراین هنگامی که شما نیاز به حل یک مشکل دارید، توجه خود را به یک پازل یا چیزی که ذهن شما را از مسئله حاضر دور کند، اختصاص دهید. ذهن ناخودآگاه شما در نهانگاه ذهن، در مورد مشکل کار خواهد کرد و احتمال بیشتری وجود دارد که راه‌حل پیدا کنید.

افکار خلاقانه خود را با آماده‌سازی ذهن و با پرکردن اطراف خود با گل و گیاه تقویت کنید

بسیاری از ما تلاش می‌کنیم که خلاق باشیم، اما لازم نیست که این تلاش خیلی سخت باشد. در حقیقت، توانایی شما برای خلاقیت می‌تواند با چند تغییر سریع و آسان به محیط اطراف شما بهبود یابد.

محیط اطراف ما ذهن ما را شکل می‌دهد که به نوبه خود بر واکنش‌های ما تاثیر می‌گذارد. تاثیرپذیری از محیط اطراف، آماده‌سازی ذهنی نامیده می‌شود و این اتفاق حتی زمانی که شما از وجود آن خبردار نیستید، اتفاق می‌افتد. بنابراین، برای مثال، اگر شما بوی معطری به وسیله اسپری به هوا اضافه کنید، افراد در آن فضا تمایل بیشتری برای فعالیت دارند.

اما چطور می توان خلاقیت خود را پرورش داد؟ در آزمایشی که توسط «جینز فاستر» در دانشگاه بین‌‌المللی برمن انجام شد، از شرکت ‌کنندگان خواسته شد تا چند جمله در مورد رفتار، ظاهر و شیوه زندگی پانک‌ها بنویسند. پانک‌ها به این دلیل انتخاب شدند چون آن‌ها معمولا پرهرج و مرج و متعصبانه رفتار می‌کردند. از یکی دیگر از گروه‌ها خواسته شد که همین کار را انجام دهد، اما درمورد یک مهندس معمولی که معمولا محافظه‌کارانه و منطقی عمل می‌کند بنویسند. بعد یک تست استاندارد خلاقیت از آن‌ها گرفته شد.

نتایج به این صورت بود گروهی که با پانک‌ها سروکار داشتند، به مراتب خلاق‌تر از کسانی بودند که در مورد مهندس فکر می‌کردند.

شما هم می‌توانید با صرف چند دقیقه برای توصیف یک موسیقیدان یا هنرمند از این روش استفاده کنید. فهرست رفتار، شیوه زندگی و ظاهر آن‌ها را لیست کنید. ایجاد این طرز فکر راه شما را برای پرورش خلاقیت هموار می‌کند.

یکی دیگر از راه‌های سریع برای پرورش خلاقیت، افزودن گل و گیاه به محیط اطراف‌تان است. این کارها باعث کاهش استرس و ایجاد حال خوب می‌شود و همچنین خلاقیت شما را افزایش می‌دهد.

در یک مطالعه، محققان از یک گروه از مردم خواسته بودند تا کارهای خلاقانه‌ای را یکبار در اتاق‌هایی با گیاهان و بار دیگر در اتاقی با قفسه‌ها انجام دهند. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که افزودن گیاهان به محیط، خلاقیت افراد را به طور قابل توجهی افزایش می‌دهد. در مطالعه دیگری در مورد خلاقیت که در دانشگاه تگزاس انجام شد، نشان داد که قرار‌دادن گل و گیاه در دفاتر منجر به افزایش ۱۵ درصدی در تولید ایده از طرف کارکنان مرد و بهبود توانایی‌های حل مسئله کارکنان زن می‌شود.

 

تمرکز روی جنبه‌های مثبت می‌تواند شما را خوشحال‌تر کند

یک طلاق، بیماری یا حتی استرس‌های روزانه، همه اتفاقاتی هستند که افراد تجربه می‌کنند و آن‌ها را مضطرب، ناراضی یا حتی افسرده می‌کند. خبر خوب این است که یک تمرین کوتاه برای کاهش استرس وجود دارد.

در چنین شرایطی، افراد معمولا به دنبال مواردی برای حواس‌پرتی هستند، اما این راه‌حل تنها مدت کوتاهی موثر است. در این موقعیت‌ها، شما باید یک راه‌حل مناسب پیدا کنید. در این روش، سعی کنید جنبه‌های مثبت رویداد اتفاق‌ افتاده را مشخص کنید. این روش سریعی است که در شرایط بسیار سخت هم به افراد کمک کرده است.

در مطالعاتی که در دانشگاه میامی، از بین بیش از ۳۰۰ دانشجوی مقطع کارشناسی انجام شد، از دانشجویان خواسته شد تا اتفاقی در زندگیشان که به آن‌ها آسیب رسانده یا آزرده خاطرشان کرده است را انتخاب کنند. سپس از یک بخش از شرکت‌ کنندگان خواسته شد تا چند دقیقه برای بیان جزییات رویداد و تمرکز روی اینکه چگونه آن اتفاق، آن‌ها را به طور منفی تحت تاثیر قرار داده است، صحبت کنند. از گروه دیگر افراد خواسته شد تا روی جنبه‌های مثبت تجربیاتشان متمرکز شوند، چیزهایی که به عنوان مثال، آن‌ها را قوی‌تر یا باتجربه‌تر کرده است. نتایج نشان داد کسانی که روی نتایج حاصل از تجربیاتشان متمرکز شده بودند، برای مقابله با خشم و ناراحتی خود آماده‌تر بودند.

اما در مورد اتفاقات ناگوار چطور؟ در حالی که بعضی اوقات ، پیداکردن روزنه امید از لابه‌لای اتفاقات، غیرممکن به نظر می‌رسد، شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد در آن شرایط هم می‌توان جنبه‌های مثبت را پیدا کرد. به عنوان مثال تحقیقات نشان می‌دهد که ویژگی‌های شخصیتی مثبت، مانند قدردانی، امید، مهربانی، رهبری و کار گروهی، پس از حملات ۱۱ سپتامبر در آمریکایی‌ها افزایش پیدا کرده است. مطالعات دیگری هم نشان داده که داشتن یک بیماری جسمی جدی می‌تواند منجر به افزایش سطح شجاعت، عدالت، کنجکاوی، شوخ‌طبعی و درک زیبایی شود.

با مراقبت از گفتار خود، روابط خود را بهبود دهید

احتمالا همه ما می‌توانیم کمی روابطمان را بهبود بخشیم. بنابراین، برخی از مهارت‌های سریعی که می‌توانیم یاد بگیریم تا آن‌ها را در مسیر صحیح حفظ کنیم، کدامند؟

روابط معمولا با حمایت و توافق متقابل رشد می‌کنند. اما، از آن جا که ما به شدت با نظرات طرف مقابلمان هماهنگی داریم، حتی کوچکترین اظهارنظرهای ناخوشایند هم باید با عشق و توجه، خوشایند شود.

روانشناس معروف، «جان گتمن» درطول تحقیق خود در مورد این که چه چیزی موجب می‌شود زوجین با هم بمانند یا از هم جدا شوند، به نتیجه‌ای جالب رسید. گتمن نقش اظهارنظرهای مثبت در موافقت‌نامه‌ها، توافق و بخشش و نظرات منفی در مخالفت، انتقاد یا تحقیر را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. چیزی که او متوجه شد این بود که برای یک زن و شوهر که می‌خواهند با خوشحالی تا ابد زندگی کنند، باید تعداد نظرات مثبت حدود پنج برابر تعداد نظرات منفی باشد.

به غیر از اظهارنظرهای مثبت به عزیزانتان، چه چیز دیگری می‌تواند روابط شما را سالم نگه دارد؟ سعی کنید در مورد افکار و احساسات خود بنویسید. روانشناسان دانشگاه تگزاس برای مطالعه در مورد راه‌های بهبود روابط، ۸۰ زوج جدید را به دو گروه تقسیم کردند. یک گروه مجبور شد طی سه روز متوالی ۲۰ دقیقه در روز را برای نوشتن افکار و احساسات خود در ارتباط با روابطشان وقت بگذارند و گروه دیگر فقط باید در مورد روزمره‌های خود بنویسد. پس از سه ماه، ۷۷ درصد از گروه اول، در مقایسه با ۵۲ درصد از گروه دوم هنوز با هم بودند.

و آخرین راهکار برای بهبود روابط: استفاده از لغت «اما»

در تحقیقی که توسط «ساندرا موری» و «جان هولمز» انجام شد، از زوج‌ها در مورد ویژگی‌های مثبت و منفی شریک خود پرسیدند. پس از دنبال کردن شرکت ‌کنندگان در یک سال، روابط موفق آن‌هایی بودند که شریکان زندگی تمایل داشتند که هر انتقادی را کنترل کنند. مثلا شوهر تنبل بود اما باعث می‌شد تا شریک زندگی‌اش را بخنداند. خانم خانه یک آشپز افتضاح بود، اما به این معنی بود که بیشتر بیرون از خانه غذا می‌خوردند. کلمه ساده «اما» زوج‌ها را قادر می‌سازد تا اثرات منفی اشتباهات ظاهری شریک خود را خنثی کنند و رابطه متفاوتی را تجربه کنند.

 

استفاده از روانشناسی برای کشف دروغ

آیا شما می‌توانید یک دروغگو را تشخیص دهید؟ آن‌ها احتمالا حرکات عجیبی انجام می‌دهند یا زمانی که می‌خواهند چیزی را پنهان کنند، با اضطراب به بیان داستان‌هایی با ذکر جزییات می‌پردازند. درست است؟ خب، این آن چیزی نیست که روانشناسان به آن دست پیدا کرده‌اند. برخی تحقیقات نشان می‌دهند که افرادی که دروغ می‌گویند از کسانی که حقیقت را بیان می‌کنند، استرس بیشتری ندارند.

در سال ۲۰۰۸، محققین دانشگاه ساوت‌همپتون نبض دانش‌آموزان را در حالی که در مورد نمرات‌شان سوال می‌کردند، اندازه‌گیری کردند. تقریبا ۵۰ درصد از دانش‌آموزان در مورد موفقیت‌هایشان مبالغه می‌کردند، در حالی که نسبت به همکلاسی‌های دیگرشان که صداقت داشتند، دچار استرس بیشتری نشده بودند.

به گفته محققان و ناظران تعلیم ‌دیده، دروغگوها معمولا در هنگام دروغگویی به چشمان شما نگاه کرده و وانمود به راست‌گویی می‌کنند و در حقیقت احساس نگرانی یا بی‌قراری ندارند. بنابراین، این باور که دروغگویی باعث اضطراب ما می‌شود چندان قابل اعتماد نیست.

بنابراین، شما چگونه می‌توانید دروغگو را تشخیص دهید؟ معمولا به نظر می‌رسد که یک دروغگو به سختی در حال فکر کردن است که به طور معمول هیچ دلیلی هم ندارد. دروغگویان هم یک لحن سرد و غیر‌عاطفی را اتخاذ می‌کنند و سعی می‌کنند از جواب به سوالات طفره روند.

برای دروغ ‌گفتن، باید توجه داشته باشید که دیگران قبلا چه چیزهایی را می‌دانستند، چه چیزهایی را می‌توانند بفهمند، چه چیزهایی باورکردنی است و چه چیزهایی با حرف‌های قبلی شما مطابقت دارد.

برای مثال شما در مورد برنامه‌های عصرگاهی خود به کسی دروغ گفته‌اید. چند روز بعد، شخصی که شما به آن دروغ گفتید، از شما درباره برنامه‌تان سوال می‌کند. ناگهان، مغز شما تلاش می‌کند تا همه چیزهایی که قبلا گفته‌اید را به یاد آورید و هیچ تناقضی ایجاد نکنید.

به همین دلیل، وقتی شما دروغ می‌گویید، حالت بدنی شما به همان شکل که در مورد یک مشکل فکر می‌کنید، پاسخ می‌دهد. برای همین وقتی افراد دروغ می‌گویند، معمولا موقع صحبت کردن کمتر از اشاره‌های دست و سر استفاده می‌کنند، برای پاسخ ‌دادن بیشتر مکث می‌کنند و اغلب مردد هستند. علاوه‌ بر این، آن‌ها سعی می‌کنند با به کار بردن کلماتی مانند «من»، «من را» و «مال من» خود را از دروغشان جدا کنند.

در نهایت، دروغگوها از پاسخ دادن به سوالات اجتناب می‌کنند و سعی می‌کنند با پرسیدن سوالات خودشان، توجهات را از روی خود بردارند.

 

در نهایت

شما می‌توانید جنبه‌های مختلف زندگی خود را بدون نیاز به زمان یا تلاش زیادی بهبود بخشید. ‌تکنیک‌های این نانو به شما آموزش می‌دهد که چگونه تغییرات سریع و آسانی ایجاد کنید تا خلاقیت، دوست داشته شدن، روابط و … را بهبود دهید.

 

توصیه‌های انجام شدنی

در ستایش ازخودتان بنویسید

برای کمک به شناسایی اهداف بلندمدت و پیشرفت خود در جهت به دست آوردن آن‌ها، تمرینی طراحی کنید که در آن در ستایش از خودتان چیزی بنویسید. دانشمندان معتقدند که فکر کردن درباره اینکه چگونه انتظاردارید پس از مرگ از شما یاد شود، می‌تواند اهداف واقعی زندگی شما را نمایان کند.

 

دروغگویان را با ایمیل زدن یا چت کردن به دام بیندازید!

اگر شما می‌خواهید خطر دروغگویی افراد را به حداقل برسانید، با ایمیل ارتباط برقرار کنید. طبق گفته کارشناسان ارتباطات در دانشگاه کورنل، افراد در ایمیل یا چت کردن، ۲۰ درصد کمتر دروغ می‌گویند، زیرا کلمات آن‌ها ثبت می‌شود.

دسته‌ها: عمومی